«سی»؛ یک کلاژ محافظه‌کارانه تجاری؟!

یک منتقد تئاتر با بیان اینکه تلاش انجام شده برای اجرای کنسرت نمایش «سی» قابل قبول است، گفت: با این حال انتخاب‌ها در «سی» به سمت محافظه‌کاری تجاری رفته و نبود یک نگاه واحد هنری آن را به یک کلاژ تبدیل کرده است.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، کنسرت نمایش «سی» با تهیه‌کنندگی سهراب پورناظری و همایون شجریان مدتی است که در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد میزبان جمع زیادی از علاقه‌مندان به هنر است که در هر شب اجرا، جمعیتی در حدود چهارهزار نفر شاهد هنرنمایی بازیگران، خواننده و نوازندگان این پروژه هستند.

همایون شجریان و سهراب پورناظری - خواننده، آهنگساز و تهیه‌کنندگان پروژه «سی»- پیش از این درباره روند کار خود توضیح داده‌اند که پس از تمرینات جداگانه بخش‌های مختلف، تمرینات همزمان سه بخش موسیقی، تکنولوژی‌های تصویری و تئاتر انجام شده است.

همچنین تاکید شده که تمام تلاش دست اندرکاران این پروژه آن است که با تکیه بر فرهنگ و اندیشه ایرانی و با ابزارهای موسیقی،‌ نمایش و تکنولوژی‌های تصویری، مخاطبان امروز را با بخشی ازهویت فراموش‌شده خویش آشنا کنند.

با این حال بسیاری از کسانی که تاکنون به تماشای این اثر نشسته‌اند نقطه قوت «سی» را بخش موسیقی و خوانندگی همایون شجریان می‌دانند که اگرچه بسیاری از قطعات اجرا شده در این کار تکراری است، اما اجرای زنده آن‌ها توسط شجریان برای جذب مردم و دوستداران وی کافی است.

 امین عظیمی ـ منتقد تئاتر درباره این کنسرت نمایش و به ویژه انتقاداتی که نسبت به بخش نمایشی آن مطرح می‌شود بیان کرد: برای صحبت درباره این پروژه ابتدا باید به این مقدمه‌ اشاره کنم که در مفهوم کلان هنر دو دسته‌بندی وجود دارد؛  یکی هنرهایی که فراورده‌ محور هستند مثل هنرهای تجسمی و دسته دیگر هنرهای اجرایی مثل پرفورمنس آرت که ذات‌شان اتفاق افتادن در لحظه و زمان مشخصی است، مثل سیرک، تئاتر یا اجرای زنده موسیقی و جزو هنرهایی هستند که با حضور مخاطب در یک زمان مشخص شکل می‌گیرند. البته در یک گالری نقاشی هم حضور مخاطب مهم است اما در ساعاتی که مخاطب حضور ندارد هم این آثار کامل هستند، اما هنرهای اجرایی حتما با حضور مخاطب شکل می‌گیرند.

وی ادامه داد: این مقدمه را گفتم تا بگویم اساسا آنچه در «سی» با ترکیبی از نمایش و موسیقی مشاهده می‌کنیم، یکی از شکل‌های هنرهای اجرایی است که از گذشته‌های دور تا به امروز نمونه‌های زیادی از آن در دنیا اجرا شده و اتفاق عجیبی نیست، محمد رحمانیان هم در آثار نمایشی خود به نحوی از آن‌ها استفاده می‌کند که البته بیشتر با ویدیو بوده است. با این حال در «سی» با تجربه‌ای روبرو هستیم که کمتر در ایران اتفاق افتاده چون همواره کنسرت و تئاتر را به شکل سنتی داشته‌ایم ولی این پروژه ترکیب دو محصولی را ایجاد کرده که واکنش‌های متفاوتی هم داشته است.

