نگارنده بر این باور است چنانچه فرهنگ عمومی جامعه بر مدار فرهنگ توحیدی اصیل برآمده از متن قرآن و فرهنگ انسان‌ساز ائمه نور(علیهم السلام)، و نیز وجوه روشن تمدن ایرانی و اسلامی انتظام یابد، با اقبال عمومی جامعه مواجه خواهد شد.

قرآن یگانه منشور استوار هدایت و میراث جاوید حضرت ختم‌المرسلین(صلوات الله علیه و آله)، کتاب زندگی، کتاب تدبر، کتاب اندیشیدن و در یک کلام، کتاب بال و پرگشودن و پرواز از سجنِ طبیعت به آسمانِ ملکوت است؛ کتابی پر رمز و راز که تخیلات، تعقلات و اوهام بشر به کنه معارف و حقیقت آن راه ندارد که معروف است در حدیث: «إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِه‌».

با این وجود، این کتاب در ظواهر و بواطن خود، برای همگنان از نوع بشر، هدایتگر است و راه‌نُما؛ قرآن، نوری است که پرده از اسرار عالم وجود برمی‌افکند و هر پوینده‌ و جستجوگری را به طریق هدایت ره‌می‌نمایاند.

این ویژگی از جامعیت و نیز ماهیت ابدی و ازلی معارف قرآن، آن را به کتابی برای همه زمان‌ها مبدل ساخته تا نوع بشر آن را به عنوان شاخص و معیاری برای زیست فردی و اجتماعی خویش برگزینند.

با این وصف، هر چند اهتمام به هر دو وجه از ظواهر قالبیه و معارف باطنیه قرآن، از مهم‌ترین وظایف و تکالیف جامعه ایمانی محسوب می‌شود، اما با تأسف فراوان شاهد آن هستیم در سطح مشاهده‌پذیر جامعه، ظواهر قرآنی اعم از قرائت شایسته و صحیح نص مقدس و در مرحله بعد، آشنایی با معارف و اصول عملیه آن، که گام نخست در تحقق یک جامعه ایمانی است، در سطح قابل‌قبولی نبوده و فاصله معنادار و بلندی تا وضع مطلوب وجود دارد؛ مسئله‌ای که موجب شد تا در قالب تأسیس نهادها، وضع برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌های فرهنگی، به نحوی درصدد جبران این نقیصه گامی برداشته شود.

با این وصف، باید این مهم را در نظر داشت که جامعه به طور دائم در معرض تولید و بازتولید امر فرهنگی است و این مهم باید وجه برجسته و تعیین‌کننده در سیاست‌گذاری فرهنگی کشور و استمرار رویکرد نوآورانه آن باشد.

اهمیت این مسئله از آن جهت افزون می‌گردد که به نقش و تأثیرگذاری تحولات و پویایی‌های فرهنگی در عصر ارتباطات و دگرگشت مفهوم انسان از یک انسان مدرن به انسان سایبرنتیک توجه نماییم.

از طرف دیگر، تغییرات در نگرش اجتماعی طی چند دهه اخیر، همزمان با ظهور جهان‌گستر ابزارهای تکنولوژیک، اعطای فرصت کنشگری پرشدت و پردامنه به خرده‌فرهنگ‌ها و بروز ناهنجاری‌های فرهنگی در سطح جامعه در اثر امواج جهانی‌سازی، اهمیت شناخت و برنامه‌ریزی هوشمند و پویای امر فرهنگی را بیش از پیش برجسته می‌نماید.

بر پایه دو علت مذکور در سطور پیشین، نگارنده بر این باور است چنانچه فرهنگ عمومی جامعه بر مدار فرهنگ توحیدی اصیل برآمده از متن قرآن و فرهنگ انسان‌ساز ائمه نور(علیهم السلام)، و نیز وجوه روشن تمدن ایرانی و اسلامی انتظام یابد، با اقبال عمومی جامعه مواجه خواهد شد؛ چراکه اموری عقلایی، فطری و منطبق بر ضمیر پاک بشری هستند و گریزی از آنها برای نوع بشر قابل تصور نیست.

از این رو، پیشنهاد می‌شود:

۱. طعم شیرین دین‌داری و تجربه موفق ورود دین به زیست فردی و اجتماعی را در ساحت عمل به کام مردمان بچشانیم تا پایگاه نظری آن بیش از پیش بسط و تقویت گردد.

۲. دایره مفهومی اسلام را از تفاسیر تنگ‌نظرانه و مضیق خارج ساخته و سعی وافر برای ارائه فهمی عصری از دین و متناسب با مقتضیات زیست مدرن از ناحیه دین‌شناسان صورت گیرد تا بتوان دین را به امری جامعه‌پذیر ارتقا داده و پایگاه اجتماعی آن را تحکیم بخشید.

۳. تقویت و تسهیل زمینه گفت‌وگو و تضارب آراء میان نخبگان علمی در تمامی موضوعات دینی با هدف شناخت پویایی‌های دین در عصر مدرن و پیامدهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر قرائت از دین.

۴. لزوم ارائه تصویری عقل‌گرا و اخلاق‌مدار از تعالیم اسلامی.

۵. تجدیدنظر در شیوه‌های آموزش معارف دینی از تأکید بر محفوظات به رجحان راهبردها و شیوه‌های پذیرش درونی و روانشناختی از دین.

۶. استفاده از زبان هنر برای ترویج مفاهیم دینی

۷. استفاده از شیوه‌های مدرن آموزشی همچون بازی‌ها برای جامعه‌پذیر و باورپذیر نمودن هنجارهای دینی.

۸. ضرورت بهره‌گیری از فرصت ابزارهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی برای بسط دایره تأثیرگذاری.

۹. فاصله گرفتن از شیوه مونولوگ و دستوری در آموزش معارف دینی و تاکید بر شیوه‌های مشارکتی مبتنی بر رضایت و عمل جمعی.

۱۰. ضرورت رصد دائمی فرهنگ عمومی از طریق شیوه‌های علمی با قابلیت راستی‌آزمایی نتایج با هدف فهم پویایی‌های جامعه.

۱۱. ضرورت تقویت همکاری‌های علمی میان‌رشته‌ای میان حوزه‌های مختلف دانش اجتماعی همچون علوم دینی، علوم اجتماعی، علوم انسانی و به رسمیت شناختن تکثرگرایی روشی علوم برای فهم وضعیت باورهای دینی جامعه و ارائه تجویزهای لازم.

۱۲. اصلاح سیاست‌گذاری فرهنگی و به طور خاص فرهنگ دینی کشور، با نگاهی واقع‌بینانه، مسئله‌مند، روش‌مند و آینده‌نگر نسبت به تحولات عصری و نیز با هدف جذب حداکثری به گونه‌ای که شاهد اثربخشی هر چه بیشتر آن بر پویایی‌های جامعه ایرانی معاصر باشیم.

____________________________________________________

*محمد محمودی کیا، هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.