وقتی درباره آماده نبودن اسرائیل برای رویارویی با حزب الله سخن گفته می شود باید توضیح داده شود که منظور کدام آمادگی برای کدام هدف:بازدارندگی؟پیروزی قاطع؟ نابودی؟آسیب زیاد وارد کردن به توان حزب الله؟ به ویژه آن که، در زمانی که اسرائیل از راه اندازی جنگ فراگیر علیه حزب الله و لبنان در دهه گذشته امتناع کرد، در همین مدت سه جنگ و سه عملیات نظامی گسترده علیه نوار غزه به راه انداخت و از این یه عملیات و جنگ ها نیز عبرت هایی گرفت و اذعان های جدید به محدودیت توان و قدرتش کرد.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران،  روزنامه الاخبار لبنان در گزارشی نوشت: اذعان اسرائیل به آماده نبودنش برای جنگ فراگیر با حزب الله با اینکه این رژیم یک دولت منطقه ای بزرگ در عرصه نظامی و تکنولوژیک  است و دارای قدرت های ویرانگر گسترده است، در تعارض نیست لیکن این به معنای پذیرفتن این است که اسرائیل نمی تواند پیروزی قاطع به دست آورد و از عمق استراتژیکش حمایت کند و دلیل آن نیز ادامه پیشرفت توان حزب الله و تاکتیک هایش و مهمتر از آن اراده فعال کردن آن است.

گزارش های اسرائیلی که از آماده نبودن اسرائیل برای حمله سرنوشت ساز و قاطع علیه حزب الله لبنان، دم می زند، زیاد است. این باعث به وجود آمدن علامت سووال هایی درباره واقعیت این ادعاست به ویژه آن این رژیم در سطح نظامی و تکنولوژیک یک دولت منطقه ای بزرگ به شمار می رود که در جنگ با ارتش های عربی در چندین جنگ آنها را شکست داده است و از حمایت کشور بزرگی در جهان یعنی ایالات متحده آمریکا به لحاظ اقتصادی،نظامی و تکنولوژیک جدای از حمایت سیاسی و دیپلماتیک، بهره مند است.

سخن گفتن از آماده نبودن  فقط به گزارش های رسانه های یا ارزیابی های کارشناسان نظامی محدود نمی شود بلکه گزارش ها و موضع گیری های رسمی و در رأس آنها گزارش حسابرسی کل رژیم صهیونیستی نیز بر آماده نبودن جبهه داخلی برای مقابله با موشک های حزب الله تأکید کرده است. در سطح عملی، رهبران اسرائیلی از بیش از ده سال پیش تا کنون تأکید می کنند که آنها  به بالا بردن سطح آمادگی هجومی و دفاعی ادامه می دهند و محور آن آمادگی برای مقابله فراگیر با حزب الله است. برداشت عملی که بازتاب دهنده این واقعیت باشد این است که اسرائیل در طول سال های گذشته از حمله به حزب الله که به شکل مداوم اعلام می کند آماده این حمله است، امتناع کرده است.

جوهره آمادگی که از آن سخن گفته می شود اساسا با پیشرفت توان هجومی مرتبط است که گمان می رود بلندپروازی اسرائیلی برای به دست آوردن پیروزی قاطع را محقق کند. از زمان جنگ 2006 عنصر جدیدی وارد آمادگی اسرائیل  شد و آن مرتبط با توان دفاعی و مقابله با و نیز جلوگیری از اصابت موشک ها به جبهه داخلی اش است.

پیش از این جنگ، مفهوم حاکم بر آگاهی اسرائیلی ها ،چه رهبران شان چه خودشان، این بود که اسرائیل به اندازه کافی از قدرت هجومی برخوردار است که قادرش سازد پیروزی پر سر و صدا و قاطع به دست آورد لیکن نتایج ناامیدکننده و غیرمنتظره جنگ تابستان 2006 نهادهای نظامی و سیاسی این رژیم را شوک زده کرد. از آن زمان تا کنون کارگاه بی سابقه ای برای پیشرفت توان اش با استناد به عبرت هایی که از جنگ گرفته، آغاز به کار کرد.با وجود این، حسابرسی کل اسرائیل به شدت از آماده نبودن جبهه داخلی برای رویارویی فراگیر انتقاد کرده است.

لیکن آن چه باید مورد تاکید قرار داد این است که اسرائیل هم در گذشته و نیز اکنون آمادگی کامل برای راه اندازی جنگ های گسترده و ویرانگر به لبنان یا غیر لبنان را دارد و در این زمینه  برای این ارزیابی نیازی به استدلال بر اساس ارقام و داده هایی که مرتبط با معادله های قدرت منطقه ای است، نیست.