او با اشاره به اینکه تلاشی که برای اجرای این اثر صورت گرفته به صورت کلی قابل قبول است، افزود: استفاده از ظرفیت‌های شاهنامه‌ی فردوسی برای خلق یک متن نمایشی و استفاده از قطعات موسیقی با شعرهایی از مولانا تا شاعری جوان زنجیره‌ای را ساخته که هم ارزش موسیقایی دارد تا مخاطب کنسرت به تماشای آن بیاید و هم مخاطبی که علاقه‌مند به دیدن تئاتر یا اثری درباره شاهنامه است، مشتاق به دیدن باشد.

این منتقد اظهار کرد: با این حال پروژه «سی» از جنبه‌های دیگری هم قابل بررسی است از جمله اینکه در این تجربه با یک رویکرد هنری واحد مواجه نیستیم، یعنی یک مدیر هنری یا نگاهی که همه اجزا را به خوبی ببیند و کنار هم قرار دهد در این کار وجود ندارد تا بتواند به کلیت پدیده یک شکل مشخص بدهد. اصغر دشتی به عنوان یک کارگردان خلاق تئاتر اگرچه بخش‌های نمایشی را کارگردانی کرده اما مشخص است که باید در عین حال به بخش اقتصادی هم توجه می‌شده چرا که مثلا در انتخاب بازیگران گزینه‌های دیگری می‌توانستند انتخاب شوند تا تأثیر بهتری داشته باشند.

عظیمی در ادامه توضیحات خود مبنی بر نبود یک نگاه هنری واحد گفت:این مسئله در بخش موسیقی که طراحی مخصوص خود را دارد هم دیده می‌شود، مثلا سهراب پورناظری به خاطر ژست‌های خاص‌اش بافت دیگری در  اجرا دارد یا همایون شجریان خیلی کلاسیک و بدون هیچ گونه اضافه کاری روی صحنه می‌آید، کار خود را انجام می‌دهد و می‌رود. بنابراین هرکدام از این‌ها در کنار هم نوعی ناهمگونی در کل اجرا را بوجود آورده‌اند درحال که معتقدم نباید هیچ کدام ازاین بخش‌ها را جدا از یکدیگر دید و به همین دلیل نبود یک نگاه واحد هنری باعث شده در بخش‌هایی از کار ارتباطی که لازم است، برقرار نشود.

او اضافه کرد: در این پروژه نوعی عدم تمرکز در کلیت اجرا بوجود آمده که باعث می‌شود مخاطب در بخش‌هایی، موسیقی را دنبال کند و نمایش را مزاحم توجه خود بداند و برعکس تماشاگری به دنبال اجرای بخش نمایشی باشد اما بخش موسیقی آن تمرکز را از بین ببرد، درواقع بیشتر با یک کلاژ روبرو هستیم تا یک اثر جامع و پیوسته.

عظیمی در ادامه با اشاره به عنوان دراماتورژی در پروژه «سی» بیان کرد: آنچه باعث می‌شود به بخش نمایشی این اثر اعتراض شود، شاید در ضعف دراماتورژی باشد، چون آنچه در نظر نویسنده بوده، با توجه به شکست زمان و اینکه شخصیت‌هایی از شاهنامه یعنی از پدربزرگ تا پسر و نوه را همزمان روی صحنه می‌بینیم، به گونه‌ای درآمده که در اجرا جذاب نیست و باعث شده بعضی وقت‌ها به نظر برسد که حضور کاراکترها حالت تزیینی دارد، آن هم تزیینی که حتی چشمگیر نیست  چون مخاطب ضرورت‌اش را احساس نمی‌کند و بیشتر نوعی آشفتگی می‌بیند. با این حال باید از خانم نغمه ثمینی پرسید که فرایند تولید این متن به چه شکل بوده است؟ آیا این متن به قطعات موسیقی الصاق شده یا اینکه قطعاتی را در اختیارش قرار داده‌اند و او برای آن‌ها متن نوشته است؟

