به گزارش جماران، روزنامه قانون در گفت و گو با محمد هاشمی عضو مجمع‌ تشخیص مصلحت نظام نوشت:

وی با تاکید بر اینکه اصولگرایان به دلیل ناکارآمدی نمی‌توانند رای مردم را جلب کنند، به پرسش‌های طرح شده پاسخ گفت که مشروح آن را در ادامه پی می‌گیریم.

رای بالای 23میلیونی روحانی برای شما قابل پیش‌بینی بود؟

بله. به هر حال کارنامه دولت یازدهم، کارنامه­‌ای قابل دفاع بود. به ویژه اینکه مردم، دوران روحانی را با دوره احمدی‌­نژاد قیاس می‌کردند و با مشاهده دست‌­آوردهای سال‌های 92 تا96، به این نتیجه رسیدند که موقعیت روحانی باید تمدید شود. مردم همچنین نسبت به این مساله آگاهی داشتند که منابع مالی دولت یازدهم نسبت به سال‌های 84 تا 92 به دلیل کاهش 70درصدی نفت بسیار محدودتر شده بود. در دوره احمدی‌­نژاد با وجود ارزآوری 800 میلیارد دلاری حتی یک پروژه مهم راه‌­اندازی نشد. همچنین درباره عملکرد روحانی باید به برجام اشاره کرد که یکی از مهم‌ترین و موثرترین اتفاق‌­هایی بود که رخ داد. باید گفـت، مردم نیز آگاهی سیاسی بالا و همچنین شعور اجتماعی در خور توجهی دارند و به همین دلیل با رای­‌های خود، روحانی را در دولت ماندگار کردند.

با این اوصاف، چرا موج گسترده‌ای، تخریب دولت را در دستور کار خود قرار داده بود؟

هم رسانه‌های جناح راست و هم صدا و سیمایی که به قاعده باید نگاه و رویکردی ملی داشته باشد، در تلاش برای زیر سوال بردن دست‌آوردهای دولت از هیچ کوششی دریغ نکردند اما از آنجایی که مردم، مردمی آگاه و هوشیارند، این نوع تلاش‌ها، نه تنها به ثمر ننشست، بلکه باعث اقبال جامعه به دولت شد.

دو قطبی شدن رقابت تا چه حد در رای روحانی سهم داشت؟

نمی‌دانم منظور شما از دو قطبی چیست. اتفاقی که رخ داد این بود که انتخابات در فضایی رقابتی بین دو سلیقه، تفکر و نگاه اجرایی متفاوت بود. به گونه‌ای که یک جریان، هم در دوره فعلی نمره قبولی گرفته است و هم مردم، خاطره خوبی از نوع مدیریت‌شان در دولت‌های سازندگی و اصلاحات داشتند. این در حالی است که جامعه ذهنیتی منفی نسبت به توانمندی‌های اصولگرایان دارد، به ویژه اینکه بحران‌های ناشی از ندانم کاری‌های دولت‌های نهم و دهم را به حساب آن‌ها می‌نویسند. بنابراین مردم به راحتی توانستند بین دوران توفیق و دوران تاریک، کسی را انتخاب کنند که گروهی را نمایندگی می‌کرد که سابقه موفقیت‌آمیزی در اداره کشور دارند.

یک طرف مدیریت آقای احمدی‌نژاد در دولت نهم بود که به حق، دوران تاریک و دوران سیاه نام گرفته است و به سرزمین سوخته تعلق دارد. این‌ها باعث شد که مردم انتخاب خود را برگزینند و ما پیش‌بینی رای بالای هفتاد درصد به آقای روحانی را داشتیم.

برخی مدعی‌ هستند روحانی در تبلیغات، اظهارات رادیکال و ناهنجاری را به زبان آورد و از این طریق توانست رای‌های سیاه را وارد سبد خود کند، شما این ادعاها را قبول دارید؟

ما چنین برداشتی نداریم. به هر حال جریانی که شکست خورده است به هرچیزی متوسل شده و برای خودش توجیح می‌کند و واقعیات را نمی‌بیند. مردم وقتی می‌دیدند ستاد آقای رئیسی پر از وزرا و نیروهای آقای احمدی‌نژاد است و شخص آقای رئیسی به صورت مکرر در مناظره‌ها می‌خواهد مناظره بین آقای احمدی‌نژاد و روحانی باشد، خب این رفتارها را تعبیر و تفسیر می‌کنند و مقایسه می‌کنند. یعنی این جزو اشتباهاتی است که هنگام انتخابات این دوره اتفاق افتاد. یا وقتی کسی مثل آقای قالیباف که سابقه پلیس دارد، تخریب می‌کند، تهمت می‌زند، فضا را متشنج می‌کند و در کنار آن کسی که پیشینه قضاوت داشته و قاضی بوده است حرف‌های او را تایید می‌کند، همه در فضای عمومی جامعه موثراست.

