تاریخ پیدایش جنبش‌‏های معاصر اسلامی افغانستان به پیش از دوران نهضت مقاومت بر ضد نظام کمونیستی و شاید به یک قرن پیش بازمی‏‌گردد. ملت مسلمان افغانستان در پی‏ روشنگری‌‏های علمای بزرگ شیعه و سنی مبارزات خود را بر ضد استبدادگران داخلی و نفوذ متجاوزان خارجی همواره ادامه‏ داده تا آنجا که این مبارزه از سه دهه پیش ابعاد تازه‌‏ای به خود گرفت. سلطه طالبان بر این کشور جنگ زده و اعمال متحجرانه این گروه تندرو و افراطی، باعث آلام فراوانی برای مردم این کشور، شده است. حضور نیروهای خارجی در افغانستان و همچنین عدم ثبات لازم امنیتی در این کشور باعث شده است که همچنان رغبت زیادی برای بازگشت مهاجران افغانی به کشورشان وجود نداشته باشد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران، مجله «شاهد یاران» وابسته به معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد شهید در سال 85 در گفت‏ وگویی اختصاصی با حجت الاسلام و المسلمین‏ شیخ حسین ابراهیمی نماینده مقام معظم رهبری در امر افغانستان‏، گوشه‌هایی از دستاوردهای مبارزات خستگی ناپذیر مردم مسلمان افغانستان را شرح داده است که در ادامه می خوانید:

گفته شده که حضرت‌عالی نماینده امام خمینی(س) در امور افغانستان بوده‌‏اید، بفرمائید که دلایل این‏ مأموریت چه بوده است؟

بنده این نمایندگی را از طرف حضرت امام خمینی‌(ره) نداشته‏‌ام، بلکه از طرف مقام معظم رهبری بوده‏ است. البته ایشان فرموده‌‏اند که شما هم نماینده من‏ هستید و هم نماینده حضرت امام(ره). این اظهار مقام معظم رهبری در دوران ریاست جمهوری‏ ایشان بود که به این سمت منصوب شدم.

یعنی در دوران حیات امام؟

آقا فرمودند که شما هم از طرف امام نماینده هستید و هم از طرف بنده. بعد ما براساس این سمت‏ مشغول کار شدیم در افغانستان. اولین تشکیلاتی که‏ پیروان اهل بیت در افغانستان داشتند تحت عنوان‏ شورای ائتلاف بود که بعدها ائتلاف هشت‏‌گانه‏ شکل گرفت. بعد از آن‏‌که دولت موقت افغانستان‏ به وجود آمد، این ائتلاف به عنوان شورای ائتلاف‏ هشت‏‌گانه نامیده شد. و ائتلافی که در پاکستان با شرکت برادران اهل سنت ما تشکیل شد به ائتلاف‏ هفت‏‌گانه معروف بود.

خب این کار صورت گرفت و بنده حدود 12 سال‏ در جریان افغانستان از طرف مقام‏ معظم رهبری نمایندگی کردم. بیشتر کارهای ما در رابطه با روحانیون‏ و علمای افغانستان بود. تشکیلات حزب وحدت‏ که هسته اولیه‌‏اش در داخل افغانستان ریخته شد و باید گفت که مرحوم شهید عبد‌العلی مزاری یکی از عوامل اصلی ایجاد حزب وحدت بود. که البته بنده‏ با جمعی از دوستان قرار شد به افغانستان برویم‏ برای حل اختلافات جزیی که بین دوستان بروز کرده‏ وساطت کنیم تا برطرف شود.

این سفر قبل از سقوط دولت کمونیستی و خروج‏ قوای شوروی بود؟

در دوران دولت نجیب الله آخرین رئیس جمهوری‏ نظام کمونیستی افغانستان بود. ابتدا آقایان در تهران‏ کارشناسی کردند و گفتند هرکسی که می‏‌خواهد وارد افغانستان شود به احتمال 80 درصد کشته‏ می‏‌شود و 20 درصد احتمال دارد سالم بازگردد. آن‌گاه مقام معظم رهبری با سفر این هیئت مخالفت‏ کردند و فرمودند که فلانی پس نرو به افغانستان. بعد این دوره‏‌‌ سپری شد و هیئت دیگری برای رفتن آماده شدند. اما گزارشی داده شد که این هیئت گرچه‏ می‏‌تواند به افغانستان برود اما نمی‌‏تواند تأثیرگذار باشد. چون جوانب کار روحانی هستند و کسی را می‏‌خواهد که بتواند در آن‏ها اثرگذار باشد. و آن هم‏ فلانی(ابراهیمی) است. آن‌گاه بنده به همراه آقای‏ دکتر ولایتی به خدمت مقام معظم رهبری رفتیم و بنده عرض کردم آقا اگر شیعه و پیروان اهل بیت‌(ع) باهم منسجم شوند، من با کشته شدن خودم‏ مشکلی ندارم که آقا مرا بغل فرمودند و دعای سفر خواندند و ما رفتیم.

