در پارچه سفیدی که همه مال و منالی است که با خود از این دنیا برده ام مرا پیچیده اند. تلقینم را خوانده اند و سنگ های لحد یکی یکی در جای خود می نشینند...

جماران- منصوره جاسبی: دنبال بهانه می گردد که تو بگویی و بخواهی و او اجابتت کند. یک شب به بهانه نیمه شعبان، شب دیگر به بهانه شب قدر، یک روز می شود روز عرفه و روز دیگر می گوید بیا و مانند ام داوود با من حرف بزن. یک شب در ماه رجب را هم گفته است لیلة الرغائب. همان شب جمعه اول ماه رجب. چند سالی است که نامش افتاده است سر زبان ها و بهش می گویند شب آرزوها. اما از آرزو گذشته است. اصلا وقتی زبان عرب را به فارسی ترجمه می کنی خیلی از مفاهیم اصلی خودش را نمی شود فهم کرد باید همان عربی فهمش کنی. 

رغائب جمع رغیبه است به معنای پاداش های بسیار ارجمند و گرانبها البته که به معنای چیزی که مورد رغبت هم باشد و نیز به معنای بخشش فراوان هم به کار برده می شود. با این توضیحات، «لیلة الرغائب» می شود شبی که میل و توجه به عبادت و بندگی در آن فراوان است و بندگان  شایسته حق تعالی تمایل زیادی دارند که در این شب به درگاه الهی رفته و با او ارتباط برقرار کنند.

رسول ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم در اهمیت این شب فرموده اند که از اولین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید؛ زیرا شبی است که فرشتگان آن را «لیلة الرغائب» می‌نامند.

می گویند برای این لیله الرغائب نام گرفته که وقتی کمی از شب می گذرد دیگر هیچ فرشته ای در آسمان ها و زمین نمی ماند همه می روند حول کعبه و اطرافش مقیم می شوند. 

این را که می خوانم خیالم می رود به روزی که آخرین ذخیره امامت از کعبه ندا سر می دهد که «ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم». آن روز هم حتما همه فرشتگان از هفت آسمان خود را به کعبه می رسانند تا یاریش دهند. حتما میان روزها و شب هایی که توجه ویژه ای به آنها می شود سِری نهفته است که از درک عقل من و امثال من خارج است. میان آمدن فرشتگان و بال گستردنشان؛ و آن روز فهم من هم از این روزها و شب ها بالا می رود.

خیالم می رود به روزی که در پارچه سفیدی که آیه های جوشن تزئینش کرده اند پیچیده شده ام و این همه مال دنیایی است که با خود به سفر آخرتم برده ام. بر خاکی نمور آرام گرفته ام و سرم را رو به قبله کرده اند. تلقینم را خوانده اند و بر کتفم زده اند که خوب فهم کنم تا بتوانم پاسخ دو فرشته را بدهم و بگویم که یک عمر تلاشم این بوده که بنده باشم هر چند که شاید گمان می برده ام که بندگی اش را می کنم. همه می روند و من می مانم و هولی که همه وجود برزخی ام را از آن خود کرده است. صورتی زیبا مقابلم خودنمایی می کند. لبخندی سنجاق لبش شده است. لکنت را از زبانم بر می دارد از بس که فصیح سخن می گوید. مرا دوست خودش خطاب می کند و می گوید مرا یادت نیست من همان نمازی هستم که شب لیله الرغائب خواندی امشب آمده ام تا حق تو را ادا کنم آمده ام که مونست باشم تا هول برت ندارد. من باز هم به دیدارت می آیم آن روز که در صور دمیده می شود، من در عرصه قیامت سایه سرت می شوم پس شاد باش که خیری از تو معدوم نشده است.

اضطراب رخت بر می بندد. آرامش خودش را جا می کند در همه وجودم. دارد کم کم به یادم می آید. یک شبی از شب های ماه رجب بود که برای مخاطبان سایت دستور نماز را نوشته بودم خودم هم خواندم که خسران دیده نباشم و حالا از تو ممنونم که آمدی. آن نماز این بود:

پنجشنبه اول ماه رجب روزه می گیری و سپس ما بین نماز مغرب و عشا 12 رکعت که هر دو رکعت را به یک سلام ختم می کنی و در هر رکعت می خوانی سوره «حمد» یک مرتبه و «سوره قدر» سه مرتبه و «سوره توحید» یا همان قل هو الله احد 12 مرتبه و هنگامى که خواندن نمازها به پایان رسید، 70 مرتبه مى‌ گویی:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَعَلَى آلِهِ»

خدایا! بر محمد پیامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست

سپس به سجده رفته و 70 مرتبه می ‌گویی:

«سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ»

پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح

آن گاه سر از سجده برداشته و 70 مرتبه می گویی:

«رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْظَمُ»

پروردگارا! مرا بیامرز و بر من مهر ورز و از آنچه از من مى ‌دانى بگذر، تو خداى برتر و بزرگترى.

دوباره به سجده مى‌ روی و 70 مرتبه مى‌ گویی:

سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ

پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح.

حال وقت درخواست حاجت از درگاه باری تعالی است به امید استجابت آن.

نویسنده این مطلب را هم از دعای خیر خود بهره مند بفرمایید.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.