یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

روایت جوادیه و شهردارش

عمران صلاحی یکی از شاعران و طنزپردازان به نام معاصر در اوایل دهه 50 که از بچه های جوادیه بود، شعری با عنوان « من بچه جوادیه ام» سرود که ضمن اینکه نام جوادیه را بر سر زبان ها انداخت، می توان آن را بی تردید از جدی ترین شعرها در حوزه ادبیات سیاسی دهه 50 دانست که متاسفانه به لحاظ اجتماعی حق این شعر ادا نشده است. عمران صلاحی با شعر « من بچه جوادیه ام» اسم جوادیه و نام سازنده آن جواد فردانش را جاودانه کرده است.

احمد مسجد جامعی در یادداشتی اینستاگرامی از سخنرانی روز گذشته خود در گردهمایی اهالی محله جوادیه منطقه 16 جنوب تهران نوشت.

به گزارش سرویس پروفایل جماران در صفحه اینستاگرامی این عضو شورای اسلامی شهر تهران آمده است:

 

 در اولین گردهمایی بزرگ اهالی جوادیه که همزمان با سالروز درگذشت جواد فردانش بنیانگذار این محله در فرهنگسرای بهمن برگزار شد، با اشاره به نوشتار پیشین خود درباره محله جوادیه گفتم: جوادیه در سال 41 شهرداری داشت که وقتی در آن سال اجلاسی به منظور بررسی ابعاد اجتماعی مسائل شهر تهران در دانشگاه تهران برگزار شد، شهردار جوادیه طی سخنانی با تمام تواضع می گوید من یک سپور و کارمند سپورخانه مبارکه هستم. سخنرانی ایشان در آن اجلاس به قدری تاثیرگذار بود که هیچ یک از سخنرانان بعدی آن همایش نتوانستند در سخنان خود به مسائل مطرح شده از سوی شهردار جوادیه بی تفاوت باشند.

امیدوارم به زودی یک تهرانگردی ویژه جوادیه بگذارم که روایت جوادیه 40 سال بعد از انقلاب را داشته باشیم و بتوانیم درباره محله جوادیه و تاریخ آن مقالاتی را تهیه کنیم.

عمران صلاحی یکی از شاعران و طنزپردازان به نام معاصر در اوایل دهه 50 که از بچه های جوادیه بود، شعری با عنوان « من بچه جوادیه ام» سرود که ضمن اینکه نام جوادیه را بر سر زبان ها انداخت، می توان آن را بی تردید از جدی ترین شعرها در حوزه ادبیات سیاسی دهه 50 دانست که متاسفانه به لحاظ اجتماعی حق این شعر ادا نشده است.

عمران صلاحی با شعر « من بچه جوادیه ام» اسم جوادیه و نام سازنده آن جواد فردانش را جاودانه کرده است. این شعر هرچند با جوادیه آغاز می شود اما بی درنگ از محلات نزدیک آن مثل امیریه و منیریه ، مختاری و شوش و سی متری یاد می کند تا بگوید تمامی افراد این محلات مثل هم زندگی می کنند. او در این شعر به خوبی آسیب ها و بی‌ عدالتی های موجود در محلات جنوب تهران را به تصویر می کشد. در بخش دیگری از سخنان خود بر لزوم توجه به هویت و تاریخ محلات تاکید کرده و گفتم: در برنامه ریزی شهری خیلی ذوق زده و خوش خیال هستیم که فکرمی کنیم شهر را آباد کرده ایم در حالی به نظر نمی آید چندان موفق بوده ایم. مسئولان به بیان آمارهای رسمی اکتفا و آن را به عنوان عملکرد مثبت مطرح می کنند اما متاسفانه کمتر جایگاهی برای سودبران و ذینفعان محلی در نظر گرفته ایم. و در تصمیم گیری ها، نظریه سازان و ادیبان را دخالت نمی دهیم. با توجه به اینکه آنها در همه شئون زندگی حضور دارند اما در مقوله شهرکه مایه حیات زندگی است، حضور ندارند و این واقعا اتفاق عجیبی است.

با شهر عصبی آدم عصبی می شود. آدم ناامید شهر نا امید خلق می کند و این ها بحث های جدی است که متاسفانه در برنامه ریزی شهری به آن پرداخته نمی شود. 

 

همچنین از غفلت و بی توجهی نسبت به فهم تاریخ و فرهنگ محلات و سبک های زندگی آنها انتقاد کرده و گفتم: امیدوارم بتوانیم آینده جوادیه را بگونه ای رقم بزنیم که به قول شاعر آنقدر مردم به یکدیگر اعتماد بورزند که تکه نان و موی سیبیل، درستی آنها را تضمین کند.

طبق شنیده ها محله جوادیه در عملیات های کربلای چهار و پنج شهدای بسیاری را تقدیم انقلاب کرده است. معلوم نیست چه کسی باید روایتگر جوادیه از زمان شعر عمران تاکنون باشد امیدوارم روایتگر جوادیه ای باشیم که با توجه به شهدایی که تقدیم انقلاب کرده، بتوانیم به آنها و اهالی آن ادای دین کنیم. وظیفه همگی ما است که به اینگونه مسائل توجه و برای رقم زدن آینده بهتر، تلاش کنیم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.