مقصود فراستخواه، استاد جامعه شناسی، گفت: سنت قدمایی ستبر است‌ و بازی فکر و اندیشه را محدود می‌کند ولی وقتی این سنت تبدیل می‌شود به نظام ایدئولوژیکی که صدایش بلند است‌ و معرفت کاذب با صدای بلندی ایجاد می‌کند، آن هم تحت‌ دولتی که نفت‌ و منابع مالی هم‌ دارد، به نظر می‌رسد که فرمان مظفری تشدید می‌شود و با صدای بلندتری به گوش جامعه می‌رسد ولی همچنان جامعه‌ با آن‌ بازی می‌کند.

یک استاد جامعه شناسی با اشاره‌ به پیامی که‌ مظفرالدین شاه برای‌ تأسیس مدرسه سیاسی نوشته‌، گفت: تمامیت خواهی این است که مردم‌ با ماسک‌هایی که برای‌ آنها در نظر گرفته شده زندگی کنند، ولی تحقیقات نشان‌ می‌دهد که‌ جامعه می‌خواهد نقش‌ خودش را به آینده خودش بزند. 

به گزارش خبرنگار جماران، مقصود فراستخواه در آیین صد و بیست و چهارمین سالگرد تأسیس مدرسه علوم سیاسی در ایران، گفت: ما ملتی هستیم که داستان کم داریم و ما نیاز به داستان داریم. یک زمانی فردوسی احساس کرد که جامعه ایران نیاز به داستان و خاطره‌ دارد. «مدرسه سیاسی» داستان ما است‌ و ما به این روایت از خود نیاز داریم.

این استاد جامعه شناسی با اشاره‌ به کتاب‌ «کنشگران مرزی» تأکید کرد: یکی از کاستی‌هایی که من در تأملات دانش‌آموزی روی مفهوم کنشگر مرزی احساس کردم‌ این است که کنشگران مرزی بیشتر تولید فعالیت کرده‌اند تا تولید ظرفیت و نهاد؛ یعنی در تأسیس عملکردهای کافی نداشته‌اند. مدرسه سیاسی تولید ظرفیت و نهاد است؛ که فضای سخن، ارتباط، دانش و عمل ایجاد کرده است.

وی اظهار داشت: روایت مدرسه سیاسی را از اینجا می‌شود دنبال‌ کرد که چه فضاها و صداهایی ایجاد شد و صورت‌های تازه‌ای از زبان در ایران ایجاد شد. تصور من این است که صورت‌های خیال در ایران کمک‌ کرده‌ که  تنوع کنش به وجود بیاید. یکی از آن‌ تنوعات کنش را کنشگری مرزی نامیده‌ام.

فراستخواه تصریح کرد: در حقیقت این کنشگری مرزی میان دولت و جامعه یک نیاز بود و سبب‌ شد که از طریق عاملان تغییر، که لزوما هم‌ مستقل از دولت‌ نبودند و درون دولت‌ هم‌ نبودند، فقط ترددی داشتند میان جهان و ایرانیان، سنت‌های معرفتی ایران و نظام‌های معرفتی مدرن و میان زندگی و سیستم.

وی افزود: پیامی که‌ مظفرالدین شاه برای‌ تأسیس مدرسه سیاسی نوشته‌ این است که «خارج از مسائل مذهبی تعلیم نکنند. آنچه نظر و رأی همایونی ما است، به همان قسم مرتب و منظم بدارند. اشخاصی متدیّن و موافق قانون مذهبی تربیت کنند. عقاید ضایع نشود. یک نفر مفتش مراقب باشد و نگذارد خلاف امری واقع شود.» اینجا مظفرالدین شاه برای‌ مدرسه سیاسی یک نقش‌ تعریف می‌کند. انتظارات گروه‌های مرجع را «نقش» می‌گویند. الآن هم‌ که‌ نقش‌ خیلی زیاد است و اصلا ما صبح از خواب بیدار می‌شویم که نقش‌ بازی کنیم. مدرسه سیاسی بر حسب‌ یک انتظار نقش‌ به وجود آمد.

