بدون تعارف باید گفت تضعیف قدرت معنایی کشور و افول جایگاه گفتمانی ایران در منطقه محصول مستقیم رقابت جناح‌های داخلی است که موجب شده «به زبان دنیا سخن گفتن» را به استهزاء بگیریم و ارزش تاکتیکی و راهبری ابتکاراتی چون «جهان عاری از خشونت و تروریسم»، «طرح‌ صلح هرمز» و «گفت‌وگوی تمدن‌ها» را - با ساده‌لوح خواندن مبتکران آن - نادیده بگیریم.

به گزارش جماران؛ رضا نصری، کارشناس مسائل بین الملل در کانال تلگرامی خود نوشت: ایراد از سخنگوی سپاه نیست. مسئله این است که گفتمان غالب در ایران یک گفتمان میلیتاریستی شده   و به این دلیل کشور «قدرت معنایی‌اش» را در سطح منطقه‌ای، بین‌المللی و حتی داخلی از دست داده است.

قدرت معنایی از جنس قدرت نرم است - نه قدرت سخت‌افزاری - و منظور از آن قدرتِ متقاعد کردن طرف مقابل به گونه‌ایست که هدف ما را هدف خود بداند. 

یعنی آنچه در ادبیات روابط بین‌الملل به آن «تسخیز قلوب و اذهان» می‌گویند که با روی آوردن به یک «گفتمان نظامی‌شده» میسر نیست. 

تضعیف قدرت معنایی کشور حقیقت تلخی است که موجب شده خدمات ارزنده ایران به ملت‌های عرب - از حذف داعش گرفته تا نجات اقلیت‌های مذهبی از نسل‌کشی تا ممانعت از توسعه تروریسم تکفیری - نه تنها مورد قدردانی واقع نگردد بلکه با بدبینی و سوءظن به آن نگریسته شود. 

طبیعی است وقتی از نماینده مجلس گرفته، تا وزیر، تا شهردار، تا روحانی تا سخنوران تریبون‌ها و منابر رسمی کشور - حتی تا صاحبان رسانه و تریبون‌داران شبکه‌های اجتماعی و سایر فعالان مدنی - از نقش خود خارج می‌شوند و با وام‌گیری از ادبیات نظامیان مدام از «عمق استراتژیک» و «هژمونی»،  «پهپاد» و «نقطه‌زن» و «بازدارندگی» و مقولات امنیتی اینچنینی سخن به میان می‌آورند، پیام غالبی که از ایران مخابره می‌شود نمی‌تواند پیام «هم‌افزایی» و «اشتراک منافع» و «حمایت معنوی» تعبیر شود، ولو اینکه در عمل چنین باشد.

طبیعی است وقتی پیام غالب ما چنین لحنی به خود گرفته این سوال در ذهن مخاطب منطقه شکل بگیرد که «شما ایرانیان که برای افزایش عمق استراتژیک خود و دور کردن جنگ از مرزهای‌تان به عراق و سوریه و لبنان آمده‌اید، دیگر چه منتی بر سر ما می‌گذارید؟»، «چگونه اهداف شما را با اهداف خود یکی بدانیم؟» و «چگونه به نقش‌آفرینی و حضور و نفوذ شما در کشورمان اعتماد کنیم؟»

طبیعی است وقتی به جای اتکاء به قدرت معنایی - که متکی بر ارزش‌های فرهنگی، قدرت نرم‌افزاری، حقوق بشر، مذاکره، میانجیگری و هم‌افرایی است - به یک گفتمان نظامی متکی بر کلیدواژهایی چون «قدرت سخت»، «بازدارندگی»، «توازن قوا» و «توان تسلیحاتی» و «عمق استراتژیک» روی می‌آوریم، افکار عمومی را در همسایگی مضطرب و نگران‌ می‌کنیم!

طبیعی است وقتی به جای تاکید بر اهدافی چون ایجاد «منطقه قوی» و سخن گفتن از تأسیس «اتحادیه غرب آسیا» و ایجاد «بازار مشترک» و «اشتراک منافع»، غالب سخنان‌مان رنگ و بوی «هژمونی» به خود می‌گیرد، افکار عمومی جهان عرب نیز - ولو در میان طرفداران مقاومت - در مقابل‌مان جبهه می‌گیرد و نگران نیات‌مان می‌شود!  

بدون تعارف باید گفت تضعیف قدرت معنایی کشور و افول جایگاه گفتمانی ایران در منطقه محصول مستقیم رقابت جناح‌های داخلی است که موجب شده «به زبان دنیا سخن گفتن» را به استهزاء بگیریم و ارزش تاکتیکی و راهبری ابتکاراتی چون «جهان عاری از خشونت و تروریسم»، «طرح‌ صلح هرمز» و «گفت‌وگوی تمدن‌ها» را - با ساده‌لوح خواندن مبتکران آن - نادیده بگیریم.

 محصول مستقیم نگرشی است که سال‌هاست از تریبون‌‌های رسمی مقولاتی چون «مذاکره» و «تنش‌زدایی» و «میانجی‌گری» را «سازش» و «ذلت» و «وادادگی» می‌خواند و اجازه نمی‌دهد کارگزاران دستگاه دیپلماسی به نرمی سخن بگویند تا نیروهای نظامی بتوانند - بدون القا تهدید - به کار اصلی‌اش بپردازد!

از سخنگوی یک نهاد نظامی - که اصولاً کار و وظیفه‌اش معرفی موضع کشور نیست - ایراد نگیریم! گفتمان غالب را اصلاح کنیم و اجازه دهیم مخاطبان منطقه و جهان مرجع اصلی مواضع رسمی کشور را دستگاه دیپلماسی بدانند!

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.