به گزارش روز دوشنبه ایرنا در این گزارش می خوانیم: این روزها، کمتر خیابانی در شمال شهر قزوین است که کافه دنجی را در خود نبیند، کافه‌هایی با دکورهایی متفاوت و رنگ‌‌آمیزی‌های خاص! میز و صندلی‌هایی چوبی با همان سبک و سیاق دهه سی، اما حال و فضایی مدرن و غربی.
مشتری اغلب این کافه‌ها، بیش از آنکه پسران و یا مردان جوان و پا به سن گذاشته باشند، دختران جوانی هستند که از خانه بیرون زده و کافه‌نشینی را فرصتی برای گذران اوقات خود یافته‌اند.
فرق هم نمی‌کند این کافه، بالای یک مرکز بزرگ خرید در خیابان فردوسی باشد یا در ملاصدرا، پونک و بلوار شمالی و یا همین سعدالسلطنه خودمان! مهم این است که دنج باشد و محیطی آرام‌ برای گپ‌های خودمانی و اختلاط‌های چند نفره!
یک پژوهشگر برجسته حوزه میراث‌فرهنگی درباره پیشینه کافه و کافه‌نشینی در ایران، می‌گوید: کافه پدیده‌ای شهری و متعلق به دوران شهرنشینی است و از جنبه‌های گوناگون اهمیت دارد، چرا که کافه‌ها نه به یک دلیل، بلکه به دلایل متعدد به‌وجود آمده‌اند.
احمد محیط طباطبایی ادامه داد: در ایران فضاهای عمومی شهری در گذشته، مکان‌هایی مثل بازارها، میدان‌ها، در یک زمانی حمام‌ها، تکایا بودند که مردم در آنجا به‌ هم می‌رسیدند یا گرد هم جمع می‌شدند و در آن به داد‌و‌ستد، اجرای آئین‌های دینی و باورهای مذهبی، گذران اوقات فراغت یا تماشای نمایش‌های گوناگون و شعرخوانی می پرداختند.
وی می افزاید: یکی از ویژگی‌های فرهنگ ما، روایی بودن آن است که در قالب‌های گوناگون نمایان شده است، مثلا در قالب موسیقیایی زمانی گوسان بوده و در قالب‌های دیگر، نقالی و پرده‌خوانی که در گوشه‌ای از میدان یا فضاهای سرپوشیده‌ی شهری به شکل‌های گوناگونی اجرا می‌شده است و به ‌تدریج برای کسبه و اهالی بازار که فرصت و امکان رفتن به خانه را ندارند و مجبورند در بیرون از خانه به تناول بپردازند با فضای متفاوتی رو‌به‌رو می‌شویم.
با تغییر تدریجی سبک زندگی در سه دهه گذشته، رواج گذران وقت در خارج از خانه و ‌دور شدن از روش‌های سنتی گذران اوقات فراغت در خانواده مانند برنامه‌های شب‌نشینی، شاهنامه‌خوانی با روند روبه رشد گذران وقت در گوشه‌های دنج و اغلب کم‌نور کافه‌ها و کافی‌شاپ‌ها مواجه‌ایم.
در رونق این روزهای کافه‌ها آنچه بیش از گذشته جالب توجه است،افزایش میزان حضور دختران جوان در این فضاها؛ نه تنها به عنوان ارائه‌کننده خدمات و یا به نوعی گرداننده کافه، بلکه به عنوان مخاطب این فضاها است. به نظر می‌رسد با زنانه‌تر شدن این فضاها با نوع جدیدی از اوقات فراغت زنانه روبرو شده‌ایم.

**سیگارهایی که دود می‌شوند...
دختر جوانی با کوله پشتی، شلوار گرمکن، مانتوی کوتاه و آستین‌های بالا زده وارد پاساژ می‌شود و یک راست می رود سراغ کافه، در را باز می‌کند و وارد می‌شود، پشت سر او وارد می‌شوم، مشتری‌هایی که داخل کافه هستند آنقدر درگیر ژست‌های روشنفکری و حرف‌های خصوصی‌شان هستند که هیچ کدام به طرف دربرنمی‌گردند تا تازه واردی را که وارد شده ببینند، همه میزها پر هستند، با این که کافه کوچک است، صدای موسیقی نمی‌گذارد صدای حرف زدن کسی را بشنوم.
زن جوانی تنها پشت یکی از میزها روی صندلی‌های چوبی کافه لم داده و خاکستر سیگار لای انگشت‌هایش نزدیک است که روی زمین بریزد، خیره شده به روبرو و انگار اصلا حواسش نیست که کجاست. بقیه مشتری‌ها زوج هستند و بدون استثنا سیگار به دست! در این کافه دختری را نمی‌بینی که سیگاری لای انگشت‌هایش نباشد.
هوا سنگین است. دود سیگار مشتری‌ها نمی‌گذارد نفس بکشی. تنها یک میز خالی هست و روی آن هم کاغذ رزرو گذاشته‌اند. پسر جوانی که پشت پیشخوان کافه ایستاده عذرخواهی می‌کند که جای خالی ندارند و می‌گوید: کاش تماس می‌گرفتید تا برای‌تان میز رزرو کنیم!

