آمریکا و متحدان غربی آن چشمان خود را روی اقدامات عربستان بسته اند و به این ترتیب به ریاض انگیزه می دهند تا بمباران های مرگبار خود را ادامه دهد.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، مجله نشنال اینترست آمریکا در گزارشی نوشت: حال که جنگ سوریه پایان یافته، نگاه ها به جنگ عربستان در یمن است. سعودی هایی که در جنگ سوریه باخته اند، تلاش های خود را دوچندان کرده اند تا از شکست در یمن و آنچه پیروزی ایران در این کشور خوانده اند، جلوگیری کنند.

مطبوعات غربی و رهبران آمریکا تلاش دارند این جنگ را به عنوان یک جنگ فرقه ای بین سنی ها و شیعیان وانمود کنند. اما در حقیقت چنین نیست.

در درگیری کنونی عربستان سعودی هم در تلاش است که «محوری سنی» را علیه ایران تشکیل دهد؛ اما با توجه به شرایط گذشته و حقایق موجود نمی توان درگیری های کنونی در یمن را اختلافات فرقه ای دانست.

در دهه 1960، عربستان سعودی به دنبال بهانه ای بود که به رقابت وی علیه «جمال عبدالناصر» مشروعیت دهد و در این میانه، مذهب بهانه خوبی به نظر می رسید. اما امروز سعودی ها با بسیاری از همان قبایل در جنگ هستند و علت، شیعه بودن این قبایل نیست؛ بلکه این مرتبه عربستان همکاری و اتحاد این قبایل را با رقیب خود در منطقه یعنی ایران، تهدیدی جدی می پندارد و از تغییر توازن قدرت در منطقه نگران است.

جنگ در یمن در دهه 1960، نه تنها موقعیت ناصر را در جامعه بین المللی دچار مشکل کرد، بلکه حتی به تهدیدی برای ثبات در مصر تبدیل شد. آمریکا کمک های اقتصادی به قاهره را متوقف کرد و از سوی دیگر، با ادامه مداخله نظامی در یمن شرایط اقتصادی مصر از بد به بدتر تبدیل شد؛ نارضایتی های داخلی افزایش یافت و انتقادها در جهان عرب علیه ناصر شدت گرفت.

ناصر در ماه مه سال 1967 تصمیم گرفت برای حل این مشکل، توجه جهانیان را به مسئله دیگری معطوف کند. وی در روز روشن به سمت صحرای سینا لشگرکشی کرد که این مسئله به بحرانی بین المللی تبدیل و به جنگی شش روزه با رژیم صهیونیستی منجر شد. نتیجه شکستی فاجعه آمیز بود و در پی آن نیروهای مصری از یمن خارج شدند و بدین ترتیب تل آویو به یاری رساننده ناگهانی برای پیروزی عربستان تبدیل شد. نیروهای مصری در ماه نوامبر سال 1967 از شبه جزیره عربی دور شدند و تهدید علیه پادشاهی سعودی ها برای یک نسل از بین رفت.

از سوی دیگر در دهه 1960 عربستان بسیار محتاطانه عمل می کرد اما در دخالت کنونی در یمن، «محمد بن سلمان» علنا تهدید می کند. جت های جنگنده ای که متعلق به عربستان و امارات هستند، تلفات سنگینی در میان غیرنظامیان یمنی به جا گذاشته و صدها تن را کشته و هزاران تن را زخمی کرده اند. آنها همچنین آسیب های جدی ای به زیربناها در یمن وارد آورده اند.

در این میان آمریکا به دو دلیل عمده درگیر جنگ شده است. اولا، یمن آخرین پناهگاه القاعده شبه جزیره عربی است و دوما، حمایت آمریکا از متحدان سعودی اش از موضع گیری واشنگتن نسبت به ایران به وجود می آید. اتحاد این کشور با عربستان سعودی اساسا بر اساس این ادراک عمومی آنهاست که نفوذ ایران در منطقه بدون رعایت این مسئله، افزایش می یابد. این حمایت ها همچنین با توجه به خرید عمده سلاح های پیشرفته آمریکایی توسط سعودی ها تقویت می شود که به حمایت از صنایع تسلیحاتی آمریکایی کمک شایانی می کند. حمایت آمریکا از ماجراجویی های عربستان سعودی در یمن به بحران انسانی در این کشور افزوده است؛ زیرا آمریکا و متحدان غربی آن چشمان خود را روی اقدامات عربستان بسته اند و به این ترتیب به ریاض انگیزه می دهند تا بمباران های مرگبار خود را ادامه دهد.

سیاست آمریکا برای مبارزه با القاعده یمن به اهداف خود دست نیافته است. در حقیقت، آمریکا با حمایت از تجاوز عربستان سعودی برای از بین بردن زیرساخت های کشور یمن و تضعیف این کشور موجب شده تا القاعده فرصت حضور خود را در یمن گسترش دهد؛ درست همانطور که سیاست آمریکا برای از بین بردن ساختارهای دولتی عراق ابتدا به القاعده و سپس به داعش کمک کرد تا نفوذ خود را در این کشور افزایش دهند. کشورهای نابود شده بهترین مکان را برای رشد تروریست ها فراهم می کنند.

حمایت واشنگتن از سیاست تهاجمی بن سلمان در قبال یمن، از لحاظ دستیابی به اهداف آمریکا در یمن و منطقه، غیرممکن است. این احتمال وجود دارد که القاعده و احتمالا سایر گروه های تروریستی با چنین اقداماتی فضای بیشتری برای گسترش پایگاه های خود به دست آورند. اکنون وقت آن است که واشنگتن در استراتژی خود نسبت به یمن بازنگری کند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.