گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

واکنش معاون وزیر کشور دولت اصلاحات به مزاحمت برای کنسرت‌های موسیقی: وزارت کشور باید محکم به صحنه بیاید/ تاب‌آوری جامعه کاهش پیدا کرده/ متأسفانه یک جریان فکر می‌کند خودش قانونگذار، مجری، قاضی و ناظر است

سید محمود میرلوحی، معاون پارلمانی وزارت کشور در دولت اصلاحات، در گفت‌وگو با جماران ضمن انتقاد از مزاحمت برای برگزاری کنسرت‌های موسیقی، گفت: جوانان امروز به نقطه‌ای رسیده‌اند که متأسفانه از دیانت، انقلاب وهمه مسائل کم کم دارند فاصله می‌گیرند. به نظر من باید این را محصول همین رفتارهای خودسرانه و نگاه‌های تنگ‌نظرانه، آمرانه و عبوسانه به مسائل مذهبی، دینی، قانونی و رفتاری بخش‌های مختلف جامعه و دخالت‌های بی حد و بدون ضرورت در زندگی شخصی و خصوصی مردم دانست.

پایگاه خبری جماران: معاون پارلمانی وزارت کشور در دولت اصلاحات با تأکید بر اینکه تاب‌آوری جامعه کاهش پیدا کرده، گفت: کسی که می‌خواهد امر به معروف کند اگر احتمال تأثیر ندهد، حق ندارد؛ و این اقدامش می‌تواند باعث آسیب به چیزی شود که به تصور خودش دارد امر به معروف و نهی از منکر می‌کند. مرتب برخی از علما و صاحب‌نظران این را می‌گویند ولی متأسفانه یک جریان فکر می‌کند خودش قانونگذار، مجری، قاضی و ناظر است همه را منحصر در خودش می‌داند و لذا ملاحظه می‌کنید که نمی‌خواهد به این مسائل تن بدهد؛ ولی باید تن بدهد. اینها باعث رودررویی در جامعه می‌شود و الآن هم فضای دانشگاهی، هنری و رسانه‌ای نشان داده که آمادگی ندارد بیش از این سکوت کند و یا تبعیت کند از دیدگاه‌ها و نگاه‌هایی که اگر به نام اسلام باشد، غیررحمانی، تحکمی و غیردعوتی است.

مشروح گفت‌وگوی خبرنگار جماران با سید محمود میرلوحی را در ادامه می‌خوانید:

هر چند وقت اخبار مختلفی از مزاحمت برای کنسرت‌های موسیقی به گوش می‌رسد که به عنوان مثال یک مورد آن تیر ماه سال گذشته یک مورد در اهواز اتفاق افتاد، خرداد ماه امسال نیز برای کنسرت گروه لیان مشکل ایجاد شد و اخیرا هم به کنسرت گرشا رضایی در سیرجان حمله کردند. به نظر شما این افراد با چه انگیزه‌هایی دست به این اقدامات می‌زنند؟

متأسفانه سابقه این کار بر می‌گردد به جایی که بخش‌های فرهنگی از جمله کتاب، موسیقی و سینما که با سلیقه یک جریان خاص سیاسی هماهنگ نبودند را «تهاجم فرهنگی» دانستند و به سمت رفتارهای آمرانه، تحکمی و حذفی رفتند؛ و دایره آن رفتار آمرانه وعبوسانه آنقدر گسترش پیدا کرد که امروز همه بخش‌های زندگی جوانان، زنان، هنرمندان و فرهیختگان در دانشگاه، سالن‌های سینما و همه جاهای دیگر را در بر گرفته است.

اما نتوانستند قشرهای جوان و بخش‌های مختلف را جذب کنند به مراکزی که متعلق به خودشان بود. خیلی هم هزینه کردند و سال‌ها است که یک سلسله اردوها و جلسات در فرهنگسراها برگزار می‌شود و حتی در هر دو دوره‌ای که اصلاح‌طلبان بودند، محدودیت‌هایی ایجاد کردند. سازمانی که در فرهنگسراها و سازمان فرهنگی و هنری شهرداری ایجاد شده که عملا جریان اصولگرایی در آنجا حاکم می‌شود و حتی وقتی دولت آقای روحانی هم بود، باز آنها اکثریت داشتند. مجلس هشتم این کار را کرده است.

هر وقت اصولگرایان حاکم شده‌اند، تا جایی که توانسته‌اند، با ابزارهای قانونی برای بخش‌های محدودیت ایجاد و این امر عرصه را تنگ کرد. در خراسان و بعضی جاهای دیگر از قوانینی که  خودشان تصویب کرده بودند هم عبور کردند و داستان گشت ارشاد و مسائلی که در مورد حضور بانوان در ورزشگاه‌ها پیش آمد، متأسفانه آنقدر بخش‌های مختلف زندگی مردم از کسب و کار و بخش‌های فرهنگی و آموزشی را تحت تأثیر قرار داده و رفتار صدا و سیما را هم که می‌بینید.