تشخیص این پیوند نامانوس، برای عقلای اصولگرا تا این حد دشوار است یا دست‌شان تهی بود؟

نمی‌دانم؛ این موضوع مربوط به آن‌هاست. سه نفر به عنوان شخصیت‌های اصولگرا در صحنه حاضر شدند و هیچ‌کدام به آن معنا، نه برنامه عرضه می‌کردند و نه به مردم و دولت و دستاوردها روی خوشی نشان دادند.

آقای روحانی در انتخابات دوم، رای‌ بیشتری کسب کرده و کارشان سخت‌تر است،او در ادامه باید چه سیاست‌هایی را برای ارتقای وضعیت دولت دوازدهم پیش گیرد؟

چون در دوران انتخابات، برنامه‌های خود را اعلام کرده‌ و صادقانه نکات ضعف را پذیرفتند و در کتابی که آقای روحانی منتشر کرده همه موارد، ذکر شده که چه اولویت‌هایی دارند، دیگر نیازی به توضیح نیست.

اینکه می‌گویند برجام مانند یک غل و زنجیر، دست و پای دولت را بسته بود، قبول دارید؟

از روز اول در سیاست خارجی دولت روحانی فضای مثبتی بود و یک ضرب‌المثل هست که می‌گوید، املای نانوشته غلط ندارد. پس در هرکاری اختلاف نظر، اختلاف سلیقه، اختلاف برداشت وجود دارد. ولی برجام از دست‌آوردهای گران سنگ دولت آقای روحانی بود.

یعنی دولت می‌تواند با آزادی بیشتر به اقتصاد، فرهنگ و دیگر مسائل بپردازد؟

در حوزه اقتصاد دولت نیاز به منابع دارد ولی در عرصه فرهنگ همه مسائل به هر حال دست رییس‌جمهور یا قوه مجریه نیست و مربوط به کل جامعه است و متصدیان متعددی دارد.

مردم به رییس‌جمهور رای داده‌اند نه نهادهای دیگر، کجا باید این موارد برطرف شود؟

مسائل فرهنگی در کشور متصدی دارد. اگر فرهنگ دینی و مذهبی منظور باشد ما در فرهنگ دینی متولیان متعددی داریم. برای رسیدگی به مسائل مرتبط با فرهنگ، روحانیت، تریبون‌های نمازجمعه، مساجد و نهادهای دیگر هستند که در امور فرهنگی فعالیت‌می‌کنند. اگر رسیدگی این مسائل نیاز به قانون دارند، قوانین در اختیار مجلس است و اگر نیاز به اقدامات تنبیهی و تشویقی است که قوه قضاییه باید ورود کند و این مسائل، موضوعی نیست که مردم ندانند و نادیده بگیرند و هر قوه باید در حوزه مسئولیت خودش برنامه‌ریزی کند. البته رییس‌جمهور مسئول هماهنگی در قانون اساسی و مسئول هماهنگی قوای سه‌گانه در کشور است اما معنی هماهنگی این نیست که به جای آن‌ها تصمیم بگیرد یا به جای آن‌ها عمل کند. هرکسی باید در حوزه مسئولیت خودش عمل کند و پاسخگو باشد.

اما به نظر می‌رسد همه مسائل را مرتبط با دولت می‌بینند؟

دولتی که مردم می‌بینند به معنی قوه مجریه نیست. ما در قانون نیز لفظ دولت را داریم و این دولت به معنی کل نظام است. دولت در قانون اساسی ما به دو معنا آمده است: در یک جا به معنای قوه مجریه آمده است که رییس‌جمهور و دولت است در یک جا به عنوان کل نظام آمده است.