از راه هرات یا پاکستان به افغانستان رفتید؟

از پاکستان رفتیم. در افغانستان با لباس محلی افغانی‏ به مسافت 700 کیلومتر به صورت قاچاق رفتیم و 700 کیلومتر هم بازگشتیم. دوران ناامنی بود. رفتن‏ به افغانستان بسیار مشکل بود. یعنی در دوران جهاد بود و آن هم در سخت‏‌ترین شرایط.

آیا با گروه‏‌های هفت‏‌گانه اهل سنت که در پاکستان مستقر بودند ارتباطی هم داشتید؟

بله بنده با همه مرتبط بودم، لذا از طریق پاکستان و تحت پوشش یکی از گروه‌‏های اهل سنت و با لباس‏ افغانی و با حفاظت آن گروه که بیست نفر محافظ برای هیئت ما گذاشته بودند و با ظرافت و لطافت‏ خاصی توانستیم در خاک افغانستان 700 کیلومتر را بدون گذرنامه عبور کنیم.

محل استقرار شما در افغانستان کجا بود؟

ما از اعظم ورسک و پکتیا و غزنه عبور کردیم. بعد از غزنه بلا فاصله بهسود قرار دارد و از آنجا به بامیان رفتیم که محل استقرار آقایان بود. یعنی‏ آقایان سران گروه‏‌های شیعه در بامیان مستقر بودند و چند روزی هم در آنجا بودیم. بامیان با کابل‏ خیلی فاصله دارد، و از آنجا امکان ورودمان به‏ بامیان وجود نداشت. لذا مذاکراتی به عمل آمد که‏ طرف ایرانی بنده بودم و طرف دیگر فرمانده‏‌هان‏ گروه‌‏های جهادی شیعه بودند که آقای مزاری طرف‏ اصلی مذاکره با ما بود. خب صحبت‏هایی کردیم و در نهایت من به ایران دعوت‌شان کردم.

چرا حضرتعالی و هیئت همراه به‌ ‏طور رسمی‏ به افغانستان نرفتید یعنی از طریق وزارت امور خارجه؟

امکان نداشت. اصولا وجود ما مزاحم دولت‏ کمونیستی نجیب الله بود. به‌‏هرحال ایفای نقش‏ شد و آقایان سران حزب وحدت در نیمه اول ماه‏ مبارک رمضان به ایران آمدند. و کارشان در دفتر ما انجام شد و به توافق کامل رسیدند. منهای آقای‏ آصف محسنی که وارد حزب وحدت نشدند و ایران‏ را به مقصد پاکستان ترک کرد.

علت عدم پیوستن او به حزب وحدت چه بود؟

به این علت بود که او با جریان حزب وحدت‏ هماهنگ نمی‏‌شد. یعنی با آقای مزاری و دیگر اعضای حزب مشکل داشت. به‌ ‏هر حال حزب‏ وحدت شکل گرفت.

بفرمایید که عمده‏ ترین مشکلات شما برای‏ تشکیل حزب وحدت میان سازمان‏‌های جهادی‏ شیعه چه بود؟آیا به راحتی توانستید آنها را هماهنگ کنید؟

خیر...به راحتی نتوانستیم آن‏ها را هماهنگ کنیم. مشکلات خیلی زیاد بود. به ‏طور شبانه‏‌روزی‏ در تلاش بودیم. حتی شب هم خواب نداشتیم. جلسات ما تا پاسی از نیمه‏‌شب ادامه داشت. با سختی این کار انجام شد و کار دشواری بود. نیمه‏ ماه رمضان بود که به خدمت مقام معظم رهبری‏ رفتیم و گفتیم ما به این‏ چارچوب رسیده‌‏ایم. آقا هم‏ پسندیدند و حزب وحدت‏ از این‏جا رسمیت یافت و شروع به فعالیت کرد.

