نگرانی های جواد یحیوی برای هنر مدرن

جواد یحیوی که اخیرا با بازی در دو نمایش «ط..» و «سایه روشن» روی صحنه بوده است، از نگرانی خود برای وضعیت فرهنگ و هنر در جهان مدرن گفت.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس، جواد یحیوی که دو سال پیش به هنگام بازی‌اش در نمایش «برلینگتون» بابت وضعیت تئاتر در دوران کرونا و در جهان مدرن دلمشغولی داشت، با وجود برطرف شدن خطرات کرونایی، همچنان این نگرانی را دارد.

ایسنا نوشت؛ یحیوی هم از حضورش در دو نمایش «ط... »  و «سایه روشن» و هم از نگرانی‌هایش درباره آینده تئاتر سخن گفت.

 او که معتقد است اساسا در زندگی مدرن همواره باید نگران فرهنگ و هنر بود، دلایل این نگرانی را این گونه توضیح داد: در زندگی مدرن مدام با چالش‌های جدیدی در حوزه‌های گوناگون از سلامت گرفته تا حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مهاجرت‌های بزرگ و ... مواجه می‌شویم و آنچنان درگیر پیامدهای زندگی مدرن هستیم که در این فضا هنر کهن و باستانی تئاتر شرایط خاصی پیدا می‌کند. این هنر تا جایی که موفق شده خود را به روایت‌های مدرن‌تر و امروزی‌تر نزدیک کند و به شناخت زبان گفتگو در روزگار خود توجه کند، توانسته همچنان خود را زنده نگه دارد ولی حتما جایگاه و پز سزاواری را که پیش از این داشته، از دست می‌دهد و هر روز دچار پس‌رفت می‌شود که البته مقصودم در شکل برگزاری یا تعداد اجراهای نمایشی نیست بلکه در کیفیت و روح این هنر است.

او اضافه کرد: در جهان مدرن، شمع تئاتر به دلیل ماهیت این هنر، هر روز کم‌فروغ‌تر می‌شود. هرچند عادت کرده‌ایم در جهان مدرن هر چیزی را به استخدام بگیریم و برای بهره‌برداری از آن، به شکل جدیدی از ارایه برسیم، ولی گاه این شکل استفاده ،کلمه یا تجربه‌ای را خالی از معنا می‌کند و سبب می‌شود تنها به پوسته‌ای از آن دست پیدا کنیم.

این بازیگر با اشاره به رشد کمی آثار نمایشی در چند سال گذشته ادامه داد: درست است که هر شب چندین اثر نمایشی روی صحنه می‌رود و چراغ تئاتر روشن است ولی خارج از صحنه‌های نمایش اتفاقات دیگری در حال وقوع است. به همین دلیل امروز نسبت به سال‌های قبل برای احوال تئاتر و فرهنگ و هنر به مراتب نگران‌تر هستم زیرا همه تجربیات مدنی و اجتماعی که از سر می‌گذرانیم، به ما شناخت و آگاهی می‌دهند و ما را فعال‌تر، با تجربه‌تر و داناتر می‌کنند اما اگر امکان درستی برای بهره‌برداری از آنها ایجاد نشود تا بتوانیم در حوزه فرهنگ هنر هم حرف بالغانه‌تری با یکدیگر بزنیم، این رسانه کم‌کم کارکرد خود را از دست می‌دهد.

