در آستانه سی امین سالگرد ارتحال امام خمینی(س)، نشستی با عنوان «تحول مفهومی حفظ نظام در اندیشه امام خمینی» پیش از ظهر امروز(دوشنبه 13 خرداد ماه) در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با تأکید بر اینکه در کلام امام «حفظ نظام» توسعه مفهومی پیدا کرد، گفت: در کلام امام تأسیس حکومت یک مبنای عقلایی پیدا می کند. در کلام فقهای پیش، چون امور عامه و حکومت را تفکیک کرده بودند، از ضرورت حفظ نظام به ضرورت تأسیس نظام نمی رسیدند؛ و به همین دلیل حکومت جور را هم تحمل می کردند.

به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام و المسلمین داود مهدی زادگان در نشستی با عنوان «تحول مفهومی حفظ نظام در اندیشه امام خمینی» گفت: «حفظ نظام» یکی از پر کاربردترین مفاهیمی است که در کلام امام و رهبری شاهد هستیم. اما این مفهوم پیش از امام هم در میان فقهای ما مطرح بوده و یکی از مفاهیم اصلی فقه امامیه است. اما در کاربرد «حفظ نظام» در کلام امام یک تحول اساسی پیدا شد و دستاوردها و نتایج عینی هم دارد که می تواند منشأ تحولات شگرفت باشد.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به نمونه هایی از کلام امام و فقهای گذشته، افزود: مفهوم«حفظ نظام» در فقه یک دلیل، قاعده و اصل است؛ که بر اساس آن فقها به استنباط احکام می رسند. امام در دوران 10 ساله رهبری خودشان مکرر بحث حفظ نظام را مطرح می کنند. مثلا در جایی فرموده اند «حفظ اسلام یک فریضه الهی است، بالاتر از تمام فرایض؛ یعنی، هیچ فریضه ‌ای در اسلام بالاتر از حفظ خود اسلام نیست. اگر حفظ اسلام جزء فریضه ‌های بزرگ است و بزرگترین فریضه است، بر همه ما و شما و همه ملت و همه روحانیون حفظ این جمهوری اسلامی از اعظم فرایض است.» یعنی امام حفظ نظام را معادل حفظ اسلام تلقی می کنند و بر این اساس می فرمایند حفظش واجب است.

وی تأکید کرد: مفهوم حفظ نظام به مثابه یک قاعده عقلی و فقهی در کلام فقها مکرر دیده می شود و عمدتا در مورد مسائل امور عامه مثل تجارت و طبابت بحث می شود. فقها مطرح می کنند که تجارت و طبابت از اموری است که جامعه به آنها نیاز دارد. وقتی امور وجوب روی فعلی می رود، از نگاه فقهی گرفتن مزد مشکل پیدا می کند. اما فقها می گویند باید «نظام اجتماعی» حفظ شود و چیزهایی که لازمه حفظ نظام است واجب می شود. به عنوان مثال در کلام کسانی که بر مکاسب شیخ مرتضی انصاری شرح نوشته اند مفصل بحث حفظ نظام را شاهد هستیم. یعنی این بحث مکرر در متون فقهی آمده است.

مهدی زادگان اظهار داشت: در متون فقهی پیش از امام خمینی(س) مراد از حفظ نظام، «حفظ نظام اجتماعی» است؛ ولی در کلام امام «حفظ نظام سیاسی» مراد است. یعنی امام چیزی بالاتر از نظام اجتماعی را اعتبار کرده اند. لذا این مسأله شکل می گیرد که آیا باید بگوییم تحولی در کلام امام شکل گرفته و از معنایی به معنای دیگر رفته و این تحول از جنس تغییر است و یا یک ارتقاء در مفهوم «حفظ نظام» شاهد هستیم؟ من معتقدم اینجا تبدل مفهومی اتفاق نیفتاده؛ بلکه یک نوع ارتقاء مفهوم اتفاق افتاده و «حفظ نظام» مرتبه ای بالاتر پیدا کرده است.

وی تصریح کرد: بنای فلسفه نظام سیاسی بر نظام اجتماعی است. یعنی نظام سیاسی وقتی شکل می گیرد که نظام اجتماعی هم طراحی کنید. بر این اساس نمی شود که شما حرف از نظام سیاسی بزنید ولی قائل بر ضرورت نظام اجتماعی نباشید. بنابر این به اعتقاد من یک تحول عظیم با این تحول مفهومی شاهد هستیم. یعنی کار امام ما را در افق بالاتری قرار داد و به ساحت فلسفه حکومت سیاسی و حکومت مطلوب آمده ایم. این افق در کلام فقهای ما مخفی مانده بود و به آن نمی پرداختند؛ ولی امام به آن توجه کرد.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به اینکه در بیان امام حکومت هم جزئی از نظام می شود، افزود: در جاهایی نظام سیاسی جزو نظام است و در جاهایی هم از باب مقدمه لازم به آن توجه می کنند. بنابر این در کلام امام حفظ نظام یک توسعه مفهومی پیدا کرده و شامل حکومت و نظام سیاسی هم شده است. این توسعه مفهومی بعد از امام غالب شد و در افق فلسفه سیاسی می بینیم که مباحث فقهای ما بر این اساس است. یعنی تفاوت متون فقهی الآن با متون 50 سال قبل را کاملا می توانیم مشاهده کنیم.