روابط شما با گروه‌‏های‏ هفت‌گانه اهل سنت مستقر در پیشاور چگونه بوده‏ است؟

بنده با تمام گروه‌‏ها رفاقت‏ داشتم، ایران هم که دعوت‏ می‏‌شدند معمولا به دفتر ما هم می‏‌آمدند و جلسات‏ مشترک بین علمای شیعه‏ و سنی تشکیل می‌‏شد که بعدها به مجمع علمای‏ شیعه و افغانستان معروف شد. گفت‌وگو‌ی‏ نشست‏‌های مجمع علمای شیعه و سنی هم‌‏اکنون‏ به صورت کتاب‏های مفصل تحت عنوان «وارثان انبیا» درآمده است. و شخصا این کتاب را چاپ و منتشر کرده‌‏ام. کتاب‏‌های دیگری نوشته شده است. می‏‌توان‏ گفت که کار سنگینی در ارتباط با افغانستان صورت‏ گرفته است. تاکنون چهارده یا پانزده مجمع سالانه‏ علمای شیعه و سنی برگزار شده که علما از داخل‏ و خارج از کشور در آن شرکت می‏‌کردند و دستاوردهای خوبی به همراه داشت.

بفرمایید که رابطه «عبد‌الرشید دوستم» مسئول‏ جنبش اسلامی ملی افغانستان و رابطه احمدشاه‏ مسعود با جنبش‌‏های شیعه به ‏ویژه ائتلاف حزب‏ وحدت چگونه بود؟

اینها تقریبا باهم خوب بودند، ولی یک مورد جنگ‏ بین حزب وحدت و آقای مسعود داریم اما بین‏ آقای دوستم و برادران شیعه جنگی نداریم. این‏ها همه باهم در ارتباط بودند و مشکلی نداشتند.

علت شروع جنگ بین دولت موقت و حزب‏ وحدت بعد از سقوط دولت نجیب اللّه و استقرار حکومت مجاهدین در کابل چه بوده است؟

خب این جنگ‏‌ها دارای ابعاد مختلفی هستند. جنگ‏ بین شیعه و جمعیت اسلامی آقای برهان الدین‏ ربانی و احمدشاه مسعود بر سر مسائل غرب کابل‏ بود. جنگ بین مجاهدین و مجاهدین بر سر مسائل‏ ریاست جمهوری بود. آقای گلبدین حکمتیار مدتی صدراعظم شد و این مسئله آرام‌ ‏آرام به‏ اختلاف کشیده شد. بعد از آن جریان طالبان بر سرکار آمد و از طریق غرب کابل وارد کابل شد و پایتخت افغانستان را به تصرف خود درآورد. همه‏ مجاهدین هم کابل را رها کردند، اما مجاهدین باز دو مرتبه شروع کردند که هم کابل و هم بامیان را از دست طالبان گرفتند. افغانستان روی‏داده‏ای پرپیچ‏ و خمی دارد. یک رویداد عادی نیست، یعنی تاریخ‏ افغانستان خیلی پیچیده است. افراد باید خیلی‏ تلاش کنند تا واقعیت‏‌های افغانستان را درک کنند.

گمان می‏‌رود که جمهوری اسلامی در بعضی‏ مناطق جهان مانند لبنان و فلسطین موفق بوده ولی‏ در افغانستان نتوانسته شیعیان را منسجم کند؟

اتفاقا در افغانستان موفق‏‌تر بوده‌‏ایم. برادران افغانی‏ الآن وضعیت بدی ندارند. در حال حاضر پیروان اهل‏ بیت(ع) و اهل سنت باهم دوست و رفیق هستند. شیعیان در همه جا حضور دارند. هم در دولت و هم در مجلس حضور دارند.

این از روی ناچاری است و به علت حمله آمریکا و سقوط طالبان بوده است؟

خیر این‏‌طور نیست. قانون اساسی نوشته شده و حقوق همه رعایت شده است. افغانستان وضعیت‏ بدی ندارد.

جنگ بین حزب وحدت و گروه‏‌های هفت‏ گانه‏ به چه علت شروع شد؟ در ادبیات حزب وحدت‏ آمده است که دولت موقت و برخی گروه‏‌های‏ جهادی حاضر نبودند حقوق شیعیان را به رسمیت‏ بشناسند، این‏‌طور نیست؟

اتفاقا حزب وحدت تا آخرین لحظه با دولت بود و از هیچ دولتی فاصله نگرفت.

