شافعی در این یادداشت که در اختیار جماران قرار داده است از آن چه «خصومت های ناروای سیاسی» با برخی مدیران و به حاشیه رانده شدن بسیاری از استعدادهای کشور خوانده، انتقاد کرده و برخی عوامل داخلی و خارجی در نرسیدن با اهداف اقتصادی 1404 را بیان می کند.

این امر که، صرف نظر از گرایش های سیاسی دولت های اخیر چند سال است که رهبری نظام، از عناوین و شاخص های اقتصادی برای نامگذاری سال ها استفاده می کنند. نشان دهنده اهمیت این مباحث و این شاخص ها در زندگی مردم و تاثیرپذیری قضاوت عمومی از میزان کارایی و توانایی نظام جمهوری اسلامی در مدیریت جامعه است. لکن باید این پرسش به طور جدی مطرح شود که چرا اقتصاد کشور همپای برخی پیشرفت های علمی و نفوذ معنوی و منطقه ای و دستاوردهای نظامی قرار نگرفته است؟

چرا علی رغم این که در سیاست های کلی، پیش بینی شده بود که در سال 1404 ، کشور اول منطقه خواهیم شد از نیل به این هدف بسیار مهم دور افتاده ایم؟ و در عین حالی که در برخی شاخص های اقتصادی و علمی و رفاهی، نظیر تولید برق، محصولات و ماشین سازی – فولاد و مس، سیمان، صنایع غذایی، کانی های غیرفلزی از جمله کاشی و سرامیک و چینی و صنایع نظامی و حتی صادرات اقلام غیرنفتی که رقم آن به حدود 50 میلیارد دلار در سال می رسد، و نیز شاخص های علمی نظیر تعداد دانشگاه ها ، دانشجویان ، فارغ التحصیلان، بهداشت و درمان ، شاخص طول عمر برای مردان و زنان، پیشرفت های تحسین برانگیزی داشته ایم، ولی بر خلاف انتظار، آثار مثبت این پیشرفت ها را در حوزه شاخص های مهم اقتصادی نظیر: تولید سرانه ، تولید ناخالص داخلی و ملی و به ویژه گرانی و تورم نمی بینیم!

به نظر می رسد دو گونه عوامل داخلی و خارجی از دلایل اصلی این پدیده هستند:

  1. در مبحث عوامل داخلی به نکات زیر اشاره می کنم:
  • مقوله مدیریت به طور کلی و نوع نگاه گرایش غالب سیاسی در دو دهه اخیر که کشور را از مشارکت نیروهای غیر همسوی خود و «نه غیرهمسوی با نظام جمهوری اسلامی ایران» بی بهره و محروم ساخته است و رقابت های سالم سیاسی، جای خود را به خصومت های ناروای سیاسی داده است و در نتیجه این رویکرد، تعداد کثیری از نیروهای سازنده کشور از گردونه سازندگی حذف گردیده و آنان را به عناصری کم تحرک و بی انگیزه و منفعل تبدیل کرده و کشور را نیز از مشارکت چنین استعدادهایی بی نصیب ساخته است و در نتیجه؛ در انتصاب و حتی انتخاب غیررقابتی، مدیران ضعیف عنان کارها را به دست می گیرند و از تبعات چنین سازماندهی؛ ناترازی درآمدها و هزینه ها برای دستگاه های دولتی حاصل می شود که از نتایج آن کسری بودجه دولت و بلافاصله افزایش نرخ تورم است.
  • علاوه بر عامل مدیریتی فوق در مباحث عوامل داخلی، می توان به رقابت بانک ها و سازمان های خصوصی و عمومی و بنگاه داران انتفاعی که هدف خود را نه تسهیل کار مردم، بلکه رقابت با بخش خصوصی  و سودآوری، از طریق تجدید ارزیابی دارایی های ثابت و جاری و فروش هر چه گرانتر کالاها و خدمات خود قرار داده اند، اشاره کرد.
  • به موارد فوق می باید میل به مهاجرت و انتقال سرمایه را که اثر خود را در تقاضای ارز خارجی و در نتیجه افزایش قیمت ارز، اضافه شود. تاکید می شود که نرخ ارز در حال حاضر به یکی از موثرترین عوامل افزایش قیمت ها و نرخ تورم تبدیل شده است.
  • عامل مهم دیگری که به آن اشاره می شود؛ برخی سیاست های غیرمعقول از سوی سیاستگزاران دولتی است. به عنوان مثال اعلام فروش گاه به گاه چند هزار دلار در قبال دارنده هر نفر با کارت ملی، به تقاضای ارز خارجی دامن می زند. اگر فقط  10 درصد از جمعیت کشور به منظور سوداگری و یا حفظ ارزش پول ملی خود، سالیانه 2 هزار دلار خرید کنند. به رقمی در حدود 17 میلیارد دلار ارز، نیاز خواهد بود! غیرطبیعی نخواهد بود اگر چنین اشخاصی به دنبال سوداگری، سعی در بالا بردن نرخ ارز داشته باشند و عملا به پیاده نظام غول تورم تبدیل شوند!

