روابط قطر و ایران این روزها به نظر بسیار قوی می رسد و ایران نقش مهم و بزرگی در شکست محاصره تحمیلی علیه قطر ایفا کرد.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در سرمقاله روزنامه فرامنطقه ای رأی الیوم نوشت: هر کسی رسانه های داخلی یا خارجی قطری و به طور خاص شبکه تلویزیونی الجزیره را دنبال می کند این تصور فوری برایش پیش می آید که می گوید«جنگ در سوریه» در حال پنهان شدن از عناوین اصلی است و در بیشتر مواقع رتبه پایین را  در مقایسه با سال های نخست بحران از آن خود کرده است به طوری که این رسانه ها نقش اساسی را در تحریک برای براندازی نظام سوریه و حمایت از طرح های مخالفان سوری و تسلیح برخی از گروه های بسیار زیاد سوری و حمایت مالی بازوهای رسانه های آنها و تشویق به جدایی سیاسی و نظامی از نهادهای دولت سوریه ایفا کردند.

نکته قابل توجه اکنون این است که رسانه های قطری از زمان آغاز بحران خلیج فارس در تقریبا یک سال پیش بر کشورهای تحریم کننده و به طور مشخص عربستان سعودی و امارات در چارچوب جنگ سخت متقابل تمرکز دارند به همین دلیل «نظام سوریه» در اولویت بندی پایین رفت و دلیل آن نیز تغییرات ریشه ای در صحنه سوریه است که بارزترین آنها بازپس گیری بیش از 80 درصد از اراضی سوریه توسط ارتش عربی سوریه و محدود شدن حضور مخالفان سوری و گروه هایش در برخی مناطق کوچک مانند شهر«ادلب» در شمال و شهر «درعا» در جنوب است. به باور بسیاری از ناظران از جمله ما شکست گروه «فیلق الرحمن» که یکی از مهمترین گروه های مورد حمایت قطر و خروجش از پایگاه اصلی اش در «الغوطه» آغاز تغییر در موضع قطر درباره بحران سوریه به لحاظ رسانه ای و سیاسی است.

در سایه آن چه که ارائه شد چیزی که «رابرت فیسک» نویسنده انگلیسی متخصص در امور منطقه «خاورمیانه » در روزنامه «ایندیپندنت»درباره وقوع بهبود ملموس در روابط قطر و سوریه که اخیرا رخ داده و ممکن است به شکل سریع این بهبود بیشتر شود، ما را غافلگیر نکرد.

فیسک درباره نشست غیرعلنی «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه با گروهی از روزنامه نگاران سوری سخن گفت.فیسک تأکید کرد که اسد در این نشست روزنامه نگاران را در جریان چند مساله گذاشت که از جمله آنها این بود که  گفت روابط سوریه با قطر از سر گرفته شده است اما در سطح بسیار پایین و بسیار اندک.رئیس جمهور سوریه از روزنامه نگاران خواست که مساله از سرگیری روابط با قطر را منتشر نکنند یا به وی نسبت ندهند و می توان گفت که روابط میان دو ملت و نه دو حکومت در عمل از سر گرفته شده است.اگر خود رئیس جمهور به عنوان بالاترین شخص در کشور این سخن را می گوید بنابراین مجالی برای تکذیب یا تردید وجود ندارد.

هر کسی سبک کار سیستم رسانه ای سوریه را که توسط کاخ ریاست جمهوری مدیریت می شود، بشناسد به خوبی می داند که چیزی مانند اتفاقی بودن وجود ندارد زیرا اجتهاد رسانه ای در دوران صلح در سوریه وجود نداشت، در دوران جنگ سختی که دولت سوریه از هفت سال پیش تا کنون در ده ها جبهه نظامی و سیاسی در آن واحد درگیر آن است که دیگر جای خود دارد. در همین چارچوب می توان گفت که  سرایت این گونه اخبار به بیرون و به طور مشخص رساندن این گونه اخبار به فیسک نویسنده که در چارچوب کارش به دمشق به شکل گسترده رفت و آمد می کند و با مسئولان سوری در بالاترین سطح دیدار می کند چه بسا  سرایت عمدی اطلاعات به بیرون باشد تا پیام هایی به چندین طرف در منطقه از جمله عربستان سعودی و همپیمانانش داده شود.