ولی در ادبیات آن‏ها این‌گونه تصریح شده است؟

خیر هیچ فاصله ‏ای گرفته نشده است. حزب وحدت‏ تا آخرین لحظه در دولت آقای صبغت الله مجددی‏ حضور داشته است. تا آخرین لحظه در دولت آقای‏ ربانی هم حضور داشته است، هم اکنون در زمان‏ دولت آقای کرزای هم حضور دارد.

پس علت بروز این جنگ‌‏ها چه بوده است؟

این جنگ‏ ها بین شیعه و سنی نبوده است. ما اصلا جنگ بین شیعه و سنی در افغانستان نداشته‌‏ایم. علت‏ دامن زدن به این جنگ‏‌ها همین گروه‏‌های سیاسی‏ بودند که برای خودشان جایگاه بالایی می‌خواستند. شیعه با شیعه، سنی با سنی، اصلا بحث شیعه و سنی‏ در افغانستان وجود نداشت، و هیچ جنگ بین شیعه‏ و سنی وجود نداشت.

حضرتعالی چه دیدگاهی درباره شهید مزاری‏ دارید؟

آقای مزاری آدمی شجاع، دلیر و خوش‏فکر ، اهل کار و تلاش بود. ولی درعین‏ حال تندرو بود و اعتدال نداشت. بعضی مواقع این تندی هم برای‏ خود او مشکلاتی درست می‌‏کرد.

آیا هنوز هم نمایندگی مقام معظم رهبری در امور افغانستان را برعهده دارید؟

نمایندگی اینجانب باطل نشده است، ولی بنده خود فعال نیستم.

علت این امر چیست؟

به علت مشغله کاری نمی‌‏رسم.

آیا فضا برای فعالیت‌‏های فرهنگی و آموزشی در افغانستان مناسب است؟ جمهوری اسلامی ایران‏ در سایه شرکت در بازسازی افغانستان برای‏ تأسیس مدارس،حوزه‏‌های علمیه چه نقشی ایفا می‌‏کند؟

دولت جمهوری اسلامی الآن هم این کارها را انجام می‏‌دهد. دانشگاه و مدارس ایجاد می ‏کند. ولی حوزه‌های علمیه هیچ ‏زمانی تعطیل نشده‏ است. از وقتی که بنده نمایندگی آقا را در افغانستان‏ بر عهده گرفتم تا همین الآن که با شما صحبت‏ می‌‏کنم حوزه‌های علمیه هیچ زمانی تعطیل نشده‏ است و حوزه‏‌های علمیه همواره به فعالیت‌‏شان ادامه‏ داده‌‏اند. شهریه مقام معظم رهبری به طلاب علوم‏ دینی افغانستان همیشه پرداخت شده است. حتی‏ در دوره طالبان. من در زیارت مکه مکرمه شهریه‏ طلاب را می‌‏رساندم. لذا مشکلی از ناحیه آقا به‏ وجود نیامده است. یعنی آقا ارتباط‌شان با حوزه‏‌های‏ علمیه، علما و طلاب به نحو خوبی حفظ شد و در هر حال حاضر هم فعالیت‌‏ها محفوظ است.

مقام معظم رهبری چند نماینده در افغانستان‏ دارند؟

آقا نماینده‌‏ای ندارند و فقط منحصرا من بوده‌‏ام.

مقام معظم رهبری معمولا برای رهبران مقاومت‏ لبنان و فلسطین که شهید می‌شدند، پیام تسلیتی‏ صادر می‏‌کردند. علت اینکه برای شهادت مزاری‏ پیام نداند، چیست؟

شرایط افغانستان در آن زمان به شدت بحرانی بود. شهید مزاری یک ایثار و فداکاری داشت و در عین‏ حال تک ‏محوری هم بود. اینها باعث می‏‌شد که از جامعیت لازم برخوردار نباشد و این خودمحوری مشکلی را ایجاد می‌‏کرد. یعنی نمی‌‏توانست‏ که همه پیرامون را جمع کند و این مشکل ایجاد می ‏کرد. شاید مسائل دیگری هم وجود داشت. ولی‏ در نهایت این نظر مقام معظم رهبری بود که از اختیار ما خارج است.

آیا دولت ایران مدرسه‏ های دینی در افغانستان‏ ساخته است؟

از طرف آقا مدرسه ساخته نشده است. فقط برای ساخت یک حوزه‌‏ای تلاش کردند که آقای‏ محسنی درست کرده است. ساختمان آن هم حوزه‏ است و هم دانشگاه که در حد ترمیم است. اخیرا در ستاد بازسازی افغانستان که بنده هم در آن شرکت‏ می‏‌کنم توصیه کردم که به مدارس دینی ملت خوب‏ افغانستان بیشتر توجه شود که تقریبا کارهایی‏ صورت گرفته است.