    2. عوامل خارجی: در باب عوامل خارجی غلبه نوع نگاه هانتینگتون مبنی بر  «برخورد تمدن ها» در بین سردمداران غربی نسبت به دنیای اسلام، عموما و با نام جمهوری اسلامی ایران خصوصا که داعیه دار ایجاد وحدت و انسجام بین مسلمانان و بلکه مستضعفان ، در قبال زیاده خواهی ها و هژمونی غرب است، از ابتدای پیروزی انقلاب، کشور ما را در لبه برخورد خصومت آمیز و غیردوستانه و بلکه دشمنانه ای از سوی غربی ها قرار داده است و توطئه های آنها علیرغم پرده پوشی ها و مخفی کاری های مصلحتی، در مواردی نظیر تشویق صدام برای ورود به جنگ با ایران، حمایت از گروه های معاند و تروریست داخلی، شلیک به هواپیمای مسافربری و ساقط کردن آن، بمباران سکوهای نفتی، اعمال سخت ترین تحریم های اقتصادی ، علمی، فناوری ، سیاسی و دامن زدن به پروژه ایران هراسی،  خلق داعش و ... علی الدوام جاری بوده است و آنان از هیچ کوششی برای تضعیف و حتی سقوط نظام جمهوری اسلامی کوتاهی نکرده اند.

 

یکی از کتاب هایی که اخیرا در آمریکا انتشار یافت و نشان دهنده عمق کینه مقامات آن کشور نسبت به ایران است، کتاب آقای جان بولتون ، مشاور و دبیر شورای عالی امنیت ملی رییس جمهور آمریکاست. در این کتاب 608 صفحه ای ، بیش از 800 بار، به صورتی کینه توزانه از ایران نام می برد.

از طرف دیگر ، ارز خارجی، در حال حاضر، به یکی از عوامل بسیار تاثیرگذار بر قیمت سایر کالاها، اعم از خودرو، آهن آلات، مواد پتروشیمی و حتی اقلام کثیر المصرفی نظیر لبنیات و گوشت، تبدیل شده است که دست عوامل خارجی از طریق دخالت در بازارهای ارز هرات، اربیل ، دبی و اثرگذاری و تعیین قیمت آن، قابل فهم است. و با توجه به نظریه فریدمن که معتقد است «برای از بین بردن نظام هر کشوری، کافی است که نرخ تورم بالایی بر اقتصاد آن کشور حاکم شود» تلاش برای خلق تورم بالا از طریق افزایش روز به روز نرخ ارز به روشی بسیار موثر در دست بیگانگان و بدخواهان تبدیل شده است.

  • نکته مهم دیگر ذیل سرفصل عوامل خارجی، سیاست خارجی متقابل ایران با قدرت های منطقه ای به ویژه با برخی کشورها نظیر عربستان سعودی و مصر و ضعف روابط برای حصول منافع مشترک بوده است که خوشبختانه در ماه های اخیر در حال بهبود  و اصلاح است که در صورت تداوم، شاهد آثار مثبت آن خواهیم بود.
  • روابط ایران با ترکیه و پاکستان در دهه های اخیر از عقلانیت نسبی خوبی برخوردار بوده است و به ویژه با توجه به مناقشات دو همسایه شمالی آذربایجان و ارمنستان، می باید مراقبت شود که از توازن خارج نشود و آثار سوئی بر روابط متقابل ایران با ترکیه بر جای نگذارد. بدیهی است که هر گونه تنشی در روابط با کشورهای همسایه، آثار زیانبار اقتصادی نیز به همراه خواهد داشت.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.