در این مقال امده است :نام گذاری مغازه ها، معابر و مکان ها همواره از حساسیت بالایی برخوردار است. نام ها، باید معرف و بیانگر ویژگی ها و اهداف و کارکرد محل و موسسه ای باشد که نام مورد نظر بر آن گذاشته می شود.
مثلا بنیاد سعدی، مشخص است در حوزه سعدی شناسی کار می کند. اما همین نام سعدی را مجاز نیستیم بر هر جایی بگذاریم.
خواجوی کرمانی از سرمایه های بزرگ فرهنگی مردم کرمان و ایران است. 17 دی هم از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان روز خواجوی کرمانی معرفی شده است. در شهر کرمان هم سال هاست میدانی به نام خواجوی کرمانی نام گذاری شده و مجسمه خواجوی کرمانی در آن نصب گردیده است.
هر فردی که به کرمان سفر کند و از این میدان عبور کند کرمان و کرمانیان را برای داشتن چنین شخصیت بزرگی تحسین می کند.اما در چند متری میدان و مجسمه خواجوی کرمانی و ابتدای خیابان سرباز، یک مغازه تابلوی زغال فروشی خواجو را بر سردر خود نصب کرده است.
سالهاست تلاش می شود تا برچسب های نامتعارف با موضوع موادمخدر از چهره استان کرمان پاک شود اما چنین نام گذاری هایی، آن هم در مکانی که اغلب گردشگران از آنجا تردد و توقف می کنند پذیرفتنی نیست و برای همیشه کلمه زغال و خواجو و کرمان را بر ذهن بیننده حک می کند.
البته هنوز نمی دانم در همه شهرها این همه مغازه های متنوع زغال فروشی داریم که گاه دراطلاعیه هایشان، به زغال فروشی شبانه روزی هم برمی خوریم. می دانم که بسیاری از امور، شبانه روزی هستند اما پیش از این، فقط داروخانه شبانه روزی معناداشت. از یک پارچه نوشته دیگر هم تعجب کردم که مغازه زغال فروشی در خیابان مالک اشتر نصب کرده و روی آن نوشته بود: زغال یک نفره !
همچنان که برای نام گذاری ها با استفاده از اسامی خارجی، با ابزار قانونی، محدودیت هایی وجود دارد امید می رود شهرداری، فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر دستگاه های ذی ربط، از چنین نام گذاری های نامناسبی جلوگیری کنند. منظور از جلوگیری، روآوردن به برخوردهای خشن نیست بلکه بخشی از آن به فرهنگ سازی و مخدوش نکردن هویت کرمان برمی گردد.
ای کاش در نزدیکی مجسمه خواجوی کرمانی گوشه ای از زندگینامه او برای شناخت بهتر ما از خواجوی کرمانی نوشته و نصب می شد. نه اینکه چشممان به ترکیب نازیبای زغال فروشی خواجو بیفتد.
در ادامه زندگینامه خواجوی کرمانی برگرفته از سایت، همشهری آنلاین آورده شده است: کمالالدین ابوالعطاء محمودبن علیبن محمود، معروف به «خواجوی کرمانی» سال 689 هجری قمری در کرمان به دنیا آمد. خواجوی کرمانی به نخلبند شاعران نیز شهرت دارد و زمان زایش او را به اختلاف بین 669 - 689 هجری ثبت کردهاند. او در دوران جوانی خود جدا از کسب دانشهای معمول روزگار مسافرت را نیز پیشه نموده و بازدیدهایی از مناطق اصفهان، آذربایجان، شام، ری، عراق و مصر نیز داشتهاست و پس از بازگشت از این سفرهای طولانی در شیراز اقامت گزید. او لقبهایی مانند خلاق المعانی و ملک الفضلا نیز داشته است. او در نیمه ی سده ی هشتم هجری در شهر شیراز درگذشت و در تنگ الله اکبر این شهر نزدیک رکناباد به خاک سپرده شد.
