در برخی موارد دستگاه قضایی ما به شدت درون سیاست است / قوه قضاییه برای این باید مستقل باشد که هرکس در هر مقامی اگر جرمی مرتکب شود، مجازاتش کند/مردم یک جامعه هستند که باید اجازه ندهند که علیه آنها قانون‌شکنی شود و از قوانین بر ضد آنها سوءاستفاده شود/قانون‌گریزی و قانون‌شکنی، چه بین مردم، چه بین حاکمیت، ناشی از فقر فرهنگی است/ قانون شکنی زمینه ای برای مصونیت از تعرضات قانون در جامعه ای است که مجریان قانون در آن سالم نیستند/نقض قانون ابتدا توسط سران اجتماع صورت می گیرد و سپس اشاعه پیدا می کند/

نیمه اول آذر ماه، مقطعی متفاوت در تاریخ سیاسی اجتماعی ایران است. قانون اساسی جمهوری اسلامی در خبرگان اول تصویب و در 12 آذر 1358 به تایید مردم رسید. حضرت امام(س) هفتم آذر ماه 67 در پاسخ به درخواست و تاکید شماری از نمایندگان مجلس بر اهمیت قانون رعایت قانون و ...تاکید و اصرار کردند. 10 آذر -همزمان با سالروز شهادت آیت الله مدرس در 1316 - روز مجلس نام گرفته است . درمقاطعی از انقلاب اسلامی اصلی ترین شعار امام و امت، حاکمیت قانون بود؛ اما با این حال همچنان موضوع «ضرورت تحقق حاکمیت قانون» مطرح است .همواره این پرسش ها مطرح بوده است که حاکمیت قانون به چه معناست ؟ چرا طی یک قرن تحولات عظیم و مبارزات سیاسی گوناگون و تاکیدات امام (س)از روز اول تشکیل نظام اسلامی پیشرفت چشمگیری دراین راه به دست نیامده است ؟حاکمیت قانون باید منعکس کننده چه موضوعی باشد خواست عموم ، خواست حاکمیت یا هر دو یا موارددیگر؟و....
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران در سلسله گفت‌وگو هایی با صاحب نظران و چهره های سیاسی، مذهبی، حقوقی و اجتماعی در باره این موضوع به بازخوانی روند تصویب قانون اساسی در نظام جمهوری اسلامی ، بررسی و بازگویی نامه نمایندگان مجلس به امام امت و نیز روند قانون گرایی در کشور و موانع و راهکارها خواهد پرداخت .
******

دکتر بشیری وکیل دادگستری در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران گفت:قانون‌گریزی و قانون‌شکنی، چه بین مردم، چه بین حاکمیت، ناشی از فقر فرهنگی است.وی گفت: گفت: الان با دو مساله مواجه هستیم. یکی اینکه اگر حالا قانون‌گریزی نهادینه شده چه کنیم که مردم را به قانون برگردانیم و آنها را قانونگرا کنیم؟ این یک فرهنگ می‌خواهد. قانون‌گریزی و قانون‌شکنی، چه بین مردم، چه بین حاکمیت، ناشی از فقر فرهنگی است. ناشی از جهل مردم به حقوق خود است. هر ملتی به نسبتی که فرهنگ اجتماعی‌اش ضعیف است، به همان نسبت هم از حمایت قانون و استفاده از قانون محروم است. چون قانون را معتبر نمی‌داند و به قانون قایل نیست.