در مقابل، آمادگی عملی با قدرت و توان برای رسیدن به هدف مدنظر در هر گونه رویارویی نظامی مقایسه می شود. در نهایت، وقتی درباره آماده نبودن اسرائیل برای رویارویی با حزب الله سخن گفته می شود باید توضیح داده شود که منظور کدام آمادگی برای کدام هدف:بازدارندگی؟پیروزی قاطع؟ نابودی؟آسیب زیاد وارد کردن به توان حزب الله؟ به ویژه آن که، در زمانی که اسرائیل از راه اندازی جنگ فراگیر علیه حزب الله و لبنان در دهه گذشته امتناع کرد، در همین مدت سه جنگ و سه عملیات نظامی گسترده علیه نوار غزه به راه انداخت و از این  یه عملیات و جنگ ها نیز عبرت هایی گرفت و اذعان های جدید به محدودیت توان و قدرتش کرد.اینکه اسرائیل فهمیده آمادگی ای ندارد تا بتواند بر اساس آن پیروزی قاطع علیه حزب الله به دست آورد از نتایج جنگ سال 2006 است. قبل از آن همه فرماندهان نظامی و رهبران سیاسی اسرائیل آماده آن نبودند که تسلیم این شوند که اسرائیل آمادگی کامل برای پیروزی را ندارد و گرنه هرگز تصمیم به راه اندازی آن جنگ در آن زمان نمی گرفتند.

در چارچوب عبرت گرفتن از جنگ سال 2006 و ادامه پیشرفت توان موشکی و نظامی حزب الله دیگر معنا ندارد که آمادگی به پیشرفت توان هجومی ارتش دشمن صهیونیستی محدود شود بلکه این آمادگی ضرورتا شامل آمادگی بزرگ داشتن در جبهه داخلی است آن هم پس از آن که حزب الله این جبهه را با قدرت وارد معادله کرد. امری که بر گزینه های بعدی دشمن تاثیر زیادی گذاشت.

این باور نزد تصمیم گیران سیاسی و نظامی وارد نمی شد اگر به ناتوانی ارتش شان در از بین بردن توان حزب الله در آن جنگ که عمق استرتژیک اسرائیل را در هم کوبید،تسلیم نمی شدند. به عبارت دیگر،به نظر می رسد که رهبران اسرائیل طی سال های گذشته فهمیدند که ارتش،با وجود توان زیادش در همه عرصه ها ، اما راه حل موفق برای تهدید امنیت اسرائیل توسط حزب الله را در اختیار ندارد.

از این مساله این روشن می شود که سخن گفتن رسمی درباره آماده نبودن جبهه داخلی برای جنگ فراگیر،ضرورتا نتیجه اش این است که اسرائیل آمادگی جلوگیری از موشک های حزب الله را ندارد و نیز به توان خود برای بازداشتن موشک ها از هدف قرار دادن عمق رژیم صهیونیستی (در هر گونه رویارویی گسترده)را ندارد و نیز آمادگی کامل در سطح توان هجومی برای از بین بردن توان استراتژیک حزب الله را ندارد. اگر این عنصر اخیر وجود داشت اسرائیل نیاز به پیشرفت سیستم ضد موشکی اش نداشت زیرا توان هجومی، تهدید موشکی احتمالی را از بین می برد.

با وجود این، عرصه های پیشرفت و میزانی که ارتش دشمن طی دهه گذشته به آنها رسید، به طور نسبی باعث پذیرفتن  این مفهوم می شود که ارتش دشمن در سال 2016  آمادگی عملی برای مقابله با حزب الله سال 2006 دارد و نه حزب الله سال 2016. و این چنین شد که دلیل اساسی که باعث شد رهبران دشمن و طرف های مربوطه به تکرار مقوله آماده نبودن برای جنگ فراگیر روی بیاورند، ادامه پیشرفت توان حزب الله به معنی گسترده کلمه است. به عبارت واضح تر، آن چه باعث می شود که تاثیر آمادگی که اسرائیل به آن رسیده را کم کند به رغم پیشرفت بزرگ در توان هایش، آمادگی حزب الله است که توانست جهش های منحصر به فرد  در زمینه پیشرفت توان هایش است.

تا کنون روشن شده است که این واقعیت با قدرت نزد تصمیم گیران سیاسی و امنیتی در تل آویو حاضر است و همین نیز - تا کنون-باعث شده است که بسیاری از گزینه های عملی اسرائیل در قبال لبنان و منطقه بازداشته شوند.

 در خطی موازی، باید این واقعیت را مورد تاکید قرار داد که آماده نبودن برای رویاروی با حزب الله به معنای آماده نبودن برای رسیدن به اهداف مشخص است و در نهایت اسرائیل دارای مازاد قدرت ویرانگری و آمادگی زیاد برای سناریوهای نظامی است اما تا کنون به این مساله تسلیم شده است که آمادگی برای جنگی که هدفش پیروزی قاطع است را ندارد.

با وجود این، آماده نبودن بر اساس توصیف های مد نظر ضرورتا به معنای عدم وقوع جنگ گسترده نیست. از موضع گیری های رهبران حزب الله و عملکرد این حزب به نظر می رسد که آنها امکان عبور رهبران دشمن از ارزیابی و محاسبه ها در نظر گرفته اند امری که منجر می شود اسرائیل خودش را در سناریوهایی برای رویارویی گسترده که آن را نمی خواهد،قرار دهد. در مقابل، تسلیم شدن تصمیم گیران سیاسی و امنیتی در تل آویو به محدود بودن کارایی مازاد قدرت اسرائیل در رویارویی با حزب الله طی دهه گذشته چتر حمایتی و بازدارندگ تامین کرد و معادلات منطقه ای را تولید و تقویت کرد که دارای تاثیرهای سیاسی و بازدارندگی است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.