شعر خواجوی کرمانی شعری عرفانی است. مضامین عرفانی در غزلیات وی صریحا بیان میشود امّا در این اشعار که بر شاعران بعدی خود مانند حافظ تأثیرگذار هم بوده مبارزه با زهد و ریا و بیاعتباری دنیا و مافیها از موارد قابل ذکر است. او در شعر به سبک سنایی غزلسرایی میکرده و در مثنوی نیز سعی داشته به تقلید از فردوسی حماسهسرایی داشته باشد. خواجو را وابسته به سلسله ی مرشدیه میدانند. او را در ریاضیات طب و هیأت نیز صاحب نظر میدانند. طنز و هزل و انتقادات اجتماعی از شرایط ادیان در آن روزگار در اشعار خواجو متداول است. او در قصیده، مثنوی، و غزل طبعی توانا داشته، به طوری که گرایش حافظ به شیوه ی سخنپردازی خواجو و شباهت شیوه ی سخنش با او مشهور است. خواجو از حیث عقیدتی شیعه دوازده امامی است و خودش در اشعارش خود را «مادح آل حیدر» یعنی ستایشگر اهل بیت نبی میداند. وی صدها بیت شعر در مدح دوازده امام دارد.
از خواجوی کرمانی آثار زیادی بجای مانده است که مضامین و محتوای آنها عموما متفاوت میباشند. بیشتر این آثار منظوم هستند.
دیوان؛ شامل غزل، قصیده، مسمط، ترکیببند، ترجیعبند، رباعی، قطعه و مستزاد که برروی هم به دو بخش صنایعالکمال و بدایعالجمال تقسیم میشود.
پنج مثنوی؛ در وزنهای گوناگون با این نامها:همای و همایون، گل و نوروز، روضةالانوار، کمالنامه و گوهرنامه. این پنج مثنوی بر روی هم خمسه ی خواجو را تشکیل میدهد. سالها بعد گوینده ی ناشناس و پرسخنی منظومه ی همای و همایون خواجو را با تبدیل و تغییر و حذف اسامی و افزودن افسانههایی، منظومه ی سامنامه را پدید آوردهاست.
آثار منثور خواجوی کرمانی رسالههای چهارگانهای است، با نثری مسجّع و مصنوع، و بسیار بیش از شعر او آراسته به آیات قرآنی. رسایل چهارگانه ی خواجو بدین ترتیباند: 1) سراجیّه 2) شمس و سحاب 3) شمع و شمشیر 4) نمد و بوریا. آرامگاه خواجو در تنگ ا... اکبر شیراز است.
دریافت کننده:داود رجبی بهجت**انتشار : بهنام احمدی
7437/ 5054
مثلا بنیاد سعدی، مشخص است در حوزه سعدی شناسی کار می کند. اما همین نام سعدی را مجاز نیستیم بر هر جایی بگذاریم.
خواجوی کرمانی از سرمایه های بزرگ فرهنگی مردم کرمان و ایران است. 17 دی هم از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان روز خواجوی کرمانی معرفی شده است. در شهر کرمان هم سال هاست میدانی به نام خواجوی کرمانی نام گذاری شده و مجسمه خواجوی کرمانی در آن نصب گردیده است.
هر فردی که به کرمان سفر کند و از این میدان عبور کند کرمان و کرمانیان را برای داشتن چنین شخصیت بزرگی تحسین می کند.اما در چند متری میدان و مجسمه خواجوی کرمانی و ابتدای خیابان سرباز، یک مغازه تابلوی زغال فروشی خواجو را بر سردر خود نصب کرده است.
سالهاست تلاش می شود تا برچسب های نامتعارف با موضوع موادمخدر از چهره استان کرمان پاک شود اما چنین نام گذاری هایی، آن هم در مکانی که اغلب گردشگران از آنجا تردد و توقف می کنند پذیرفتنی نیست و برای همیشه کلمه زغال و خواجو و کرمان را بر ذهن بیننده حک می کند.
البته هنوز نمی دانم در همه شهرها این همه مغازه های متنوع زغال فروشی داریم که گاه دراطلاعیه هایشان، به زغال فروشی شبانه روزی هم برمی خوریم. می دانم که بسیاری از امور، شبانه روزی هستند اما پیش از این، فقط داروخانه شبانه روزی معناداشت. از یک پارچه نوشته دیگر هم تعجب کردم که مغازه زغال فروشی در خیابان مالک اشتر نصب کرده و روی آن نوشته بود: زغال یک نفره !