چطور می‌شود که قانون خوب، بد می‌شود؟
وی در تعریف قانون گفت: قانون عامل محدودکننده است. یعنی برای زندگی انسان چارچوب می‌تراشد. ژان ژاک روسو فیلسوف فرانسوی می‌گوید وقتی که فردی وارد اجتماع شد، خودبه‌خود مقداری از اختیارات و حقوق خود را به اجتماع تقدیم می‌کند و اجتماع هم مقداری از حقوق خود را به او تفویض می‌کند. یعنی یک مشارکت 50-50 می‌شود. 50 درصد، من حقوق خود را به اجتماع می‌دهم، اجتماع هم 50 درصد از حقوق خود را به من می‌دهد. من و اجتماع هر دو صد درصد می‌شویم. پس قانون چیزی است که برای زندگی مدنی چارچوب‌تراشی می‌کند و اشخاص را در چارچوبی قرار می‌دهد که به حقوق یکدیگر تجاوز نکنند.این وکیل دادگستری در ادامه با اشاره به داستان رابینسون کروزوئه، گفت: رابینسون کروزوئه یک کشتی‌بانی بود که کشتی‌اش دستخوش امواج شد و او وارد جزیره‌ای شد و به تنهایی شروع به زندگی کرد. هر کاری می‌خواست انجام می‌داد و مشکلی هم به وجود نمی‌آمد. تا اینکه یک نفر دیگر وارد این جزیره شد. از زمانی که فرد دومی وارد جزیره شد، مجبور شد با این شخص تازه، مشاوره کند، کمک بگیرد و کمک کند. یعنی هسته اولیه اجتماع از نفر دوم آغاز می‌شود. با تشکیل اجتماع محدودیت هم شروع می‌شود. از ابتدا، زادگاه قوانین موضوعه دو چیز است. یا زور حاکمیت‌ها است یا عرف و عادت و سنت‌ها است. البته به جز قوانین الهی. وی با اشاره به روند قواعد اولیه اجتماعی گفت: حاکمیت را از کدخدا و خان یک منطقه تصور کنید تا والی استان و پادشاه کشورها. اینها برای اینکه افراد زیردست خود را تحت سیطره خود داشته باشند، قوانینی را وضع کردند. خود مردم هم برای اینکه امورشان با هم تداخل نکند، سلسله مقرراتی را وضع و از آن تبعیت می‌کردند. در جامعه اولیه بشر، این مقررات وجود نداشته. به تدریج بشر هرچه پیشرفت فکری‌اش بیشتر شده، قواعد و مقررات بیشتری ایجاد کرده است و آنها را ترقی داده است. پس قانون محدودکننده اختیارات بی‌اندازه انسان‌ها است.دکتر بشیری با اشاره به این که انسان هم مانند هر موجود زنده دیگری از محدودیت گریزان است، گفت: حالا چطور می‌شود که این قانون خوب، بد می‌شود؟ زمانی که از قانون سوءاستفاده می‌شود و به حریم قانون تجاوز می‌شود. به وسیله چه کسی؟ وقتی قانون وضع می‌شود مردم عادی در مورد آن سرپیچی ندارند. مطیع‌اند. یکی پیدا می‌شود که در قانون رخنه می‌کند و قانون را می‌شکند و خودبه‌خود حقوق عده‌ای پایمال می‌شود. در نتیجه کسی که به حقوقش آسیب وارد شده، به تلافی‌جویی برمی‌آید. با اشاعه این حالت قانون‌شکنی هم در جامعه همه‌گیر می‌شود.
نقض قانون ابتدا توسط سران اجتماع صورت می گیرد و سپس اشاعه پیدا می کند
بشیری با بیان این که ابتدا قانون از سوی رده‌های بالای یک جامعه یعنی سران اجتماع نقض می‌شود، تاکید کرد: وقتی سران اجتماع دیدند که محدودیت دارند، سعی می‌کنند از این محدودیت‌ها فرار کنند. قانون دست و پای آنها را می‌بندد و آنها برای اینکه سیطره خود را و حکومت خود را به همان صورتی که می‌خواهند داشته باشند، به ریشه قانون می‌زنند. وی با بیان مثالی به تشریح موضوع پرداخت و گفت: وقتی که فرمان مشروطه را می‌خواستند از مظفرالدین شاه قاجار بگیرند، محمدعلی میرزای ولیعهد که بعدا محمدعلی شاه شد، خودش یکی از کسانی بود که تلاش کرد فرمان مشروطه را از مظفرالدین شاه بگیرد. بعد از آنکه فرمان مشروطه صادر شد و مجلس تشکیل شد و محمدعلی شاه به قدرت رسید، دید که محدود به قانون شده است و دیگر نمی‌تواند مانند شاهان قبلی، هرچه خواست انجام دهد. پس شروع کرد به جنگیدن با همان مجلسی که خودش مقدماتش را فراهم کرده بود. مجلس را به توپ بست. عده‌ای را در باغ شاه کشت. عده‌ای مخفی شدند. عده‌ای از کشور فرار کردند و داستان‌های طولانی به وجود آمد. سرانجام هم محمدعلی شاه چوب جباریت خود را خورد. محمدعلی شاه را از ایران بیرون کردند و با وجود اینکه یک حکومت جباری قهاری مانند روسیه هم پشت سرش ایستاده بود، نتوانست بماند و در تبعید مُرد. کسی که خودش از پایه‌ریزان مشروطه بود، علیه مشروطه قیام کرد. چرا؟ برای اینکه مشروطه اختیارات بی‌نهایت او را محدود کرده بود. و ی افزود: همه جباران تاریخ به این نقطه رسیدند که ناگهان طغیان کردند. یعنی زمانی که اختیارات و قدرت جباری‌شان در مخاطره قرار گرفت و دیدند که نمی‌توانند اختیارات بی‌حد و مرز داشته باشند. بنابراین شروع کردندبه زدن ریشه‌های قوانینی که حافظ مصالح و منافع عامه مردم بود و مدام دایره قدرت جباریت و اختیارات بی‌حد خود را وسیع کردند. برای این توسعه اختیارات ناچار بودند که قوانین را زیر پا بگذارند. پس اولین تجری به قانون و رخنه‌اندازی به دیوار مستحکم قانون، از طرف جباران رده بالا صورت می‌گیرد. می‌خواهد یک پادشاه باشد یا رییس‌جمهور یا هرچه. سپس به وسیله مجریان قانون ادامه پیدا می‌کند. برخی از مجریان قانون هم در موقعیت خود به سوءاستفاده می‌پردازند و قانون‌شکنی می‌کنند.
بشیری در ادامه افزود: مجری قانون اگر سالم نباشد، قانون را خراب می‌کند. وقتی به اینجا رسید، مردم متوجه می‌شوند که قانون آن‌قدرها هم که گفته می‌شود چیز خوبی نیست. یک ذره می‌شود آن را بالا پایین کرد. در این صورت هرکس یک کتابچه قانون برای خود می‌نویسد. راننده تاکسی برای خود یک قانون می‌نویسد، رفتگر قوانین خود را دارد، مهندس برای خود و خلاصه هرکسی در جامعه برای خود قانون می‌نویسد و شرایطی را به وجود می‌آورد که از تعرضات قانون مصون بماند. یعنی خیال می‌کند قانون دشمن او است. برای اینکه می‌بیند که دیگران از آن سوءاستفاده کرده‌اند. به این ترتیب است که قانون‌گریزی در جامعه رواج پیدا می‌کند و نهادینه می‌شود. بعد دیگر قانون از اعتبار می‌افتد. وقتی قانون از اعتبار افتاد، جامعه به فساد کشیده می‌شود و مضمحل می‌شود. اخلاق اجتماعی خراب می‌شود. هرج و مرج غیررسمی به وجود می‌آید و بالاخره این هرج و مرج خاموش در اجتماع نهادینه می‌شود. وقتی این جوری شد دیگر سنگ بر روی سنگ بند نمی‌شود.
قانون‌گریزی و قانون‌شکنی، چه بین مردم، چه بین حاکمیت، ناشی از فقر فرهنگی است
وی در زمینه قانون گریزی در جامعه امروز، گفت: الان با دو مساله مواجه هستیم. یکی اینکه اگر حالا قانون‌گریزی نهادینه شده چه کنیم که مردم را به قانون برگردانیم و آنها را قانونگرا کنیم؟ این یک فرهنگ می‌خواهد. قانون‌گریزی و قانون‌شکنی، چه بین مردم، چه بین حاکمیت، ناشی از فقر فرهنگی است. ناشی از جهل مردم به حقوق خود است. هر ملتی به نسبتی که فرهنگ اجتماعی‌اش ضعیف است ، به همان نسبت هم از حمایت قانون و استفاده از قانون محروم است. چون قانون را معتبر نمی‌داند و به قانون قایل نیست. وی با اشاره به این امر که فرهنگ قانونمندی از پایین باید ساخته شود، گفت: از پله اول، یعنی بچه‌هایی که عقل‌رس می شوند، باید قانون را بیاموزند و حق را بشناسند. یعنی از دبستان. وقتی که ما دانشجو بودیم، یک متن فرانسه می‌خواندیم که نوشته بود، در آنجا یک پسر نوجوان از فرانسه با قطار به سوئیس می‌رود. بلیتش نیم‌بها بود. فردای آن روز بازمی‌گردد و برای خود بلیت تمام‌بها می‌خرد. وقتی دلیل را از او می‌پرسند، می‌گوید دیروز هنوز به سن قانونی نرسیده بودم. امروز اولین روزی است که به سن قانونی رسیده‌ام. این البته شاید یک متن آموزشی است. مساله در اینجا آشنایی مردم با حقوق خود است. اگر ما بتوانیم اینچنین فرهنگ آشنایی با حقوق را از پایه اول به بچه‌های خودمان بیاموزیم و با حقوق قانونی خود‌شان آشنایشان کنیم، دیگر کسی تجری به قانون نمی‌کند و همه به قانون احترام می‌گذارند. این قسمت اول این مساله است که چه کار کنیم که قانونگرایی نهادینه شود. یعنی کسی به فکر تجری به قانون نیفتد. این احتیاج به برنامه‌ریزی طولانی‌مدت دارد.
