اینجا کارکردن؛ نوعی جهاد است! خدمت به جماعتی که به آنها معلول گفته می شود وبرای حفظ حرمتشان؛ عنوان "توانخواه" را برگزیده اند! وچه کارخوبی!

اینجا کارکردن؛ نوعی جهاد است! خدمت به جماعتی که به آنها معلول گفته می شود وبرای حفظ حرمتشان؛ عنوان "توانخواه" را برگزیده اند! وچه کارخوبی!

اینجا یعنی مراکزتوانبخشی خصوصی که تحت نظرسازمان بهزیستی فعالیت می کنند؛ برای معلولانی که به هردلیلی – جزاراده خودشان- سرنوشت این چنینی برایشان رقم خورده یک عده انسان ایثارگرومهربان گردهم آمده اند تا دستگیرانسان هایی باشند که می شد اینگونه نباشند وهمانند ما وشما یک زندگی عادی درپیش بگیرند.

توانخواه ویا همان معلول؛ تفاوتی نمی کند! چه توان حرکت نداشته باشد وچه ذهنش ازدریافت بدیهی ترین مفاهیم عاجزباشد؛ اینها را تروخشک کردن کاری است دشوارچه برسد به این که آموزش ببینند وبه جامعه برگردند؛ کارکنند وروی پای خودشان بایستند!

ارزش کارآنانی که دراین مراکز- روزانه وشبانه روزی – بسان مجاهدانی است که ازخود گذشته اند وخادم بی منت انسانهایی شده اند ازجنس خودمان! اما ناتوان وتوزمانی به درجه بالای ایثاروازخودگذشتگی این بزرگواران پی می بری که بدانی محبت ومهربانی اشان به آنانی که دراین مراکزنگهدای می شوند؛ مهرالهی است که برقلبشان جاری است وزمان ومکان نمی شناسد!

اینجا آمده ام تا پای صحبت مدیروپرسنل مجموعه باشم وشاید زبان حالشان! ازمشکلاتی که درحین کاردارند وعاشقانه تحمل می کنند به امید رضای خدا!

اینجا کاردشواراست؛ وکاربا انسان هایی که نامشان معلول ویا همان توان خواه باشد، بسیاردشواروطاقت فرسا! اما چه مهربانانه!

پزشک وپرستاردرمانگردردهای بی گناهانی هستند که زبان برای بیان دردشان ندارند اما نگاهشان پرازمهرومحبت وقدرشناسی است!

اینجا همه قلبشان مملو ازمحبت الهی است؛ محبت به ناتوانانی که معلولیت اشان دست خودشان نبوده وحالا توانخواه شده اند وچه ثوابی بالاترازاین که انسانی را با محبت وتخصص خودتوانمندش نمایی و...

 ما شاید صرفا درباره معلولان ذهنی وحرکتی وسالمندان که دراینگونه مراکزنگهداری می شوند؛ مطالبی را شنیده باشیم اما باید آمد ودید که دراین سرای محبت چه می کنند با انسانهای درمانده ای که بعضی ازآنها فقط با چشمان معصوم خویش تورا به کمک می طلبند وتو پاسخ مهربانی ات را دربرق چشمانش می بینی! نه پایی دارند ونه دستانشان یاریگرشان است اما با چشمان پرازاشک ولب متبسم اشان می توان فهمید که محبت به دیگران چه لذتی دارد!

به گفته مدیراین مرکزومدیران سایرمراکزتوانبخشی 80 درصد خانواده هایی که فرزندمعلول دارند؛ ازاقشارآسیب پذیربوده وتوان پرداخت هزینه های مربوط به نگه داری مراکزرا ندارند والبته این بدان معنا نیست که مراکزتوانبخشی ازانجام وظایف خود کوتاهی نمایند.

این مدیرپرتلاش وایثارگربا اشاره به شرایط طاقت فرسای کاردراینگونه محیط ها می گوید: من وهمکارانم درمازندران وسایرنقاط کشورهزینه های متعددی همچون حق بیمه پرسنل؛ مالیات و...را نقدی پرداخت می کنیم واگرتاخیری صورت گیرد باید جرایم متعلقه را پرداخت کنیم اما دربحث درآمدی چه؟

 او ادامه می دهد:  سوال این است که چرا دولت یارانه مصوب ویژه مراکزتوانبخشی را به صورت منظم پرداخت نمی کند؟ یارانه ای که می تواند مراکزرا سرپا نگاه دارد وما نیزخدمات لازم را به توانخواهان وسالمندان ارایه نماییم.

دولت لایحه جامع معلولان را به مجلس ارایه کرده وظاهراً موضوع به شورای نگهبان ارجاع شده وانتظارمراکزتوانبخشی که درسراسرکشوربستراشتغال مستقیم وغیرمستقیم بیش از250هزارنفررا فراهم کرده اند، روشن شدن تکلیف این لایحه است تا انشاء الله گره ازمشکلات گشوده شود.

مراکزتوانبخشی معلولان رسالتی بس سنگین وخطیردارند ووظیفه اشان توانمندساختن انسانهایی است که نگاه داشتن آنها ومراقبت اشان حتی برای دقایقی کاری است دشوار!

این انسانهای به ظاهرناتوان ومعلول توانمندی هایی دارند که شاید بتوان روزی آنها را درقامت انسانهایی بزرگ وخلاق دید! واین توانمندی ها به مدد تلاش انسانهایی شریف وخدوم کشف می شود که خود را وقف بهبود وتوانا ساختن آنان کرده اند درمراکزی که امروزبه سرای مهر ومحبت ودستگیری ازناتوانان تبدیل شده اند وانتظارشان ازدولت ونظام انتظاربالایی نیست!

ودرپایان باردیگرخواسته های این مدیر و مدیران دهها مرکزتوانبخشی را یادآورمی شوم والتماس دعا!

پرداخت به موقع یارانه مراکز تخصیص صد درصدی اعتبارات بهزیستی واجرای به موقع مصوبه های افزایش سالانه کمک هزینه ها یا یارانه های مراکزبرای کل سال

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.