او گفت: ضمن اینکه بخشی از قطعات موسیقی این اثر قبلا در آثار دیگری مثل «آرایش غلیظ» و «رگ خواب» گرفته شده و هاله‌ای که پیرامون آن‌هاست وقتی در پیوند با شاهنامه قرار می‌گیرد به ناهمگونی اثر دامن می‌زند، یعنی قطعه‌ای که در «رگ خواب» در تجلی یک زنی که در جامعه مردسالار امروز در حال ویرانی است را در داستانی از شاهنامه با نگاه اساطیری هم می‌شنویم و به این ترتیب تماشاگر حس می‌کند در مقابل یک ظرف غذا قرار گرفته که هر کدام از قطعات تشکیل دهنده آن می‌تواند خوشمزه باشد، اما ترکیب آن، طعم عجیبی بوجود آورده و انگار همه چیز با هم قاطی شده‌اند.

وی در بخشی دیگر از این گفت‌وگو به طراحی صحنه و ویدئو مپینگ اشاره و اظهار کرد: در این زمینه اتفاق جذابی رخ داده که ما کمتر نمونه‌ای مشابه آن داشتیم، اما این ویدئومپینگ خیلی ابتدایی مورد استفاده قرار گرفته به طوری که انگار فقط از سمپل‌هایی که این نرم‌افزار داشته استفاده شده است، در حالی که می‌توانست تأثیر بهتری در شکل‌گیری بصری اثر داشته باشد. با این حال کلیت فضا و پوشش دادن حضور بیش از 3000 نفر اتفاق جذابی است که البته اگر این تعداد تماشاگر به هزار نفر هم می‌رسید با وجود اینکه خیلی‌ها از تماشای این کار محروم می‌شدند، اما در طراحی صحنه و نسبت مخاطب با فضای سن، کار بهتری صورت می‌گرفت.

این منتقد درباره بازیگران کنسرت نمایش «سی» هم گفت: انتخاب‌ها می‌توانست متفاوت‌تر باشد، چون مثلا آقای رادان با وجود توانایی بدنی بالا به دلیل نداشتن تجربه بازیگری در تئاتر در بیان جملاتی در نقش"زال" آن‌طور که باید توانمند نبود در حالی که بازیگران دیگری از جمله صابر ابر در این بخش بسیار مسلط هستند. با این وجود در جمع‌بندی آنچه از این پروژه مطرح شد باید بگویم، در کنسرت نمایش «سی» قطعات موسیقی‌ای انتخاب شده که قبلا جواب خود را پس داده‌ و اجرای دوباره آن‌ها می‌تواند یک موفقیت تجاری را رقم بزنند، به همین دلیل  به نظر می‌رسدانتخاب‌ها بیشتر به سمت محافظه‌کاری تجاری رفته و چه بسا اینکه اگر خانم ثمینی (نویسنده) که روی شاهنامه کار کرده و متن را به نگارش درآورده، ترانه‌ها را هم از دل اشعار کلاسیک انتخاب می‌کرد تا بعد آقای پورناظری برای آن‌ها موسیقی بسازد و همایون شجریان هم اجرا کند، آن وقت با یک اثر واحد روبرو می‌شدیم.

امین عظیمی در پایان درباره پروژه‌های دیگری که مشابه «سی» در حال برپا شدن هستند، هم گفت: معمولا در کشور ما خیلی زود اجرای کارهای موفق مُد می‌شوند چون همه می‌خواهند موفقیت تجاری را زود کسب کنند و سراغ کارهایی می‌روند که مشتری دارد، مثل سریال «شهرزاد» که پس از ساخته شدن و موفقیت آن، تلویزیون بیشتر به سمت تولید مجموعه‌های تاریخی جذب شد و این نشان می‌دهد خیلی وقت‌ها دنبال ایجاد خلاقیت نیستیم بلکه بیشتر دنباله‌رو راهی هستیم که به نحوی تثبیت شده‌ است.

 

دیدگاه تان را بنویسید