این وکیل دادگستری قسمت دیگر مساله را چنین مطرح کرد راه بازگشت به قانون این است که خود مردمی که می‌بینند اجرای قوانین از طرف مجریان قانون نقض می‌شود و به زیان آنها است، از حقوق خود استفاده کنند. لازم نیست حتما کسی یک روشنفکر باشد تا از حقوق خود دفاع کند. حقوق همه مردم در قانون اساسی برابر است. حقوق اجتماعی افراد ربطی به این ندارد که چه کسی چه میزان سواد یا مقام دارد. حتی از نظر شرعی هم همین‌طور است. آیه قرآن است که: یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا. ای مردم. نمی‌گوید ای مومنین می‌گوید ای مردم ما شما را از یک زن و مرد آفریدیم و برای اینکه شناسایی شوید ما شما را دسته‌دسته کردیم. یعنی همه شما برابر هستید. زبان و مملکتتان با هم فرق دارد. ولی از نظر آفرینشی همه یکی هستید. در قوانین موضوعه هم همیشه همین حالت هست.
مردم یک جامعه هستند که باید اجازه ندهند که علیه آنها قانون‌شکنی شود و از قوانین بر ضد آنها سوءاستفاده شود
وی همچنین افزود:در قانون اساسی ما همه افراد با هم مساوی هستند. پس مردم اگر بخواهند نسبت به کسانی که جباریت می‌کنند و حقوقشان را پایمال می‌کنند، اعتراض کنند، حقشان است. جزو حقوق مردم است. هیچ‌کس نمی‌تواند پای دیگری را له کند و انتظار داشته باشد که او سکوت کند. وقتی کسی قانون را علیه من نقض می‌کند، درواقع پا روی پای من می‌گذارد و فشار می‌دهد. در این صورت خود مردم یک جامعه هستند که باید اجازه ندهند که علیه آنها قانون‌شکنی شود و از قوانین بر ضد آنها سوءاستفاده شود.دکتر بشیری در ادامه گفت: نظایر فراوانی هست از جبارانی که قانون‌شکنی کردند و قوانین را بر ضد مردم خود نقض کردند. انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب صنعتی انگلستان، استقلال آمریکا، انقلاب کبیر روسیه، انقلاب مشروطه ایران، همه نمونه‌هایی از سرانجام این نوع جباریت علیه مردم است. انقلاب مشروطه در زمان خود یکی از بزرگ‌ترین حوادث دنیا بود. یعنی از حوادث نمونه دنیا بود. همین انقلاب عظیم سال 57 خودمان را ببینید. مردم برای چه چیزی حرکت کردند؟ حاکمیت خوب اداره نمی‌کرد. حاکمیت مدام به قوانین تجاوز می‌کرد. مردم دیدند که حقوق عامه ضایع می‌شود. به تدریج حرکتی را سامان دادند و آن حرکت اتفاق افتاد. حکومت شاهنشاهی پهلوی، حکومت ضعیفی نبود. وی در توضیح این مساله گفت: قبل از انقلاب سال 57، هفتمین ارتش دنیا، ارتش ایران بود. کارشناسان نظامی حساب کرده بودند که اگر بین ایران و شوروی جنگ اتفاق بیفتد، ارتش ایران می‌تواند تا دو ماه در برابر ارتش جرٌار شوروی مقاومت کند. اما همین ارتش و حاکمیت و پول قدرتمند، یک دفعه در برابر خروش مردم زانو زد. مردم گفتند نمی‌خواهیم. همان‌طور که به محمدعلی شاه قاجار هم گفتند تو را نمی‌خواهیم.