این استاد جامعه شناسی تأکید کرد: این زندگی ایرانی است که حتی سیستم از آن استفاده می‌کند، منابع می‌گیرد و با او گفت‌وگو دارد، ولی زندگی خودش را هم‌ دنبال می‌کند. مدرسه سیاسی یک زندگی داشت که از دل آن مشروطه ایجاد می‌شود. مثلا نظام‌نامه انتخابات مجلس‌ را برادران پیرنیا و مشیرالملک نوشتند که معلمان‌ مدرسه سیاسی بودند.

وی با بیان اینکه در ایران یک خصیصه رویدادی وجود دارد، تصریح کرد: یک نوع نابهنگامی در جامعه ایران هست که مدرسه سیاسی یکی از آن نابهنگامی ها بود. اما زندگی در ایران سرنوشت‌ دیگری برای‌ مدرسه سیاسی رقم زد که در تاریخ معاصر ما هم‌ به لحاظ دانش و هم تأسیسات سیاسی و مدنی و هم‌ سیاست در ایران نقشی داشته‌ باشد.

فراستخواه در پاسخ به این سؤال که «نقش‌» مهم تر است یا «عملکرد»؟ گفت: تصور من این است که عملکرد مهم است. اساسا عملکرد پویایی دارد. در جامعه ما خیلی عملکردهایی اتفاق می‌افتد که‌ انتظار نیست این عملکرد را داشته باشند، ولی اتفاق می‌افتد. در کنشگران مرزی بین نقش‌ و عملکرد یک رفت و آمد هست و در این میان منطق خاکستری وجود دارد.

وی افزود: سیستم تعریف‌ها و تدوین هایی می‌کند و یک الزاماتی برای‌ مردم دارد ولی در خیابان و سبک زندگی مردم‌ جریان‌هایی وجود دارد که‌ سعی می‌کند مدام با این قانون بازی کند. مثلا دیش ماهواره یک جریان بود؛ در دانشگاه هم‌ این جریان‌ها را می‌بینیم. تمامیت خواهی این است که مردم‌ با ماسک‌هایی که برای‌ آنها در نظر گرفته شده زندگی کنند، ولی تحقیقات نشان‌ می‌دهد که‌ جامعه می‌خواهد نقش‌ خودش را به آینده خودش بزند. به نظر من در ایران عملکرد بیشتر پیش‌رو می‌شود؛ یعنی زیست جهان جامعه که‌ عملکردی دارد. مثلا نقش‌ این است که تلگرام فیلتر است‌ یا در دهه 70 ویدئو ممنوع بود. یعنی کسی‌ که یک شهروند معقول است نباید تلگرام استفاده کند یا دیش ماهواره داشته‌ باشد، ولی وقتی 40 میلیون نفر از تلگرام استفاده می‌کنند، عملکرد جامعه آن‌ قانون را دور می‌زنند.

این استاد جامعه شناسی تأکید کرد: گاهی انتظاراتی از جامعه داریم که در دوره‌ قاجار هم‌ نبود؛ از این جهت‌ وضعیت ما پیچیده است. یعنی همان سنت‌ها تبدیل به صورت‌بندی های ایدئولوژیک هم‌ شده‌اند. سنت قدمایی ستبر است‌ و بازی فکر و اندیشه را محدود می‌کند ولی وقتی این سنت تبدیل می‌شود به نظام ایدئولوژیکی که صدایش بلند است‌ و معرفت کاذب با صدای بلندی ایجاد می‌کند، آن هم تحت‌ دولتی که نفت‌ و منابع مالی هم‌ دارد، به نظر می‌رسد که فرمان مظفری تشدید می‌شود و با صدای بلندتری به گوش جامعه می‌رسد ولی همچنان جامعه‌ با آن‌ بازی می‌کند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.