در خاطرم هست، از زمانی که خانم از خانه خارج می شدند، تا زمانی که به خانه برگردند، آقا اخم هایشان در هم بود. به محض ورود خانم به خانه، آقا گل از گلشان می شکفت و زیور هر بار رو به خانم می گفت: خانم، وقتی شما نیستید ما خنده آقا را نمی بینیم. آقا ابراز محبت و توجه خاصی نسبت به خانم داشتند. خانم هم علی رغم آنکه امکانات بسیار محدود بود، همواره مرتب و تمیز و متناسب لباس می پوشیدند و بسیار در انتخاب رنگ ها با سلیقه و خوش پوش بودند.

پایگاه خبری جماران: در نظر داریم گزیده ای از کتاب خاطرات سرکار خانم فریده مصطفوی، دختر گرامی حضرت امام خمینی(س)، که با عنوان «گذر ایام» توسط انتشارات عروج به چاپ رسیده را در ایام نوروز منتشر کنیم و چهارمین بخش از این خاطرات که با عنوان «محبت» در صفحه 51 این کتاب به چاپ رسیده را در ادامه می خوانید:

آنچه که روابط آقا و خانم را از دیگران متمایز می نمود، علاقه و احترام آقا به خانم بود. آقا در زمان ازدواج به پدر و مادر خانم قول می دهند تا خانم را هر تابستان به تهران بیاورند و همواره بر قول خود متعهد ماندند. بعدها که ما بچه ها بزرگتر شدیم خانم اصرار داشتند تا به تنهایی به تهران سفر کنند. در خاطرم هست، از زمانی که خانم از خانه خارج می شدند، تا زمانی که به خانه برگردند، آقا اخم هایشان در هم بود. به محض ورود خانم به خانه، آقا گل از گلشان می شکفت و زیور هر بار رو به خانم می گفت: خانم، وقتی شما نیستید ما خنده آقا را نمی بینیم. آقا ابراز محبت و توجه خاصی نسبت به خانم داشتند.

خانم هم علی رغم آنکه امکانات بسیار محدود بود، همواره مرتب و تمیز و متناسب لباس می پوشیدند و بسیار در انتخاب رنگ ها با سلیقه و خوش پوش بودند. در یکی از روزهایی که در جماران ساکن بودند، خانم به همراه آبجی صدیقه وارد خانه می شوند. آقا رو به آنها کرده و می گویند:«به نظر نمی رسد که شما مادر و دختر باشید. خانم بسیار جوان هستند». آقا از زیبایی خانم بسیار تعریف می کردند و در زمانی که ما از زیبایی زهرا سخن به میان می آوردیم، آقا می گفتند:«شما جوانی مادرتان را به یاد ندارید، ایشان بسیار زیبا بوده و هستند».

تمامی این جملات حاکی از محبت و توجه آقا نسبت به خانم بود و در میان خانه این مطلب بسیار رایج بود که آقا، خانم را بسیار دوست دارند. خانم مقید بودند هر زمان از خواب بیدار می شدند، ابتدا دست و صورت خود را بشویند و سپس موهایشان را مرتب کرده و لباس و چادر تمیز بر تن کرده و بعد از آن بر سر صبحانه حاضر شوند.

خانم همواره موهای آقا را خودشان اصلاح می کردند. البته در سال های آخر جماران این کار انجام نمی شد اما در باقی ایام، خانم با دقت و هنرمندی مخصوص خودشان این کار را انجام می دادند. به یاد دارم که آقا رو به خانم کرده و می گفتند: «خانم، بیایید سر من را بزنید». خانم در جواب می گفتند:«استغفرالله، من هیچ وقت چنین نمی کنم. من موهای شما را اصلاح می کنم».

سپس پیش بندی می آوردند و با دقت موهای آقا را با ماشین صاف و مرتب می کردند. در منزل آقا و خانم، یک آینه پایه دار بسیار قدیمی وجود داشت که مربوط به جهیزیه خانم می شد و از آن برای اصلاح سر آقا استفاده می کردند. آقا نیز یک آینه کوچک کف دستی داشتند که برای اصلاح صورتشان از آن بهره می بردند. در کنار این آینه ها، آینه ای وجود داشت که جزئی از اثاثیه آقا به شمار می آمد و از خمین فرستاده شده بود. این آینه نسبتا بزرگ بوده و دور آن را فلزی زرد رنگ پوشانده بود و همیشه بر سر طاقچه قرار می گرفت. در کنار آن نیز آینه و شمعدان خانم به همراه قاب عکس ها، جلوه نیکی به طاقچه خانه داده بود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.