 
بشیری قانون شکنی مجریان قانون را مهم ترین دلیل خروش مردم علیه آنها دانسته و گفت: حتی از نظر اسطوره‌ای هم ما این سوابق را داریم. داستان ضحاک ماردوش را داریم که با ظلم و ستم مغز جوانان ایران زمین را طعمه مارانش می‌کرد. اینها همه نماد هستند. روشنفکران آن دوره با نجات نیمی از این جوانان و با کمک فریدون نامی، علیه ضحاک خروشیدند و او را در البرزکوه به چهار میخ کشیدند. اینکه مغز جوانان را می‌خوردند، نمادی از این است که با سیستمی جوانان را منقلب می‌کردند و مغزشویی می‌کردند و به‌صورت طرفداران ضحاک در می‌آوردند. مصلحان اجتماعی که در این داستان در لباس آشپز درآمدند و جوانان را نجات دادند، سعی کردند که جوانان را از این مغزشویی نجات دهند و جبهه‌ای علیه ضحاک تشکیل دهند و ضحاک را که هزار سال پادشاهی کرده بود بالاخره گرفتند و در البرزکوه اسیر کردند. البته نکشتند. فقط اسیر کردند. زیرا کشتار در فرهنگ ایرانی نیست. حتی ضحاک ماردوش را که این همه جوان را کشته بود، نکشتند. تاریخ باستانی ما و داستان‌های ما از این نمونه‌ها بسیار دارد.بشیری در ادامه اشاره ای به این امر داشت که مردم ایران به دلیل شرایط تاریخی و حاکمیت های قهاری که پیوسته بر آنها تحمیل می شد، حاضر بودند که قوانین را نقض کنند و هزینه آن را هم بپردازند.
وی در این رابطه با بیان مثالی به تشریح موضوع پرداخت و گفت: در دوران اولیه هجوم نازی‌ها به ایران، اگر کسی می‌خواست مراسم نوروز بگیرد، شقه‌اش می‌کردند. اگر کسی می‌خواست جشن سده بگیرد، زنده در آتش می‌انداختنش. 200 سال این حالت بود. بعد از دویست سال، در یک سال اعلام کردند که برای برگزاری جشن‌ها مردم آزادند ولی باید سرانه بدهند. نوشته‌اند که در آن سال ایرانی‌ها به قدری پول دادند که هزینه چند سال حکومت در خزانه پول جمع شد. این فقط برای این بود که مراسم‌شان را بگیرند. ایرانی‌ها همیشه حاضر بودند برای حفظ هویت‌شان هزینه بدهند. چطور می‌شود که مردمی با چنین سابقه تاریخی و فرهنگی را، مردمی بیچاره تصور کنند که می‌توانند هرگونه با آنها رفتار کنند.وی با بیان اینکه مشکل امروز ما آشنا نبودن مردم به حقوق خود است تاکید کرد: ما از ابتدا برنامه‌ریزی فرهنگی برای شناساندن حقوق خودمان و دیگران نمی‌کنیم. ما همیشه از بالا شروع می‌کنیم. سرشاخه درخت را اصلاح می‌کنیم. با ریشه کاری نداریم. باید تنه و ریشه درخت را قوی کنیم. همیشه مقطعی حرکت می‌کنیم. انقلاب مشروطه یکی از نمونه‌هایی است که ما مقطعی حرکت کردیم. چقدر تلاش شد تا انقلاب مشروطه پا گرفت. وقتی انقلاب پیروز شد، ناگهان رها شد. ما باید از پایه کار را درست کنیم. با مشقت فراوان می‌آییم یک ساختمان را می‌سازیم و وقتی کامل می‌شود، نمی‌دانیم با آن چه کنیم. رهایش می‌کنیم تا باد و باران آن را خراب کند. دوباره برمی‌گردیم سر خط. همیشه بعد از اینکه موفق می‌شویم دچار سردرگمی می‌شویم.