در واقع اینها یک نگاه خاص و قرائت خاصی از دین و قانون اساسی دارد و بعد هم قانع نشدند و فراتر رفتند و بحث آتش به اختیار و این رفتارها را شروع کردند. لذا شاهد کتاب‌سوزی و کتابفروشی سوزاندن بودیم، تا تریون‌هایی که اینها در قم و جاهای  مختلف به هم زدند. بعد از حوادث سال گذشته و جریان‌هایی که پیش آمد، به نظر می‌آمد که باید این رفتارها متوقف و صدای معترضین شنیده شود؛ ولی هنوز هستند دسته‌هایی که می‌خواهند نشان بدهند عبور می‌کنند. حتی اگر بزرگان، رؤسا و کسانی که قبلا اینها را حمایت، تشویق و تهییج کرده‌اند به این جمع بندی برسند که تاب‌آوری جامعه کاهش پیدا کرده و روحانیون متفاوت با اینها مرتب اعلام می‌کنند که این شیوه‌های امر به معروف و نهی از منکر پاسخگو نیست.

کسی که می‌خواهد امر به معروف کند اگر احتمال تأثیر ندهد، حق ندارد؛ و این اقدامش می‌تواند باعث آسیب به چیزی شود که به تصور خودش دارد امر به معروف و نهی از منکر می‌کند. مرتب برخی از علما و صاحب‌نظران این را می‌گویند ولی متأسفانه یک جریان فکر می‌کند خودش قانونگذار، مجری، قاضی و ناظر است همه را منحصر در خودش می‌داند و لذا ملاحظه می‌کنید که نمی‌خواهد به این مسائل تن بدهد؛ ولی باید تن بدهد. اینها باعث رودررویی در جامعه می‌شود و الآن هم فضای دانشگاهی، هنری و رسانه‌ای نشان داده که آمادگی ندارد بیش از این سکوت کند و یا تبعیت کند از دیدگاه‌ها و نگاه‌هایی که اگر به نام اسلام باشد، غیررحمانی، تحکمی و غیردعوتی است.

بالأخره تأکید اسلام این است که «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ». اگر دین اسلام، نباید اکراه، الزام و اجبار در آن باشد و اگر دیدگاهی است که این حضرات می‌خواهند ترویج کنند، این یک دیدگاه و یک قرائت از دین است و همه دین و همه دیدگاه‌‎‌ها این نیست. اگر قانون است، قوانین مختلفی زمین مانده است. چقدر از اصول قانون اساسی روی زمین است؟ قوانین آزادی اعتراضات، آزادی احزاب، آزادی مطبوعات، مسکن، آموزش و ده‌ها اصول مختلف قانون اساسی روی زمین است. اگر بگوییم قانون جاری است، بسیاری از قوانین مربوط به حقوق اساسی، برخورداری، رفاه و اشتغال مردم به کجا رسیده‌اند؟

اگر گفته شود یکی از مواد قانون مجازات اسلامی هم برخورد با این قضایا است، هر وقت به صدها قانون دیگر عمل شد، تازه زمینه عمل این با بقیه قوانین متفاوت است. زمینه عمل آن جامعه، عرف و اقبال عمومی و از جنس دعوت است و از جنس خشونت، برخورد، ضرب و شتم و این رفتارها نیست. متأسفانه باید گفت که این بخش خاص هم قرائتش از اسلام عجیب و شاذ است و هم فکر می‌کند که این قرائت صاحب همه اختیارات بر هرگونه رفتار، برداشت و سلیقه‌ای هست. این هم باعث شده جامعه به این مرحله رسیده و جوانان امروز به نقطه‌ای رسیده‌اند که متأسفانه از دیانت، انقلاب و همه مسائل کم کم دارند فاصله می‌گیرند.

به نظر من باید این را محصول همین رفتارهای خودسرانه و نگاه‌های تنگ‌نظرانه، آمرانه و عبوسانه به مسائل مذهبی، دینی، قانونی و رفتاری بخش‌های مختلف جامعه و دخالت‌های بی حد و بدون ضرورت در زندگی شخصی و خصوصی مردم دانست.