یحیوی اضافه کرد: در این وضعیت موفق نمی‌شویم همراه ذهن جامعه خود جلو برویم . متاسفانه در شرایط فعلی، با پول‌های عجیب و چرکی که باعث برگزاری کارهای بزرگ در فضاهای فرهنگی و اجرایی می‌شود، فکر می‌کنیم در تئاتر سرزمین‌مان چه کارهای عظیمی اتفاق می‌افتد ولی اینها هیچ کدام ، روح هنر را شکل نمی‌دهد. در حالیکه روح هنر باید در تعاملی بالغ و پویا و به روز با آدم‌ها باشد و ماموریتش ایجاد فضای گفتگو است تا بتوانیم آخرین دریافت‌های‌مان را از زندگی ببینیم. بنابراین باید در فضای به روز فرهنگ و هنر درباره اینها حرف بزنیم اما در حال حاضر این اتفاق نمی‌افتد. به این معنا که جامعه ما رفتاری نشان می‌دهد ولی در فضای فرهنگ و هنرمان هیچ گفتگویی درباره آن تجربه رخ نمی‌دهد.

او با ابراز تاسف از بخش دیگری از مشکلات تئاتر افزود: سالن‌های تئاترمان که مال سال‌ها پیش است، زبان و ادبیات و متون‌مان هم که اکثرا کارهای کلاسیک است و در خلق فضاهایی جدید برای گفتگو و ارایه آن به زبانی تازه، کُند و کاهل هستیم و هزاران دلیل و مانع داریم که سبب می‌شود تئاتر به زودی از دست برود. به طوری که هر روز در یک سراشیبی، رو به قهقرا هستیم و اگر نفهمیم درباره چه چیزی حرف می‌زنیم و ضرورت‌های حیاتی آن را درک نکنیم، جامعه با هیاهوی خود، گاهی توجه و تمرکز ما را از مبانی حیاتی زندگی پرت می‌کند و این اتفاق در تئاتر مانند بسیاری از پدیده‌های فرهنگی دیگر رخ می‌دهد.

او در عین حال تاکید کرد: اینها مباحثی مفصل است و باید درباره آن با مصداق صحبت کرد که دچار کلی‌گویی نشویم و اجازه بدهید به همین مقدار اکتفا کنم.

یحیوی در ادامه این گفتگو درباره تجربه حضور همزمان خود در دو نمایش گوناگون با دو فضای کاملا متفاوت گفت: این تجربه همزمان در بازیگری برایم تازه است اما معتقدم نباید این کار را انجام داد. اگر توقع‌تان از خودتان صد در صد باشد و بخواهید تمام و کمال نقشی را ادا کنید و بخواهید با همه وجودتان در لحظه ایفای آن نقش حضور داشته باشید، این کار غیرممکن است.

او که بازیگری تمام وقت و درگیر بودن با یک نقش را کاری تمام وقت می‌داند، افزود: اینکه ناچار باشم به جای دو آدم فکر و رفتار کنم، به جز بخشی که خود واقعی من است، بسیار دشوار است و معتقدم آدم نمی‌تواند خودش را این اندازه تقسیم کند یا دست‌کم من بلد نیستم. شاید کسانی که تکنیکی‌تر هستند، بتوانند چنین کنند اما من که بازیگری نوآموز هستم، با اینکه شاید معدلم بد نباشد، ولی در لحظاتی نمی‌توانم همه تمرکزم را بر یک نقش بگذارم و گاهی این بخش کار، از کنترلم خارج می‌شود. بنابراین بهتر است تا می‌توانیم اجازه این همزمانی را ندهیم. در این مقطع، به دلایلی این اتفاق رخ داد ولی خوشحالم که انگیزه‌هایش مالی نبوده است.

