رویکرد ترامپ در قبال خاورمیانه که متاثر از تبلیغات رهبران تل آویو و ریاض است، محکوم به شکست است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «پاتریک کاکبرن» روزنامه نگار ایندیپندنت در مطلبی نوشت: هنگامی که دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور در آغاز سال گذشته سوگند یاد کرد، بسیاری پیش بینی کردند که او حضور انفجاری کمتری در کاخ سفید در مقایسه با مبارزات انتخاباتی اش داشته باشد. آنها امیدوار بودند که او توسط نهاد های سیاسی و بوروکراتیک دائمی در واشنگتن مهار شود و اینگونه استدلال کردند که رادیکال های در قدرت، به نوبه خود به محافظه کاران سازگار  بدل شوند.

تقریبا در همین زمان، یکی از دوستانم بخشی از سرمقاله نیویورک تایمز مورخ 31 ژانویه 1933 را با عنوان «مشارکت آلمان» برای من ارسال کرد. نویسنده تشخیص می دهد که تردیدهایی در انتصاب فردی به عنوان رئیس دولت آلمان  وجود دارد که آشکارا این کشور را تهدید به نابودی می کند. اما این سرمقاله با استناد به این دلیل که اگر او بخواهد سخنرانی های انتخاباتی تند خود را به عمل سیاسی تبدیل کند، با مخالفت کابینه خود مواجه خواهد شد،  اطمینان می دهد که این اتفاق نخواهد افتاد.

اما من به سرعت این دو قضیه را با هم تطابق ندادم چون احساس کردم برای مقایسه ترامپ با دیکتاتورهای پیشین - که موسولینی و هیتلر بدترین نمونه های آن هستند - هنوز زود است. این دیکتاتورها در آن زمان اکثریت آراء در انتخابات را به دست آوردند و پس از آن تلاش کردند تمام مخالفان خود را در داخل و خارج از کشور سرکوب کنند.

از ناپلئون سوم تا «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور فعلی ترکیه، قدرتمندان ناسیونالیست پوپولیست نقاط اشتراک بسیاری دارند: برای کسب رای به شعارهای ساده لوحانه و وعده های مبهم تضمین شده روی می آورند، به رسانه های مستقل حمله می کنند، قانون را تحقیر می کنند، پارلمان را به حاشیه می رانند، و با نظامی گری، اتهامات فساد و پیگیری مستمر قدرت به کار خود ادامه می دهند.

«باراک اوباما» رئیس جمهور پیشین آمریکا پیش بینی می کرد که ترامپ، سکان کشتی دولت آمریکا را به سختی هدایت کند، اما این کار را انجام می دهد. اعضای کابینه او که عمدتا از ژنرال های سابق تشکیل شده بودند، آمدند و رفتند. کسانی که باقی مانده اند، همچون «جیم ماتیس» وزیر دفاع که گفت توافق هسته ای توافق خوبی است، یا نادیده گرفته می شوند و یا تحقیر می شوند.

ترامپ به صورت سیستماتیک در حال منفجر کردن نقاط مثبت سیاست خارجی آمریکا است، به طوری که دمای سیاسی در خاورمیانه به طور مستمر در حال افزایش است. همانگونه که یکی از مفسران مطرح کرده است، در بحران های مختلف، «قطعات متحرک» غیر قابل پیش بینی تری در مقایسه با گذشته وجود دارد؛ قطعاتی که ممکن است هر لحظه بشکند.

این هفته دیدیم که آمریکا از توافق با ایران خارج شد و رژیم صهیونیستی اهداف ایرانی را در سوریه  مورد حمله قرار داد. اما در هفته های آینده ممکن است تحولات تقریبا به همان اندازه خطرناک در پیش داشته باشیم: انتخابات عراق برگزار شده و نتایج آن در حال انتشار است. ایران و آمریکا از طرف های مختلفی در عراق طرفداری می کنند.

پرسش های عملی پس از انتخابات مطرح می شوند: آنچه به عنوان مثال، آینده 10000 سرباز آمریکایی و پیمانکاران نظامی در عراق که پس از پایان داعش دیگر به حضور آنها نیازی نیست، چه خواهد شد؟ در حالی که آمریکا تحریم های اقتصادی ای علیه ایران تحمیل می کند، آیا افراد، بانک ها و شرکت های عراقی در صورت تجارت با ایران مجازات خواهند شد؟ ایران انگیزه های لازم را برای کسب و کار از طریق بغداد دارد؛ جایی که آمریکا باید به آرامی از آن خارج شود.

به زودی سفارت آمریکا از تل آویو به قدس منتقل خواهد شد. این اتفاق فردا دوشنبه 14 مه خواهد افتاد؛ روزی که ده ها هزار فلسطینی هم به خیابان ها خواهند آمد.

 این تظاهرات در پایان هفت هفته اعتراض به نام «تظاهرات بزرگ بازگشت» برگزار می شود که طی آنها، فلسطینیان خواستار بازپس گیری حق خود از زمین هایی هستند که در سال 1947 رژیم صهیونیستی آنها را اشغال کرده است. تاکنون 43 فلسطینی شهید، و 1700 تن دیگر در این اعتراضات زخمی شده اند. 

خطر این است که ترامپ همچون بسیاری از ملی گراهای پوپولیست در نقش خود غلو می کند. از مرزهای شرقی افغانستان گرفته تا مدیترانه، جایگاه آمریکا قوی نیست. او به قدرت های محلی مانند عربستان تکیه دارد اما آنها کاری کمتر از آنچه او انتظار دارد از دستشان بر می آید. ترامپ برای دور زدن اروپایی ها و دیگر متحدان باید هزینه دیپلماتیک بپردازد.

مشکل این است که رویکرد ترامپ در قبال خاورمیانه متاثر از تبلیغات نومحافظه کارانه ای است که از دیدگاه های خودخواهانه رهبران تل آویو و ریاض نشات گرفته است. او ممکن است تصور کند که مسئله فلسطین از بین خواهد رفت؛ اما در یک قرن گذشته این اتفاق نیافتاده است. او ممکن است فکر کند که عراق را می توان از لحاظ سیاسی از ایران جدا کرد، اما این اتفاق نمی افتد. به نظر می رسد که او انتظار دارد که تحریم های اقتصادی منجر به تغییر نظام ایران یا تسلیم شدن این کشور شود، اما هیچ دلیلی وجود ندارد که این اتفاق بیفتد. ممکن است ترامپ خواستار راه اندازی جنگ خاورمیانه باشد، اما او نمی تواند به طور یکجانبه این کار را انجام دهد - و حتی با حمایت دیگران هم امکان این اتفاق کم است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.