 

اشاره به حامیان سیاسی این نوع نگاه داشتید. به نظر شما آیا ممکن است در این شرایط هم ممکن است اهداف سیاسی پشت این قضایا باشد و یا صرفا بحث دینی و روشی خاص برای امر به معروف و نهی از منکر است؟

متأسفانه اینها مسأله را به نقطه‌ای رسانده‌اند که تجمعات اهل فکر و هنر را به زیان خودشان می‌دانند و احساس می‌کنند که قدرت جذب اهل فکر و فرهنگ و رسانه را دارند. اگر احساس کنند در این اجتماعات نفعی برای آنها هست که طبیعتا مقابله نمی‌کنند. به جای اینکه از خودشان سؤال کنند چه رفتاری کرده‌اند که امروز دارد نوعی یکپارچگی در اهل فکر و فرهنگ و هنر و جوانان و زنان در مقابله و مخالفت با رفتار اینها شکل می‌گیرد و الآن متدیّنینی داریم که با این رفتارهای خشن مخالف هستند. کم نیستند متدیّنینی که رفتار اینها را بر نمی‌تابند و مخالفت می‌کنند و حتی از منظر علاقه به دین و دیانت و عواقب این رفتارها می‌گویند این کار را نکنید؛ این رفتارها به نام اسلام و انقلاب به جای اینکه جذب کند، مخاطبین این اوامر و دستورات را رفع می‌کند.

ولی به نظر می‌آید اینها احساس می‌کنند هرچه دامنه این فعالیت‌ها گسترده شود، فضا برای آینده اینها تنگ‌تر می‌شود. بالأخره اینها جریانی بودند که در مجلس، دولت و همه بخش‌ها با همین شعارها یکدستی ایجاد کردند. یادتان هست که محور تبلیغات سال 96 چه چیزی بود. متأسفانه همه کارهای غیر خودشان را متهم می‌کنند و القاب و برچسب‌های نچسبی را به مخالفین خودشان می‌چسبانند.

اکثریت جوانان به اینها بی اعتنا شده‌اند و افرادی که مطلع باشند و مسائل اوایل انقلاب و دیدگاه‌های امام یادشان باشد، طبیعتا با اینها همدلی و همراهی نخواهند کرد.

 

وزارت کشور چطور می‌تواند جلوی این خودسری‌ها و هرج و مرج‌ها را بگیرد؟

باید محکم به صحنه بیاید. وزارت کشور اگر بخواهد کنار بایستد و با نصیحت کار را پیش ببرد، سال 98 شاهد بودیم که در شروع ماجراهای مراغه، مشهد و برخی شهرهای دیگر بعضی از این نیروها بدشان نمی‌آمد و وقتی صحنه آمدند وضعیتی شد که به فرماندهان آنها سنگ پرتاب کردند. وقتی چهارچوب و منطق نداشته باشد، شتری است که در هر خانه‌ای می‌خوابد. یک وقت ممکن است به تریبون‌های اصلاح‌طلبان حمله کنند، ولی الآن کم کم تریبونی برای مخالفین نمانده و تریبون‌های خودشان است. ارشاد فعلی از خودشان است و قبلا هم در جلسات اینها شرکت می‌کرده و باز هم مجوزهای اینها را قبول ندارند. آقای ضرغامی همان کسی است که این همه میزگردهای مربوط به اینها را در صدا و سیما شارژ می‌کرده و حالا هر روز مراکز گردشگری را پلمپ می‌کنند.

اینها نشان می‌دهد به نقطه‌ای رسیده که اگر جدی برخورد نکنند و مانع نشوند، دو نتیجه خواهد داشت؛ یکی اینکه هرج و مرج در کشور حاکم می‌شود و دیگری رودررویی است. بالأخره الآن این وضعیت است که مخالفین هم حاضر نیستند در برابر این رفتارها سکوت کنند و رودرویی بین بخش‌های جامعه ایجاد می‌شود. اگر در این کنسرت شیشه شکسته، ممکن است دفعات دیگری روردرویی‌های دیگر و حوادث ناگوار و هزینه‌های سنگین پیش بیاید.

فرماندار مسئول شورای تأمین استان است. چطور دو نفر جوان دانشجو که سرشان را تکان بدهند، فورا با آنها برخورد می‌کنند و در اینجا حضور ندارند؟ باید در این کنسرت حضور داشته باشند و تأمین امنیت کنند. چطور بی اطلاع هستند؟ خود این بی اطلاعی نشان دهنده اشکال جدی در سیستم‌های اطلاعاتی است که این همه هزینه می‌شود تا از مسائل مختلف مطلع شوند و در این موارد یا اطلاع ندارند، یا اطلاع دارند و جدی نمی‌گیرند و یا ممکن است به این معنا باشد که به این رفتارها راضی هستند. این خیلی برای حاکمیت بد است که در شرایطی که همه امکانات و بخش‌های مختلف در اختیار خودشان هست، باز اجازه بدهند  این طور کارها و هرج و مرج رخ بدهد. اگر تصور می‌کنند این کار باعث می‌شود مخالفینشان ساکت شوند، به نظر می‌آید که اشتباه می‌کنند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.