وظیفه یکایک عدالت‌طلبان، آزادی‌خواهان، اندیشمندان و مصلحان مسلمان است که صدای رسای عقلانیت اسلامی را در جهان معاصر طنین افکند و رسالت تاریخی خود را در برابر خطر افراط‌گرایی و تحریف عقلانیت اسلامی به انجام رسانند.

محمد محمودی‌کیا، عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، در یادداشتی که به مناسبت فرارسیدن نیمه شعبان، سالروز میلاد فرخنده قطب عالم امکان، حضرت ولی‌الله‌الاعظم (سلام الله علیه) در اختیار جماران قرار داده به بیان نکاتی درباره ظرفیت‌ها، قابلیت‌ها و امکان جهانی‌شدن گفتمان عقلانیت دین‌بنیاد شیعی بر دو بال انتظار و شهادت پرداخته است که در ادامه متن آن را می‌خوانید:

 

تحولات شگرف دهه‌های اخیر و انقلاب مستمر، و شتابنده فناورانه، جهان را بیش از هر زمان دیگر به شبکه‌‌ای از تعاملات فراملی و با ماهیتی پویا و متعامل با هم تبدیل کرده که امواج جهان‌‌گستر آن تمامی جوانب حیات فردی و اجتماعی آدمیان را درنوردیده است؛ لذا گزافه نیست چنانچه از یک منظر جهانی‌شدن را وجه بارز ماهیت جهان معاصر دانست.

در نگاه دیگر، جهانی‌شدن نه یک فرایند که نوعی پروژه و برخوردار از خصلتی همگون‌ساز تلقی می‌شود که با قدرتی باورنکردنی جهان را به سوی یکدست‌سازی و ادغام‌گرایی پیش از پیش می‌کشاند تا فرهنگی جهانی بر مبنای مؤلفه‌های زیست‌بوم و منطبق بر خوانش پدیدآوردنگانش را بازتولید می‌کند. از این رو، جهانی‌شدن یه به تعبیر دقیق‌تر، جهانی‌سازی را می‌توان غربی‌شدن، یا حرکت به سوی جهانی با مختصات فرهنگ زیست آمریکایی با نشانه‌هایی قدرتمند از گفتمان سرمایه‌داری لیبرال همچون اومانیسم، تکثرگرایی دینی و فرهنگی، مصرف‌گرایی و استثناگرایی آمریکایی برابر دانست.

فروپاشی نظم دوقطبی و فراهم‌شدن زمینه برای پیدایش نظم نوین جهانی موجب فراهم آوردن زمینه نظم نوین جهانی آمریکامحور شد که موجی از خوش‌بینی‌های فلسفی و سیاسی را نسبت به نظم آمریکایی فراهم آورد؛ نظمی که قاعده کنش در عرصه سیاست جهانی را بر مدار منطق یکجانبه‌گرایی به انتظام برد.

با این حال تحولات جهانی به سرعت پایه‌های این نظم جدید را به چالش کشید و کمتر از یک دهه بعد با حملات خونبار یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱، جهان آبستن حوادثی شگرف شد که شالوده نظم مستقر را به چالش کشاند و کنش‌گران جدیدی و عمدتا ذره‌ای با قابلیت تأثیرگذاری جهانی پا به عرصه سیاست بین‌الملل گشودند. 

بر این اساس، بحران‌های مالی پیاپی در کشورهای توسعه‌یافته، بروز بحران‌های گسترده ناشی از شکاف‌های اقتصادی و اجتماعی درونی جوامع سرمایه‌داری، بحران امنیت در عرصه نظام بین‌المللی، ظهور کنش‌گران فروملی و ذره‌ای با قدرت چالش‌گری در سطح نظام، قد برافراشتن «دیگران» همچون روسیه، هند، چین، برزیل، آفریقای جنوبی، در کنار چالش های معرفتی نظام سرمایه‌داری و بحران‌های هویتی و هنجاری، همگی از جمله علت‌هایی هستند که بر پیدایش و تسریع بحران نظم آمریکایی تأثیرگذار بوده و روند افول قدرت قاعده‌سازی ایالات متحده آمریکا در عرصه نظام بین‌المللی را آغاز کردند.

علاوه بر علل یاد شده، پیروزی انقلابی اجتماعی، دین‌بنیاد، معنویت‌گرا، و عدالت‌خواه در ایران، زمینه شکل‌گیری یک منطق جدید در عرصه نظام را فراهم آورد؛ منطقی که به تقویت رویکرد عدم تعهدگرایی کمک شایانی نمود. انقلاب اسلامی در ایران تحولی عمیق و غیرقابل انتظار بود که به تعبیر میشل فوکو، فیلسوف شهیر فرانسوی پست مدرن، روح یک جهان بی‌روح بود. 

