پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

روایت متفاوت احمد توکلی از آیت الله حائری شیرازی؛

از کارهای ناتمام آیت الله تا سخنرانی در کنیسه یهودیان شیراز

آیت الله حائری به موحدان دیگر از اهل تسنن تا یهودی و مسیحی احترام می گذاشت به نحوی که در کنیسه یهودیان شیراز و در کلیسای مسیحی ها سخنرانی می کرد

به گزارش خبرنگار جماران، احمد توکلی در مراسم ارتحال «آیت الله محی الدین حائری شیرازی» که عصر روز گذشته در مسجد «باقرالعلوم» تهران برگزار شد، درباره ویژگی های شخصیتی آن مرحوم گفت: من 48 سال با آیت الله حائری بودم صفاتی در وجود ایشان دیده می شد که بسیار آموزنده بود. ایشان در یک خانواده روحانی چشم به جهان گشود و برادر بزرگترشان شیخ صدرالدین حائری پیش از انقلاب نماینده امام بود.

وی در ادامه گفت: ایشان اهل زهد و بی اعتنایی به دنیا بود و از تجملات دوری می کرد و دارای زهد به معنای واقعی کلمه بود و از همین رو با آنکه می توانست مال و ثروت داشته باشد اما خودش نمی خواست. خداوند در قرآن می فرماید: «همانا پیغمبری از جنس خودتان برایتان فرستادم که از صفات باارزش این است  که آنچه شما را می رنجاند برای او بسیار گران تمام می شود چرا که او حریص به هدایت شماست» از آنجا که مرحوم آیت الله حائری همیشه در سفر بود و همیشه با ماشین به شهرهای مختلف سفر می کرد او نیز حریص به حرف زدن با مردم و نشان دادن مسیر درست به آنها بود.

نماینده سابق مجلس افزود: دوشنبه هفته قبل، در بیمارستان علی ابن ابیطالب(ع) قم به عیادت ایشان رفتم  او دیگر تنها با اشارۀ چشم و دست حرف می‌زد ولی هوشیاری کامل داشت دستش را به سرم کشید و بر سر و روی خود مالید گویی راضی نشد. عروسش خانم دکتر مریم اردبیلی است که پرستاریش را با جان و دل بر عهده داشت از این رو اشاره ای به عروسش کرد تا کاغذ و قلمی به دستش دهد اما هرقدر تلاش کرد، نتوانست چیزی بنویسد. دکتر به او گفت: حاج آقا! می‌خواهید همان سفارش را به آقای دکتر توکلی کنید؟ آیت الله با اشارۀ چشم تایید کرد.

وی با اشاره به اینکه «دکتر اردبیلی کاغذی به دست من داد» گفت: روی آن کاغذ نوشته بود: « مرگ حتمی است؛ ولی گاهی می‌بینیم کسی بی هیچ مقدمه ای می‌میرد و گاهی بیماری شفا می‌گیرد من دوست دارم کارهایم را تمام کنم» کارهای ناتمام ماندۀ او که آرزوی انجامشان را داشت  مبارزه برای حذف ربا از سیستم پولی و مالی کشور و تلاش برای تدوین علوم انسانی اسلامی بود.از آنجا که وی نظریه ای با نام"ربا" را مطرح کرده بود قصد داشت این نظریه را به جایی برساند و تلاش می کرد تا این بلای خانمانسوز را از جان مسلمانان دور کند. ایشان می گفت: ربا جامعه را بیچاره کرده است و به مثابه جنگ مسلمانان با خدا و رسولش است.

توکلی گفت: البته او به سبک و اسلوب خود،  انتشار و توزیع نگاه توحیدی در همه ابعاد زندگی را مدّ نظر داشت و مبارزه با شرک و نظام سلطه را هم از این منظر تحلیل می‌کرد. پیامبران به آن دلیل شایسته تبعیت هستند که برای هدایت از شما مزد نمی خواهند و به حرف های خود عمل می کنند آقای حائری نیز هیچ وقت کاری را که می خواست انجام دهد بازگو نمی کرد، بلکه عمل می کرد.