ما در کشورمان قانون کم نداریم، مجری سالم قانون به اندازه کافی نداریم
وی راه حل قانون شکنی در رده های بالای اجتماع را در خود قانون دانست و گفت: قانون تمام اینها را پیش‌بینی کرد. بازدارنده‌های قانونی برای قانون‌شکنی مجریان قانون پیش‌بینی شده است. حتی برای قضات اگر قانون‌شکنی کنند، قوانینی برای محکومیت آنها وجود دارد. قوه قضاییه برای این باید مستقل باشد که هرکس در هر مقامی اگر جرمی مرتکب شود، مجازاتش کند. استقلال قوه قضاییه فلسفه‌اش این است.این وکیل دادگستری با تاکید بر این که هر قانون اساسی می تواند معایبی داشته باشد، افزود: اما همین قانون عیب‌ناک اگر درست اجرا شود، بسیاری از مسایل حل می‌شود. ولی به همان عللی که گفتم قانون دامنه اقتدارجویی‌‌ها را محدود می‌کند. در قوانین موضوعه ما برای هر جرمی که تصور کنید پیش‌بینی‌های کافی دارد. ما در کشورمان قانون کم نداریم. ما رسما از سال 1307 قانون مدون داریم. برای هیچ چیز کلی یا جزیی در این مملکت نیست که قانون وجود نداشته باشد. قانون عرفی داریم. قانون مدون داریم. البته مجری قانون هم داریم. مجری سالم قانون به اندازه کفایت نداریم. اگر مجری سالم باشد قانون اجرا می‌شود. وی افزود: قاضی باید شهامت داشته باشد که مطابق عدل و انصاف و قانون حکم بدهد. اگر قاضی سالم باشد، کسی جرات نمی‌کند به قانون تخطی کند. در هر مملکتی اگر دستگاه قضایی سالم باشد، قاضی و مجری قانون سالم به اندازه کافی باشد، دیگر کسی جرات نمی‌کند تخلف کند.
من فرزند دستگاه قضایی هستم،امروزدستگاه قضایی را دچار بیماری می‌بینم
بشیری با بیان مثالی گفت: قانون اساسی گفته 24 ساعت بعد از دستگیری هر کسی باید تفهیم اتهام شود، قانون اساسی گفته مجرم سیاسی، مجرم مطبوعاتی باید در حضور هیات‌منصفه محاکمه شود. آیا اجرا می‌شود؟ خیر. پس مجری قانون است که به هر علتی، قانون را اجرا نمی‌کند. نتیجه بدبینی مردم به قانون است. بدبینی مردم نسبت به دستگاه قضایی. من فرزند دستگاه قضایی هستم. نسبت به آن تعصب دارم ولی امروز دستگاه قضایی را، دچار بیماری می‌بینم. وی با ابراز این عقیده که در برخی موارد سیاست در دستگاه قضایی ما، رسوخ کرده است، گفت: برای اصلاح باید دو کار انجام شود. یک - باید گردانندگان دستگاه قضایی اهل این دستگاه باشند. یعنی کسانی باشند که به اصطلاح خاک دادگستری را خورده باشند. دو - در همه جای دنیا دستگاه قضایی باید بی‌طرف باشد. دستگاه قضایی در برخی از موارد به شدت درون سیاست است. سرانجام این کلاف سردرگم بازمی‌گردد به خود دستگاه قضایی. دستگاهی که پرده‌ای از سیاست بر روی آن کشیده نشود وگرنه دوباره همین می‌شود.
دادگستری و قاضی باید مستقل باشند
وی گفت: دادگستری و قاضی باید مستقل باشند. قاضی دادگستری باید بیش از دیگران و همیشه وجدان و شرف خود را به کار گیرد تا وظیفه‌اش را درست انجام دهد و کارمند دادگستری باید نیازهایش تامین شود تا خیانت نکند. در این صورت در هیچ دستگاهی کسی جرات نمی‌کند دست از پا خطا کند. دستگاه قضایی باید قدرتمند بی‌طرف باشد. وی در خاتمه خاطرنشان کرد: وقتی مردم مطمئن شوند هر کس در هر مقام و پایگاه و جایگاهی باشد، می‌توانند از او شکایت کنند و به دادگستری می‌روند و باید او جوابگو باشد، به قانون احترام میگذارند و قانون شکنی نمی کنند. با وجود یک دادگستری بیدار، مستقل و وظیفه‌شناس بیش از پیش ، مشکل حل می‌شود و همه دستگاه‌ها مثل ساعت کار می‌کنند.
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.