ائتلاف عربستان و قطر در کنار هم در سوریه برای براندازی نظام سوریه می جنگید یک سال پیش از هم پاشید و شیخ«حمد بن جاسم» نخست وزیر اسبق و یکی از بارزترین مهندسان دخالت قطر در سوریه در چندین گفت و گو با رسانه ها اذعان کرد که «مشاجره» میان عربستان و قطر بر سر«شکار»سوری منجر به پریدن یا فرار آن شده است.وی در این گفت و گوها خشم خود را به دلیل پس زدن قطر از پشت سکان مدیریت بحران سوریه و هل دادنش به صندلی های عقبی خشم خود را نشان داد و بی تردید رهبران سوریه فهمیدند که قطر در منطقه خلیج فارس و جهان عرب منزوی شده است و اکنون زمان مناسب برای پرت کردن «تیوپ نجات» برای این کشور به منظور شکستن انزوایش و بی طرف کردنش در بحران سوریه و حتی کشاندنش به سمت محور سوریه است . همچنین تجربه های سابق ثابت کرده است که وجه مشترک قطری ها با همپیمان ترک شان یعنی«اردوغان» رئیس جمهور ترکیه در این است که به امور از زاویه منافع و مصلحت خود نگاه می کنند و موضع گیری ها خود را بر اساس آن و در بالاترین درجه«عمل گرایی» تغییر می دهند.

روابط قطر و ایران این روزها به نظر بسیار قوی می رسد و ایران نقش مهم و بزرگی در شکست محاصره تحمیلی علیه قطر ایفا کرد و خط دریایی پویایی میان دو کشور برای رساندن همه نیازهای قطر به کالا و مواد غذایی ایجاد کرد؛ امری که قطر را به محور ایران و سوریه نزدیک کرد.بدین ترتیب این طبیعی است که همه اینها به شکل نزدیک شدن تدریجی قطر به دمشق بازتاب پیدا کند.

پرسشی که خود را با قدرت مطرح می کند درباره موضع ترکیه، همپیمان مورد اعتماد قطر است که در این کشور پایگاه نظامی دارد؛پایگاهی که در آن بیش از 30 هزاز نیرو به همراه سلاح های سنگین شان حضور دارند و نقش بزرگی در جلوگیری از هر گونه حمله نظامی چهارگانه(عربستان، امارات، بحرین و مصر) به قطر برای تغییر نظام، حداقل تا کنون بازی کرده است.

دو دیدگاه در این زمینه وجود دارد:

اولی می گوید که ترکیه از نزدیک شدن قطر و سوریه استقبال می کند زیرا به این نتیجه رسیده که همه  تلاش هایش برای براندازی نظام در دمشق به بن بست خورده است  و در عمل نیز روابط و تماس های سری میان آنکارا و دمشق در عرصه های امنیتی و اطلاعاتی برقرار است.

دومی می گوید که روابط ترکیه و قطر این روزها به دلیل تغییر در موضع ترکیه درباره برخی از هواداران قطر که اکنون در ترکیه اقامت دارند و فعالیت های سیاسی و رسانه ای گسترده ای علیه کشورهای شان انجام می دهند به قوت سابق نیست. منظور ما از این هواداران قطر جنبش اخوان المسلمین است.برخی اطلاعات موثق تأکید می کند که رهبران ترکیه از شبکه های تلویزیونی وابسته به اخوان المسلمین که از استانبول برنامه پخش می کنند، خواستند که از شدت حملات خود علیه دولت مصر بکاهند.همچنین یک جریان در حزب«عدالت و توسعه» حاکم وجود دارد که خواستار آن است که ترکیه همه تخم مرغ های خود را در سبد اسلامگراها نگذارد و ارتباط با جریان های عربی دیگر را مفید می داند.

می توان گفت که نزدیک شدن سوریه و قطر در صورت تحکیم آن در خدمت حکومت های دو کشور است زیرا هر به یکدیگر نیاز دارند.سوریه نیاز به بی طرفی رسانه های قوی قطر است و نیز به پول نفت و گاز قطر برای نبرد بازسازی که در راه است، نیاز دارد. قطر نیز پس از فروپاشی طرح اش برای براندازی نظام حاکم بر سوریه، برای شکستن انزوایش به سوریه نیاز دارد.

یک مساله مهم باقی می ماند و آن چگونگی قانع کردن ملت سوریه یا بخش بزرگی از آن درباره آشتی با قطر و روابط با این کشور با توجه به نقش دوحه در جنگ سوریه است و بعید نمی دانیم که در صورت تأیید این رویکرد، رسانه های سوریه انجام ماموریت قانع کردن ملت سوریه را  آغاز کنند.

پرسش دیگری نیز که سر بر می آورد این است که آینده روابط قطر با گروه های مخالف سوری چگونه خواهد بود و چگونه این تغییر را برای سیاستمداران و خبرنگارانی که در اردوگاهش ایستادند، توجیه می کند؟ پاسخ به سادگی هر چه تمامتر این است که جبران مالی همیشه آماده است. مهمتر از همه این است که  منافع استراتژیک کشورها بی تردید بر منافع افراد یا گروه های سیاسی تقدم دارد و سازگاری با این تغییرات به نحوی از انحاء همراهی با تصمیم گیرنده به وجود می آورد...به همین مقدار بسنده می کنیم.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.