یحیوی که در «سایه روشن» در نقش یک هنرمند و در «ط...» در نقش یکی از دوستان طیب بازی کرده است، درباره هر یک از این تجربه‌ها گفت: در «ط...» فقط خطی از متن و ایده‌ای درباره شکل ارایه کار را می‌دانستم . گروه اجرایی این نمایش دوستان نزدیک من هستند و بعد از اینکه در جریان ایده قرار گرفتم، متن را خواندم. با دوستی‌ایی که داشتیم، این ظرفیت از سوی نویسنده وجود داشت اگر نکته‌ای درباره متن داشتم، بیان کنم ولی با خانم سعیده آجربندیان، کارگردان «سایه روشن» سابقه آشنایی نداشتم. اولین گام آشنایی ما خواندن متن بود که آن را جذاب دیدم. سطح و جنسی از رئالیسم داشت و موضوعش هم درباره واقعیت‌ها و دغدغه‌های واقعی امروز ماست و به جزییاتی ارزشمند توجه کرده بود. در آغاز ساعت اجرای دو نمایش تداخل داشت و به همین دلیل از گروه «سایه روشن» عذرخواهی کردم تا اینکه بعد از 20 روز که متاسفانه این زمان را از دست دادیم، ساعت اجرای «ط...» تغییر کرد. بازیگر دیگری هم جایگزین نکرده بودند و گویی دلم‌مان به این همکاری بود.

او که علاقه‌مند به همکاری با گروه جوان نمایش «سایه روشن» بوده، در این باره توضیح داد: هیچ کدام از اعضای این گروه را نمی‌شناختم. همکاری با چنین گروهی تجربه‌ای متفاوت است نسبت به وقتی که با دوستان خود کار می‌کنیم. در گروه دوستان ممکن است برخی قواعد را به هم ببخشیم ولی در یک گروه جوان، کشف و شناخت از یکدیگر تجربه جذابی است. از سوی دیگر نسبت به این گروه احساس تعهد می‌کردم چون اول قول داده بودم. بنابراین این همکاری را پذیرفتم. هر دو کار تجربه خاص خود را دارد و جنس و شکل ارایه در هر دو متفاوت است.

یحیوی اضافه کرد: علی نمایش «سایه روشن» فیلمسازی جوان است که نمونه‌های آن را در جامعه دور و برمان زیاد می‌بینیم. باید خود را دراجرایی مینیمال‌تر و فرمال‌تر تطبیق می‌دادم. توافق کردیم به رئالیسمی در اجرا دست پیدا کنیم که ارایه آن در فضای مینیمال برایم لطف و جذابیتی داشت.

او که در نمایش «ط...» در نقش حسین رمضان یخی که یکی از دوستان طیب بوده بازی کرده است، گفت: این کارکتر شاید هم‌نسل پدر من بوده؛ یک آدم لمپن لفاظ بد دهن که قهوه‌خانه دارد و در کارهای مشکوکی هم حضور داشته و چاقوکشی هم کرده و در همه رفتارهایش هوچی‌گیری دیده می‌شود. این آدم در ارایه خودش نیازی به جنسی از شو آف یا همان هوچی‌گری دارد. حتی برای عزاداری هم قمه‌زنی را انتخاب می‌کند و همه چیزش فریاد و همه احساساتش اغراق شده است. در مقابل، علی «سایه روشن»، فراز و فرودش هم در کنش و هم عاطفه و کلام و بیان و آوا حتی فراز و فرود صدا، در دامنه محدودتری حرکت می‌کند که البته خطر مونوتون شدن هم دارد ولی او در چهار صحنه و بین صحنه‌های دیگر در آمد و رفت است. صحنه‌ها هم کوتاه‌تر هستند و این کنتراست‌ها کمک می‌کند که کار یکنواخت نشود.

یحیوی در پایان با بیان اینکه قطعا در هر دو کار اشکالاتی وجود دارد، یادآوری کرد: گاهی در جاهایی تفاهم نداریم ولی در کار گروهی، کسی را به عنوان صاحب معنوی کار می‌شناسیم و خودمان را به او می‌سپاریم و می‌کوشیم به نهایت تفاهم با او دست یابیم. این گونه می‌توان به یک اثر شفاف رسید و اگر نتوانیم به طور کامل به آن دست پیدا کنیم، نوعی دیپلماسی وجود دارد که سبب ارایه بهتر کار می‌شود. هر چه بیشتر به زبان مشترک دست یابیم، مخاطب به طور ناخودآگاه این کیفیت را از کار دریافت می‌کند.

 

دیدگاه تان را بنویسید