همچنان که برای نام گذاری ها با استفاده از اسامی خارجی، با ابزار قانونی، محدودیت هایی وجود دارد امید می رود شهرداری، فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر دستگاه های ذی ربط، از چنین نام گذاری های نامناسبی جلوگیری کنند. منظور از جلوگیری، روآوردن به برخوردهای خشن نیست بلکه بخشی از آن به فرهنگ سازی و مخدوش نکردن هویت کرمان برمی گردد.
ای کاش در نزدیکی مجسمه خواجوی کرمانی گوشه ای از زندگینامه او برای شناخت بهتر ما از خواجوی کرمانی نوشته و نصب می شد. نه اینکه چشممان به ترکیب نازیبای زغال فروشی خواجو بیفتد.
در ادامه زندگینامه خواجوی کرمانی برگرفته از سایت، همشهری آنلاین آورده شده است: کمالالدین ابوالعطاء محمودبن علیبن محمود، معروف به «خواجوی کرمانی» سال 689 هجری قمری در کرمان به دنیا آمد. خواجوی کرمانی به نخلبند شاعران نیز شهرت دارد و زمان زایش او را به اختلاف بین 669 - 689 هجری ثبت کردهاند. او در دوران جوانی خود جدا از کسب دانشهای معمول روزگار مسافرت را نیز پیشه نموده و بازدیدهایی از مناطق اصفهان، آذربایجان، شام، ری، عراق و مصر نیز داشتهاست و پس از بازگشت از این سفرهای طولانی در شیراز اقامت گزید. او لقبهایی مانند خلاق المعانی و ملک الفضلا نیز داشته است. او در نیمه ی سده ی هشتم هجری در شهر شیراز درگذشت و در تنگ الله اکبر این شهر نزدیک رکناباد به خاک سپرده شد.
شعر خواجوی کرمانی شعری عرفانی است. مضامین عرفانی در غزلیات وی صریحا بیان میشود امّا در این اشعار که بر شاعران بعدی خود مانند حافظ تأثیرگذار هم بوده مبارزه با زهد و ریا و بیاعتباری دنیا و مافیها از موارد قابل ذکر است. او در شعر به سبک سنایی غزلسرایی میکرده و در مثنوی نیز سعی داشته به تقلید از فردوسی حماسهسرایی داشته باشد. خواجو را وابسته به سلسله ی مرشدیه میدانند. او را در ریاضیات طب و هیأت نیز صاحب نظر میدانند. طنز و هزل و انتقادات اجتماعی از شرایط ادیان در آن روزگار در اشعار خواجو متداول است. او در قصیده، مثنوی، و غزل طبعی توانا داشته، به طوری که گرایش حافظ به شیوه ی سخنپردازی خواجو و شباهت شیوه ی سخنش با او مشهور است. خواجو از حیث عقیدتی شیعه دوازده امامی است و خودش در اشعارش خود را «مادح آل حیدر» یعنی ستایشگر اهل بیت نبی میداند. وی صدها بیت شعر در مدح دوازده امام دارد.
از خواجوی کرمانی آثار زیادی بجای مانده است که مضامین و محتوای آنها عموما متفاوت میباشند. بیشتر این آثار منظوم هستند.
دیوان؛ شامل غزل، قصیده، مسمط، ترکیببند، ترجیعبند، رباعی، قطعه و مستزاد که برروی هم به دو بخش صنایعالکمال و بدایعالجمال تقسیم میشود.
پنج مثنوی؛ در وزنهای گوناگون با این نامها:همای و همایون، گل و نوروز، روضةالانوار، کمالنامه و گوهرنامه. این پنج مثنوی بر روی هم خمسه ی خواجو را تشکیل میدهد. سالها بعد گوینده ی ناشناس و پرسخنی منظومه ی همای و همایون خواجو را با تبدیل و تغییر و حذف اسامی و افزودن افسانههایی، منظومه ی سامنامه را پدید آوردهاست.
آثار منثور خواجوی کرمانی رسالههای چهارگانهای است، با نثری مسجّع و مصنوع، و بسیار بیش از شعر او آراسته به آیات قرآنی. رسایل چهارگانه ی خواجو بدین ترتیباند: 1) سراجیّه 2) شمس و سحاب 3) شمع و شمشیر 4) نمد و بوریا. آرامگاه خواجو در تنگ ا... اکبر شیراز است.
دریافت کننده:داود رجبی بهجت**انتشار : بهنام احمدی
7437/ 5054
کپی شد