تعداد طلبه‌‏های افغانی در حوزه‌‏های علمیه قم‏ و نجف اشرف و در سوریه زیاد است. طلاب‏ و علمای خوبی دارند. چه موانعی بر سر راه‏ بازگشت‌شان به افغانستان وجود دارد؟

برعکس آن‏ها رفت‏ وآمد دارند. حتی آیت‌اللّه‏ فیاض که مرجع تقلید هستند رفت ‏وآمدهایی‏ دارند، همه علما به آنجا آمد و شد دارند. منتهی آن‏ امنیت لازم که بتواند ایفای نقش کند در افغانستان‏ وجودی ندارد.

آینده‌‏ی افغانستان را چگونه می‌بینید؟

افغانستان به چند چیز نیاز دارد. نکته اول این است‏ که از وجود خارجی‏‌ها و بیگانگان پاک شود. زیرا آن‏ها مخل امنیت هستند. خارجی‌‏ها مزاحم افغانی‏‌ها هستند و باعث عدم توافق بین آن‏ها می ‏شوند. لذا بیرون رفتن خارجی‌‏ها هرچه زودتر صورت بگیرد ارتباط بین مردم افغانستان بهتر می‏ شود. نکته دوم‏ افغانستان واقعا ویرانه و خرابه است و نیاز به‏ بازسازی دارد.

با توجه به کشف ذخایر معادن در افغانستان آیا آمریکا از این کشور دست برمی‏‌دارد؟

آمریکا را باید وادار به این کار کرد. مردم افغانستان‏ مردمی آزاد هستند. شیعه و سنی آن‏ها یک سری‏ اعتقادات خوبی دارند، لذا اینها می‌‏خواهند آزاد باشند و بیگانگان نباید در آنجا حضور داشته باشند. بازسازی افغانستان باید در رأس همه کارها قرار گیرد‌ و خرابی‏‌ها را درست کنند. مسئله دیگر لزوم‏ برقراری آشتی ملی و صلح میان همه مردم است‌ تا مردم در کنار هم زندگی کنند و باهم ارتباط خوب‏ داشته باشند. همکاری و همدلی با یکدیگر داشته‏ باشند که این مسئله لازم است. با توجه به اینکه‏ فرهنگ مردم افغانستان یک فرهنگ دینی است و باید فرهنگ دینی تقویت شود. یعنی آنچه را که‏ خود مردم می‌‏خواهند تقویت شود. من معتقدم‏ افغانستان می‌‏تواند بهترین و امن‏‌ترین مکان باشد. مردم خوبی دارد که می‏‌تواند کاملا در خدمت اسلام‏ باشند و امنیت شرط اول همه کارها است.

آقای کرازی در چارچوب تلاش برای برقراری‏ وحدت ملی از طالبان هم دعوت کرد. علت‏ مخالفت طالبان با این طرح آشتی ملی چیست؟آیا آمریکا از پشت پرده، این‏ها را تحریک می‏‌کند؟

طالبان دست‌‏پروردۀ آمریکا است. اصلا طالبی در افغانستان وجود نداشت. این‏ها در مدارس پیشاور نزد آقایان مولوی‌‏ها درس می ‏خواندند و آمریکایی‌ها آمدند و از این فرصت استفاده کردند و از این‏ها یک جریان ساختند. این جریان را وارد افغانستان‏ کرده و امروز هم تبدیل به طالبان شدند که همگی‏ شاهدیم.

به نظر می‏‌رسد که طالبان روز به روز قوی‏‌تر می‏‌شود. در ماه گذشته شاهد بودیم که حدود صد تن از نیروهای غربی را به قتل رساندند...

البته نمی‌‏توان گفت که این صد تن از نیروهای غربی‏ به دست گروه طالبان کشته شده‌‏اند.ملت افغانستان‏ بیگانه را تحمل نمی ‏کند. آمریکایی باشد، انگلیسی‏ باشد یا ایرانی باشد، هرکه بخواهد باشد. ملت‏ افغانستان به بیگانه اجازه نمی ‏دهد در سرنوشت او دخالت کند، مردم افغان مناعت طبع دارند. آقایی و سیادت و روح بلندی دارند و این اسارت را تحمل نمی‌کنند و این حق آن‏ها است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.