پایگاه خبری جماران: ‎مدتی است بار دیگر سید محمد خاتمی موضوع بحث های رسانه ای شده است. 

‎نگارنده ی این سطور در سالهای دهه هفتاد نسبت به برخی از رفتار های دوستان ایشان نظری موافق نداشت. البته هیچگاه او را از جرگه ی دوستان انقلاب بیرون نمی دانست ولی حداقل با سکوت ایشان در مواقعی از جمله در جریان تخریب مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی هم دل نبود و خاتمی را در آن داستان چندان بی تقصیر نمی دانست. 

‎ستاره اقبال خاتمی، اما، در دوره خود بلند مرتبه ماند تا آنکه در مجلس هفتم دوستان او مجلس را واگذار کردند و بعد هم در ریاست جمهوری نهم و مجلس هشتم، حمایت های خاتمی چندان با اقبال مردمی منجر نمی شد. 

‎روزها گذشت و دولت آقای احمدی نژاد بسیاری را به هم رساند. رقبای دیروز، در یک نکته هم رأی شدند و با ادامه کار رییس دولت «مهرورزی» موافقت نداشتند. خاتمی به عرصه انتخابات آمد ولی بعد از این که نخست وزیر دوران جنگ به صحنه آمد، خاتمی به نفع او از میدان خارج شد. 

‎داستان تلخ حوادث ٨٨، خاتمی را نیز در خود کشید و محدودیت هایی برایش ایجاد کرد. تا اینجا خاتمی همان نقش سابق را داشت. 

‎نقش جدید خاتمی از سال ٩٢ آغاز شد. وی همراه با مرحوم هاشمی رهبران جریانی شدند که به پیروزی روحانی انجامید. خاتمی بعد از آن ممنوع التصویر شد. اما همراهی خاتمی و هاشمی از میان نرفت. انتخابات مجلس و خبرگان در سال ٩٤ ، با یک جمله تاریخی همراه شد:«تکرار می کنم». 

‎پیروزی لیست امید و حذف مخالفین سرسخت خاتمی و هاشمی در انتخابات خبرگان تهران، به این جمله منتسب شد. هاشمی در سال ٩٥ به رحمت الهی رفت، اما «تکرار می کنم» باز هم در انتخابات ٩٦، کارگر افتاد و روحانی در یک رقابت نفس گیر با استفاده از محبوبیت خاتمی پیروز شد. 

‎تا اینجا، داستان مردی است که مردم می شناسند: «پرچم» و با کمی تسامح «رهبر» جریان اصلاح طلبی ایران که مخالفینش، «افراطیون راست» و موافقینش ، «غیر راست ها» هستند. 

‎اما سؤال اینجاست که «امروزه علاوه بر مخالفین دیروز، چرا خاتمی مورد حمله های تند برخی از « غیر راست» ها قرارگرفته است؟»

‎به نظرم پاسخ به این سؤال را باید در تغییر جهت منتقدین جستجو کرد. 

‎خاتمی از روز اول سیاست ورزی در چهارچوب نظام حرکت کرده است؛ و در مقابل تلاش دشمنان داخلی اش که می خواستند او را از این مدار خارج کنند، ایستاده است. به جرأت می توان گفت که بخش زیادی از رأی او ، به سبب سیادت و وفاداری او به امام و حتی جمله معروف امام در حق اوست که او را «فرزند فاضل و با تقوا و متعد» خود می خواند. تا آن هنگام که بازی سیاست در درون مرزهای فکری و سیاسی جمهوری اسلامی بود، خاتمی نماد و پرچم «غیر راست» ها بود اما از روزی که برخی خط و مسیر حرکت خود را به بیرون این مرز بردند و اصطلاحاً «برانداز »شدند، طبیعی است که زعامت خاتمی برای آنها معنی ندارد؛ سهل است که این قیادت مانع حرکت آنهاست. 

‎داستان جدایی «سیاست ورزان برانداز» از خاتمی، دقیقاً از همین جا شروع می شود. البته فراموش نکنیم که این داستان در سالهای آغازین دهه هشتاد هم تحت عنوان «عبور از خاتمی» مطرح بود که از قضا به شکاف در اصلاح طلبان انجامید و پیروزی محمود احمدی نژاد را در پی داشت. 

‎حال خاتمی مانده است و دو جریانی که او را نمی خواهند؛ یکی راست ها که سابقه ای تلخ با هم دارند و یکی براندازان که فکر می کنند بزرگترین مانع در مقابل یارگیری آنها خاتمی و اصلاح طلبان هستند. 

‎البته در این میان یک نکته را نباید از نظر دور داشت؛ خاتمی همواره این دو گروه مخالف را داشته است و حتی در دوره «عبور از خاتمی»، تریبون های مخالفینش از رسانه های دوستانش بیشتر بوده است ولی او به دو جهت، امروزه آسیب پذیر تر است. یکی وضعیت اقتصادی کشور که کارنامه حسن روحانی را موفقیت آمیز نشان نمی دهد و به همین جهت حامیان او را در مقابل پرسش و نقد جدی قرار داده است و دوم، «به روز نرساندن گفتمان اصلاح طلبی». 

‎واقعیت آن است که خاتمی باید برای مشکلات امروز کشور، راه حل ارائه دهد. اقبال مردم به دوگانه ی «هاشمی-خاتمی» در انتخابات ٩٢ و بعد از آن، تنها به سبب عشق به پاکی آنها و یا نفرت از رقیب آنها نبود. مردم در آن شرایط این دوگانه را دارای گفتمان و راه حل برای کشور می دانستند و درست یا غلط، حضور رقبای ایشان در مسند حکومت را زمینه ساز جنگ و خرابی می دیدند. 

‎خاتمی و دوستانش امروز باید به مردم بگویند که خط فکری آنها چرا و چگونه حلال مشکلات جامعه است؟ و دقیقاً به همین جهت است که سخنان جدید خاتمی باعث برافروخته شدن براندازان شده است. هر پاسخی که اصلاح طلبان مطرح کنند و سر از براندازی در نیاورد، این گروه را می شوراند. 

‎فراموش نکنیم خاتمی همیشه از ناحیه راست ها و براندازان زیر فشار بوده است. اگر امروز این فشار را بیشتر احساس می کند، باید به همان دو عامل توجه کند و راه حلی برای آن بجوید. جنگ روانی همیشه علیه او در کار بوده است؛ آنچه باطل السحر این فشار هاست، یافتن پاسخی برای این سؤال است: «اصلاح طلبان چه راه حلی برای خروج کشور از بحران اقتصادی و سیاسی موجود دارند؟» 

 

همه ی نکته همین است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.