انقلاب اسلامی، مجموعه‌ای از ارزش‌ها را نمایندگی می‌کرد که ماهیتی جهان‌شمول داشت؛ ارزش‌هایی همچون برابری‌طلبی، عدالت‌خواهی، معنویت‌گرایی، آرمان‌گرایی، ضداستبدادی، ضداستکباری (ضد هژمون)، و آرمان رهایی‌بخشی که بیش از آن که ارزش‌هایی محلی باشند، ارزش‌هایی جهان‌گستر بودند. 

با این حال، هنجارهایی چون فرجام‌باوری تاریخی یا موعودگرایی در قالب بازتولید ایده مهدودیت و ظلم‌ناپذیری و آزادی‌خواهی برگرفته از مکتب عاشورا را نیز می‌توان از جمله دیگر این هنجارهای جهانی دانست. 

هر چند هر دوی هنجارهای یادشده ریشه در کلام اسلامی و عنصر تجربه تاریخی شیعی دارند، ولی این هنجارها عناصر اصلی یک گفتمان اصیل توحیدی را شکل می‌دهند که در اساس دعوی‌ و ماهیتی جهانی دارد.

بر این اساس، آنچه در ورای کارکردهای سیاسی نظام برآمده از انقلاب اسلامی قرار دارد تأثیر آن بر ماهیت نظم در حال شکل‌گیری جهانی است. انقلابی که صدور گفتمانی آن نیاز چندانی به کارگزاران رسمی دولتی ندارد، و صرفاً بر اساس قدرت درونی خود راه خویش را در میانه هزارتوی زمانه ما، می‌جوید و طی می‌کند.

اینک گفتمان اسلام سیاسی عقل‌گرای اجتهادی شیعی برآمده از انقلاب اسلامی که حاصل مجاهدت‌های علمی و عملی چندین نسل از فقهای آزاداندیش و آزادی‌خواهان و حق‌طلبان مسلمان است به مثابه یک گفتمان قدرتمند با ارزش‌های عام‌الشمول و فطرت‌گرا از ظرفیت قابل‌توجهی در  ارائه یک جهان‌نگرش بدیل در برابر گفتمان لیبرالی حاکم در جهان قابل طرح است که می‌تواند با ماهیت عدالت‌خواه، ضد استبدادی، ضد هژمونیک و معنویت خواه خود می‌تواند چتر گفتمانی وسیع‌تری را در پهنه جهانی بگستراند.

مهدویت و انتظار در کنار شهادت و عدالت‌طلبی دو عنصر مهم در ساخت‌یابی نظم گفتمانی اسلام شیعی هستند که ترسیم‌کننده سیمای آرمانی جامعه بشری است؛ همان جامعه‌ای که اندیشه اجتهادی عقل‌گرای شیعی درصدد تحقق آن است.

بر اساس  آنچه گفته شد نسبت اندیشه سیاسی اسلام شیعی مبارز با آینده و فرجام تاریخ یک تصویر روشن است و انتظار در این فرهنگ چیزی جز تلاش وافر برای تحقق آن سیمای آرمانی معنا ندارد؛ درواقع گفتمان اسلام شیعی، آینده آرمانی را نه یک وضعیت تصوری و خلق الساعة که امری فرایندی دانسته که در هر لحظه از زمان باورمندان به خود را متوجه مسئولیت تاریخی ایشان نسبت به آن آرمان می‌نماید. لذا اصل تکلیف محوری جزو لاینفک گفتمان آینده‌نگر مهدوی است.

بر اساس آنچه گفته شد، اینک وظیفه یکایک عدالت‌طلبان، آزادی‌خواهان، اندیشمندان و مصلحان مسلمان است که صدای رسای عقلانیت اسلامی را در جهان معاصر طنین افکند و رسالت تاریخی خود را در برابر خطر افراط‌گرایی و تحریف عقلانیت اسلامی به انجام رسانند.

امید آن که جهان پیش رو، جهانی به دور از ساختارهای سلطه و سرکوب، اخلاق‌مدار، معنویت‌گرا، و عدالت محور باشد تا مگر انسانیت انسان‌ها به بهای ناچیز به قربانگاه اربابان فساد و تباهی و فزون‌طلبان مست از قدرت نرود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.