کریستین بونو که نام خود را به یحیی علوی تغییر داده بود، در سال 1957 میلادی در شهر فرایبورگ آلمان در خانواده‌ای مسیحی و کاتولیک، متولد شد. وی با آثار رنه گنون فیلسوف مسلمان فرانسوی آشنایی پیدا کرد و تحت تأثیر آثار او در سال 1979 به دین اسلام درآمد. بونو در سال 1987 مدرک پروفسور اگرژه را اخذ کرد و در سال 1995 از رساله دکتری خود تحت عنوان «الهیات در آثار فلسفی و عرفانی امام خمینی» در دانشگاه سوربون دفاع کرد که در سال 1999 به عنوان پژوهش سال برگزیده شد. وی برای تدوین رساله خود از سال 1991 به ایران آمد و مدت هفت سال از جلسات سید جلال الدین آشتیانی در مشهد، در زمینه فلسفه و عرفان اسلامی استفاده برد.

پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی برای بزرگداشت یحیی بونو روز گذشته(یکشنبه 21 مهر ماه 98) نشستی را برگزار کرد.

به گزارش خبرنگار جماران، محمدجواد اسماعیلی در این نشست، گفت: اولین بار من با دکتر بونو در مشهد آشنا شدم. وقتی شرح منظومه را خدمت آقای آشتیانی می خواندم بونو را دیدم. آن زمان سپید جامه بود و چیزی شبیه عبا می پوشید و دستاری بر سرش می پیچید و چهره او کاملا متمایز بود.

عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه همان دیدارهای اولیه دوستی بین ما شکل گرفت و در پنج سالی که مشهد بودم خدمت ایشان می رسیدم و درس ها را مرور می کردیم. یکی از نکات دیگر این بود که آقایان دینانی و اعوانی هم آن ایام معمولا چهارشنبه تا جمعه را به مشهد می رفتند و ما تاریخ فلسفه و بعضی از متون را در محضر این بزرگان خواندیم.

وی با اشاره به برگزاری کنفرانس ملاصدرا در سال 1378، اظهار داشت: خیلی از مهمانان خارجی که روی آثار ملاصدرا، تاریخ فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی تحقیق می کردند در آن همایش حاضر بودند. من هم به آقای بونو اطلاع دادم که در این همایش حاضر می شوم و در این همایش نیز با هم  بودیم و با هم در خصوص مطالب تازه ای که از آثار تحقیقی و پژوهشی منتشر کرده اند را در میان می گذاشتیم.

اسماعیلی با بیان اینکه دو افق دید بین ویلیام چیتیک و کریستین بونو رد و بدل می شد، تصریح کرد: چیتیک از شاگردان متقدم آقای آشتیانی بود و راهی که برگزید عمدتا ابن عربی بود و بونو ملاصدرا را خیلی برجسته می دید و آثار ملاصدرا را خیلی خوانده بود. در حضور آقای دینانی بحث هایی در باب علم، اسماء و صفات الهی درگرفت؛ که چیتیک بر مبنای ابن عربی آنها را تأویل می کرد و بونو هم از منظر ملاصدرا صحبت می کرد. تا اینکه به جایی رسید که «اراده حق تعالی آیا به محال تعلق می گیرد یا خیر؟» حتی در زبان عامیانه هم این بحث تکرار شده است؛ اما وقتی بونو نظرش را داد دکتر دینانی خیلی مشعوف شد. این از نکات اوج آن جلسه بود.

محمد جواد اسماعیلی

وی ادامه داد: بونو هرجایی که حضور داشت سعی می کرد یک بحث علمی و فلسفی مطرح کند. یعنی حتی اگر در یک باغ و بستان هم حضور داشت و درخت و گل و گیاه بود، نقدی می زد که پشت سر اینها چیست؟ و مثلا به بحث علت فاعلی وارد می شد. روحیه خیلی فلسفی داشت. یعنی رفتن به سوی ریشه ها و اینکه بر اساس دید عقلی آنها را تجزیه و تحلیل کند؛ تا هر جایی که می شود پیش رفت.

عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه با تأکید بر اینکه پیش از بونو سفره ای در خراسان پهن بود که او توانست از آن خوشه چینی کند، گفت: در دیدار او با آیت الله جوادی آملی وقتی صحبت از این شد که می خواهد فلسفه بخواند، ایشان گفتند استاد سید جلال الدین آشتیانی هست و راه مشهد را انتخاب کرد و در جوار حرم ثامن الحجج(ع) سکونت داشت. آقای آشتیانی سالیان سال درس های مختلفی را تدریس می کرد.