وی در خصوص دستاوردهای این تحول مفهومی، گفت: اولین مورد این است که فقه امامیه رابطه وسیعی با فلسفه سیاسی پیدا کرد. در گذشته رابطه فقه با فلسفه سیاسی چندان جدی نبود و فقها از نظام بحث می کردند، بدون آنکه مجبور باشند از نظام سیاسی سخن بگویند. دوم اینکه در کلام امام تأسیس حکومت یک مبنای عقلایی پیدا می کند. در کلام فقهای پیش، چون امور عامه و حکومت را تفکیک کرده بودند، از ضرورت حفظ نظام به ضرورت تأسیس نظام نمی رسیدند؛ و به همین دلیل حکومت جور را هم تحمل می کردند.

مهدی زادگان ادامه داد: امام شخصی متشرع بود و بر این اساس وقتی وجوب تأسیس نظام را احساس کردند از آنجایی که خود را مکلف می دانستند قیام کردند. یکی از دستاوردهای مهم این تحول مفهومی، مسأله گذر از بحث مرجعیت به ولایت است. بحث مرجعیت مربوط به گفتمان رایج فقها است که حفظ نظام شامل حکومت نمی شد و لذا مفهوم مرجعیت شکل گرفته بود. اما وقتی نظام ارتقاء پیدا می کند و در ساحت فلسفه سیاسی می نشیند، از مفهوم عبور می کنیم و به ولایت می رسیم.

وی در پاسخ به سؤالی در خصوص ولایت مطلقه و مقیّده گفت: متأسفانه کسانی که به این موضوع می پردازند به این نکته توجه ندارند که بر اساس برداشت های خودشان از مطلقه و مقیّده کلام امام را تفسیر می کنند؛ در حالی که اگر کسی می خواهد کلام امام را خوب متوجه شود باید به فضای گفتمانی و فقهی امام برود و بگوید امام در چه فضایی این حرف را زده است. «مطلقه» یکی از اصطلاحات رایج در میان فقها است.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: ما یک اصل و فرع داریم. اصول نسبت به همدیگر رابطه مطلقه پیدا می کنند؛ اما اصل نسبت به فرع رابطه مطلق و مقید پیدا می کند. در میان فقها بحث ولایت همواره ذیل احکام اصلی مثل امر به معروف و نهی از منکر بحث می شد. ولی امام فرمود ولایت هم یکی از اصول است. در این نگاه ولایت معنای مطلقه پیدا می کند.

وی در پاسخ به سؤالی در خصوص انتقاد از حکومت اسلامی، اظهار داشت: این طور نیست که چون حکومت اسلامی تأسیس شده فقها و علمای ما راجع به ظلم بحث نکنند. اما باید به همان مسأله حفظ نظام توجه کنیم. یعنی علما نسبت به خیلی از مسائل با توجه به حفظ نظام بحث می کنند. مضاف بر اینکه کار بدخواهان نظام در اینکه جامعه به این سمت برود هم وجود دارد. باید تفکیکی در این زمینه وجود داشته باشد.

مهدی زادگان با تأکید بر ضرورت حفظ نظام اجتماعی، گفت: اگر امام در دوره ای با حکومت پهلوی مدارا می کرد از باب همین حفظ اجتماع بود. اما بعد به اینجا رسیدند که نظام فاسد و منحط پهلوی دارد نظام اجتماعی ما را از بین می برد. فسادی که در شاکله این حکومت وجود داشت، نظام اجتماعی را از بین می برد. بر این اساس تا زمانی که مردم قیام نکرده بودند و به استقبال امام نرفته بودند هیچ گاه از این بحث استفاده نکردند. اما وقتی مردم پیام امام را دریافت کردند و گفتند حکومت اسلامی می خواهیم، امام هم قیام کرد.

وی تأکید کرد: ولایت در نگاه امام بخشی از اسلام است. یعنی ولایت رکنی از اسلام است. در قرآن هم بحث «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول» مطرح شده است. بنابر این وقتی می گوییم حفظ نظام سیاسی واجب هست، گویی می گوییم حفظ اسلام از اوجب واجبات است.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: وقتی حکومتی بر اساس یک نظریه سیاسی شکل می گیرد هر امر مثبتی را به آن نسبت می دهیم؛ اما هر ظلمی را نمی توان به آن نسبت داد. فرضا کجای اسلام گفته مردم برای 2 کیلو شکر صف بایستند؟! بنابر این نمی توانیم آن را به اسلام نسبت دهیم. یعنی خیلی از مسائل امروز ربطی به اندیشه ای که من مطرح کردم ندارد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.