وی با بیان اینکه « بخشی از زندگی سیاسی خود را در شیراز گذرانده است» گفت: سال 1348 با مسجد شمشیرگرهای شیراز و آیت الله حائری که در آن جا جلسه هفتگی داشت، آشنا شدم خیلی زود جذب او شدم و از لطفش نیز برخوردار بودم. یکی دو سال بعد، آقای حائری با دختر مرحوم آیت الله آقا سید نورالدین حسینی الهاشمی "مرجع تقلید فقید مردم فارس که سیاستمداری ضد استعمار و بسیار صریح اللهجه و مقتدر بود و اقدام کم‌نظیرش در جایگاه یک مرجع تقلید، یعنی تأسیس و دبیرکلی حزب برادران در فارس و ولایات تابعه آن، هنوز هم شگرف و نوآورانه می‌نماید؛ ازدواج کرد. 

او افزود: آقا سید نورالدین علاوه بر همه این ها متمول نیز بود لذا آقای حائری بعد از ازدواج، از جنوب شهر شیراز به خیابان خلیلی که بالاشهر به حساب می‌آمد نقل مکان کرد. اولین باری که به این خانه رفتم، جمع زیادی از رفقای دانشگاه بودیم، آپارتمان آنها در مقیاس آن زمان، اعیانی بود.

وزیر اسبق کار و امور اجتماعی گفت: فردای همان شب، تنها به سراغش رفتم با توپ پر، حرف‌های تند مرا با متانت شنید و آرام گفت: «این خانه به همسرم تعلق دارد و این اسباب و اثاث هم که می‌بینی، جهیزیه همسرم است» گفتم: «مگر مجبور بودید با چنین خانواده‌ای وصلت کنید؟» گفت: «من زیاد بازداشت می‌شوم و زیاد زندان می‌روم با این خانواده وصلت کردم زیرا مانند من آدمی با این شرایط که یک پایم خانه است و یک پایم زندان، باید خیالش از بابت قدرت مدیریت و زمینۀ نفوذ اجتماعی همسرش و خانواده‌اش راحت و دلش گرم باشد که در غیابش، همسرش حریم خانواده را در برابر تعرض رژیم حفاظت می‌کند» 

توکلی در ادامه افزود: آیت الله حائری پس از این حرف ها، مرا به اتاق کار خودش برد، اتاقی که قالی و مبل و راحتی در آن نبود و با حصیر، فرش شده بود. رو به من کرد و گفت: او با من همراه خواهد شد. خیلی زود اعتماد به نفس و شجاعت ارثی و تربیتی خانم حسینی، همسر آقای حائری، ثابت کرد که آن مرحوم درست حدس زده است؛ مثلاً یک بار که مأموران شهربانی برای بازداشت آقای حائری به در خانه آمده بودند، این بانوی شجاع چنان از پشت آیفون، زیرکانه و در عین حال تیز و گزنده به آنها جواب داد که دست خالی بازگشته بودند.

نماینده سابق مجلس اظهار کرد: شرایط طوری رقم خورد که من به زندان افتادم. ایام زندان، توفیق دیدار آقای حائری را از من گرفت. در همین حال، چند روز مانده به عید سال 1356، از اوین بیرون آمدم و چند ماه بعد، به سراغ نخستین روحانی که در قم رفتم، آقای حائری بود. منزلش در محله فقیرنشین «قم نو» بود با برِ پنج متری و کل مساحت زمین 98 متر مربع، با چهار پنج پسربچه شیطان که هر کار می‌خواستند، می‌کردند خانم ایشان نیز به این زندگی رضا داده بود. آیت الله معتقد بود که تربیت فرزندان باید توام با تکریم باشد ایشان می گفت: «همانگونه که هر ملتی را می توان با تکریم تربیت کرد فرزندان را نیز باید به همین شیوه تربیت کرد»

وی گفت: آیت الله حائری به موحدان دیگر از اهل تسنن تا یهودی و مسیحی احترام می گذاشت به نحوی که در کنیسه یهودیان شیراز و در کلیسای مسیحی ها سخنرانی می کرد؛ در حالی که این روزها حسادت در فضای دانشگاه ها از حوزه بدتر است، ایشان نه تنها اهل رقابت نبود بلکه حسادت نیز نمی کرد.

توکلی در پایان گفت: خداوند جایگاه خوب و شایسته ای برای ایشان قرار دهد و خدا کند که فرزندان ایشان نیز راه او را ادامه دهند و رستگار شوند همانگونه که از خداوند می خواهیم ما نیز رستگار شویم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.