اینکه مردم می‌آیند و به لیست رای می‌دهند، می‌تواند نشانه خرد ورزی جامعه تلقی شود یا خیر؟

این موضوع مربوط به اعتماد مردم به ارائه کنندگان لیست است. اعتمادی که مردم به آقای هاشمی داشتند سبب شد در سال 92 به کاندیداهای مورد نظر ایشان رای دهند و در انتخابات مجلس خبرگان،لیست رای آورد. در واقع آثار مرحوم آیت ا... هاشمی در ذهن مردم هنوز وجود دارد و باعث شد که امسال نیز در شورای شهر مردم دوباره به همان لیستی رای بدهند که منتسب به این اندیشه بود.در راستای همین اعتماد نیز آن‌ها رییس‌جمهوری را انتخاب کردند که از سوی مرحوم تاکید شده بود.

به نظر شما سایر شخصیت‌های حاضر در جریان اصلاح‌طلب، توانایی اداره این اعتماد را دارند؟

خیر. هیچ‌کس اندیشه آقای هاشمی را به تنهایی نمی‌تواند نمایندگی کند. شخصیت‌ها و رجال‌ سیاسی مهمی هستند که فعالند اما آقای هاشمی جایگزین ندارد.

رای رئیسی را چگونه تحلیل می‌کنید؟ آیا او می‌تواند بگوید که من یک پایگاه اجتماعی دارم؟

رای‌های آقای رئیسی تشکیلاتی بود و این رای به عنوان رای‌فرد نیست. آن‌ها در زمانی یک فردی را انتخاب می‌کنند و به او رای می‌دهند اما بعد نیز ممکن است که از چشم‌شان بیفتد که در مورد آقای احمدی‌نژاد مصداق دارد. وقتی آقای احمدی‌نژاد رای قابل توجهی آورد به او اعلام شد که این رای خودش نبود و تشکیلاتی بود و چهار سال بعد دیدیم احمدی‌نژاد را همان جریان فکری که به او رای داده بود، ممنوع الورودش می‌کند.این‌گونه است که رای تشکیلاتی هیچ وقت به حساب‌فرد گذاشته نمی‌شود.

رای آقای روحانی چگونه بود؟

رای آقای روحانی تشکیلاتی نیست. درصد ضریب نفوذ جریان‌های سیاسی در کشور مشخص است که به او رای دادند و بخشی دیگر از بدنه این رای نیز همان رای خاکستری است. این قشر کسانی هستند که در هیچ تشکیلاتی حضور ندارند و به وقت، تصمیم‌لازم را می‌گیرند. بخش دیگری از رای روحانی به عملکرد و صحبت‌های او برمی‌گردد.

به نظر شما چرا اصولگرایان نمی‌توانند با وجود گذشت چند دهه از انقلاب از پوسته رای تشکلاتی خارج شوند؟

زیرا تجربه موفقی در مدیریت اجرایی کشور نمی‌توانند داشته باشند.

اصولگرایان در دولت‌های نهم و دهم بودند و در کنار مدیریت اجرایی، مجلس و نهادها و قوه قضاییه و منابع مالی را نیز در اختیار داشتند ولی به جای جهش به جلو، فرار به عقب داشتند و کشور را به اندازه پنجاه یا شصت سال به عقب بردند. مردم حافظه قوی دارند و فراموش نمی‌کنند. مردم ذهن‌شان قوی است و مقایسه می‌کنند.

به دولت در سایه اعتقاد دارید؟ آیا به این فشارها و تخریب‌ها باید واکنش نشان داد؟

ما در کشور قانون داریم و دولت سایه مبنای قانونی ندارد. کشور قانون دارد و به همین دلیل، ‌مخالفان نمی‌توانند به راحتی کارشکنی کنند. البته نیاز نیست دولت به این‌گونه اظهارات واکنش نشان دهد. بهترین شیوه برای دولت بی‌اعتنایی به این حرف‌هاست.

درباره ادعای آرای حلال، نظری دارید؟

در مورد رای حلال و مدعیان این اظهارات، مردم یک پاسخی دادند که بسیار شیرین است. مردم معتقدند افرادی که می‌گویند رای حلال، آرا را خریده‌اند اما مردم، مفت و مجانی به آقای روحانی رای دادند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.