**کافه‌نشینی یا فرصتی برای رهایی
یک پژوهشگر اجتماعی معتقد است رشد قارچ‌گونه پدیده کافه‌نشینی در ایران نشان‌دهنده این است که نیازی در جامعه وجود دارد و برخورد قهری با رویکرد پیشگیری یا مقابله‌ای با این پدیده موثر و پاسخگو نخواهد بود.
مصطفی غفاری کافه‌نشینی را یک پدیده فرهنگی ـ اجتماعی ناشی از توسعه شهرنشینی مدرن می داند و می‌گوید: این پدیده به صورت امروزی از دهه‌های 30 و 40 قرن حاضر در ایران رواج یافته و در دهه 80 وارد دوران تازه‌ای از حیات خود در جامعه ایرانی شده است.
وی، رهایی از فشار زندگی روزمره و از ناهنجاری‌های پذیرفته شده عرفی یا قانونی و محل تلاقی رهبران و بدنه کنشگران اجتماعی را سه اهمیت کارکردی کافه‌ها در ایران می داند و خاطرنشان می کند: سرگرم‌سازی و گفت‌وگوی محوری 2 کارکرد مهم کافه‌نشینی محسوب می‌شود.

**رغبت بیشتر دختران به کافه‌نشینی
وی به سنخ‌شناسی کافه ‌نشینان تهرانی از نظر سن،جنس،تحصیلات،طبقه اجتماعی،سبک پوشش و سبک‌های رفتاری و ارتباطی آنان در این تحقیق اشاره کرده و تاکید می‌کند: بیشتر کافه‌نشینان را جوانان زیر 35 سال و به ویژه بازه سنی 25 تا 30 سال تشکیل می‌دهند و دختران ‌بیشتر از پسران به کافه ‌نشینی رغبت نشان می‌دهند.
اغلب مشتریان ثابت کافه‌ها را جوانان مجرد با گرایش به مدهای متنوع روز شکل می‌دهند و قریب به اتفاق آنان یا دانشجو هستند و یا دارای تحصیلات دانشگاهی حداقل در حد کارشناس که در محیط کافه اغلب تمایل محسوسی به آزادتر بودن نسبت به معابر و اماکن عمومی دارند.
این دانشجوی دکترای جامعه ‌شناسی با بیان اینکه کافه‌ها خدمات خاصی به مشتریان ارائه می‌دهند، تصریح می کند: امکان برگزاری جشن‌های کوچک، ایجاد تارنمایی خاص در فضای مجازی، خدمات‌دهی در روزهایی مانند ولنتاین با هدایا و پذیرایی‌های ویژه از شایع‌ترین این خدمات است.
غفاری در خصوص اینکه کافه چه زمانی به یک پاتوق تبدیل می‌شود؛ می‌گوید: مشتریان ثابت کافه‌ها یا به عبارت دیگر کافه‌نشینان واقعی اغلب مایلند در پاتوق خود سطح بیشتری از آزادی عمل را نسبت به آنچه در عرف و قانون اجتماع به عنوان هنجار پذیرفته شده است، تجربه کنند و هر چه محیط یک کافه بیشتر بتواند این احساس را به آنان منتقل کند، بیشتر به عنوان پاتوق مطرح می‌شود.

**کافه‌هایی که جایگزین خانواده‌ها شده‌اند!
یک استاد دانشگاه اما بر این باور است که یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های کافه‌نشینی دور شدن از خانواده است. این دور شدن نه به دلیل این است که نسل جدید ضدخانواده هستند بلکه خانواده‌ها به دلیل ناتوانی در مدیریت خود و فرزندانشان، نسل جدید را از خود دور کرده‌اند.
دکتر تقی آزادارمکی می‌گوید: برای خانواده‌ای که خودزنی کرده است، حوزه‌هایی مانند کافی‌شاپ‌ها تاحدودی درد تنهایی افراد را کم می‌کند، خانواده‌ای که به واسطه مادر و پدر دچار خودزنی شده و کارکردهایش را کم کرده و همه تقصیرها را بر گردن فرزندان انداخته است، دیگر در موقع تنها شدن نمی‌تواند دست کمک به سوی فرزندان دراز کند؛ زیرا فرزندان برای ماندن و زندگی کردن در جمع، به تشکیل فضاهای جدید و جایگزینی اقدام کرده و در آن دیگری را یافته‌اند.
وی با اشاره به حضور زنان در کافی‌شاپ‌ها و کافه‌ها،می‌گوید: در گذشته نه چندان دور، حضور زنان در مراکز خرید یک رفتار ناشایست بود، در زمان حال، مرکز خرید بدون حضور زنان معنا نمی‌یابد و این به دلیل آن است که دیگر مراکز خرید به عنوان فضاهای ضدفرهنگی تلقی نمی‌شوند، در مورد کافی‌شاپ‌ها نیز هم این اتفاق افتاده است. زنان در این فضاها حضور دارند؛ زیرا این فضاها به عنوان بخش رسمی جامعه پذیرفته شده‌اند.
این استاد دانشگاه در عین حال تاکید می‌کند: زنان و دختران به دلیل اینکه این فضاها را امن دانسته و در عین حال ناآشنا نمی‌دانند، در آنها حاضر می‌شوند و ساحت غیراخلاقی و مساله‌ساز آنها در مقایسه با گذشته کم شده ‌است و مانند مراکز خرید دچار دگردیسی شده‌اند.
7389*3013
خبرنگار: نسرین رحیمی**انتشار دهنده: رضا اولادی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.