وی در خصوص پیشینه سرزمین خراسان گفت: بزرگان حکمت اسلامی مثل فارابی، ابن سینا، ابو حامد غزالی، خواجه نصیرالدین توسی، ابوالعباس لوکری، خیام نیشابوری، عطار نیشابوری در خراسان زیسته اند و هر شهر خراسان یکی از برجستگان بزرگ در حکمت و معرفت اسلامی را می شود شناسایی کرد. بسیاری از بزرگان متأخر هم شرح و تفسیر بر آثار این بزرگان نوشته اند. شمس تبریزی می گوید که غزالی اشارات را پیش خیام خوانده است. اما به وسیله ابوالعباس لوکری حکمت در خراسان منتشر شد.

اسماعیلی ادامه داد: آقای آشتیانی در یک مصاحبه بیان می کند که ما گمان می کردیم مطالب عمیق فلسفی و عرفانی را فقط مشرقیان می توانند درک کنند. بعد اشاره می کند که ویلیام چیتیک و آکیرو ماتسوموتو از خارج آمدند و خیلی زود خودشان را رساندند. در یک فاصله کوتاه حتی در خصوص چیتیک که آثار ابن عربی و شارحان آن را می خواند، می گوید که در درک مطالب خیلی هوشمند بود. این مصاحبه زمانی بوده که آقای بونو به ایران نیامده بود. اگر آمده بود حتما مرحوم آشتیانی اسم بونو را هم می آورد که ایشان هم جزو شاگردان نسل بعدی مرحوم آشتیانی است ولی خودش را خیلی زود رساند و پیش استادان برجسته حضور فعالی داشت.

وی اولین ویژگی بونو را ذهن پویا و مسأله جو دانست و تصریح کرد: همیشه رخنه ها را می دید، تأمل می کرد و با اهل فضلی هم که گاهی به مشهد می آمدند و دیدار داشتند می دیدیم از زاویه دیدی نگاه می کند که کمتر توجه شده و آن افراد به فکر می رفتند. من کاملا حس می کردم که حتی اگر مسأله تازه ای مطرح می شود، بونو از قبل به آن فکر کرده و از زاویه ای نکاتی را می گوید که می تواند هنوز و پویا باشد که روی آن فکر کرد.

عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه با اشاره به وسعت اطلاعات تاریخی بونو نسبت به جهان اسلام، تصریح کرد: جهان اسلام برای او فقط شمال آفریقا، ایران، لبنان و سوریه نبود؛ قلمرو گسترده ای که بود و فرهنگ ها، شخصیت ها و آثار معتبر هر فرهنگ را خوب می شناخت. خصوصا آنچه که به نوعی به دین و  عرفان مرتبط بود را خیلی اشراف داشت. البته هر بار که او را می دیدم کتاب تازه ای در کتابخانه اش بود و آثار جدید را مطالعه می کرد.

وی گفت: در ذهن آقای آشتیانی بود که باید در خصوص پیشینه فلسفه اسلامی هم به صورت جدی تحقیق شود. چون بسیاری از شخصیت ها نادیده گرفته شده اند و آثارشان از بین رفته است. بونو این ویژگی را دنبال کرد. قبل از اینکه به مشهد بیاید در خصوص ادیان و اسلام خیلی اطلاعات داشت. تأثیر فلسفه اسلامی بر قرون وسطی هم برای او خیلی مهم بود. ترجمه قرآن را با دکتر حبیبی انجام می داد به ریشه یابی لغت خیلی توجه داشت. این باعث شده بود که به دنبال روایاتی برود که این کلمات را تفسیر کرده اند.

اسماعیلی با تأکید بر اینکه ما برای بونو خوش استقبال و بد بدرقه بودیم، گفت: خیلی دوست داشتم که حداقل کتابی 100 صفحه ای از کلاس مرحوم آشتیانی بنویسد. او ثابت قدم ماند و رنج ها و مصائب باعث نشد خللی به راهش وارد شود و آتش در دست بود. این برای جوانان ما درس است که نباید خمودگی ایجاد شود. همیشه روح خروشان داشت و اگر در اقیانوس به نامتناهی ملحق شد، برای او یک تجربه زیسته بود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
6 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.