اگر مرادشان این است که حوزه به زندگی و مشکلات و وضعیت و دغدغه‌های مردم کاری ندارد که این به شهادت تاریخ حوزه دروغ است؛ اصلا تشیع یک مذهب سیاسی است و اصلا نمی‌تواند نسبت به مردم بی‌اعتنا باشد؛

به گزارش جماران، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: جمع اواخر مرداد ماه سال جاری در مدرسه فیضیه و اتهاماتی که ازسوی سخنران آن جلسه نسبت به حوزه‌های علمیه و مرجعیت روا داشته شده، همچنان در کانون توجه دلسوزان و اساتید حوزه قرار دارد. در هفته‌های گذشته نقطه نظرات برخی اساتید برجسته حوزه از طریق این صفحه منعکس شده است و اینک سخنان یکی دیگر از اساتید حوزه استاد سید محمد جواد علوی بروجری نوه آیت‌الله العظمی سید حسین بروجری ارائه می‌گردد که در ابتدای درس خارج حوزه ایراد شده است:


بعضی از آقایان به حوزه اشکال کرده‌اند که حوزه سکولار است و حوزه چنین و چنان است؛ اما عزیزان بدانید که این عنوان سکولار و عناوینی از این دست که در بین ما وارد و مطرح شده است، معانی مختلف دارد و معنای جزمی ندارد که بیایند حوزه و روحانیت و دین و همه چیز را با آن بسنجند؛ مرادشان از این اصطلاح چیست؟ اگر مرادشان این است که حوزه به زندگی و مشکلات و وضعیت و دغدغه‌های مردم کاری ندارد که این به شهادت تاریخ حوزه دروغ است؛ اصلا تشیع یک مذهب سیاسی است و اصلا نمی‌تواند نسبت به مردم بی‌اعتنا باشد؛ آنکه به نظر این آقایان سکولار است حوزه‌های دیگران است که اطاعت از هر کسی را واجب می‌دانند؛ آنهایی که فقط برای حکومت ظالمین ایدئولوژی درست می‌کنند سکولار هستند نه حوزه‌های شیعه که مراجعش هر وقت در هر جریانی که پیش آمده وارد شدند و ملجا و پناه مردم بودند؛ میرزای شیرزای را ببینید؛ آخوند خراسانی را ببینید؛ میرزای نائینی را ببینید؛ مگر نبوده که این بزرگان در همه امور وارد شدند؟
اگر مرادشان از سکولار این است بحث‌هایی که در حوزه می‌شود به دردنخور است من خیلی از بعضی تعجب می‌کنم؛ گاهی از اوقات می‌خواهند به حوزه فحش بدهند می‌گویند آقایان علما در مسائل طهارت مانده‌اند؛ ولی در همین طهارت، مسائل ما هنوز حل‌نشده باقی‌مانده است؛ در همین طهارت که از نظر این آقایان ساده و پیش پا افتاده است ما امروز مسائل حل‌نشده داریم؛ من مسائل بسیاری در طهارت به شما نشان می‌دهم که الان ابتلای عجیب و غریب مردم است و ما برای آن جواب درست و حسابی نداریم؛ بله ما بحث حکومت و بحث حدود داریم؛ اما شما به مشکلاتی هم که برای بحث کردن چنین موضوعاتی وجود دارد توجه داشته باشید؛ حوزه دین و حوزه علم مثل حوزه هنر باید آزاد باشد؛ یعنی چه آزاد باشد؟ یعنی اشخاص آزادانه بحث کنند و مبنا اختیار کنند و نظریه‌پردازی کنند و یقه‌شان را کسی نگیرد که چرا اینطور گفتی؟ نتیجه تحقیقات چرا این شد؟ تکامل علوم به آزادی است؛ علم آزاد تکامل پیدا می‌کند و از نتیجه‌اش می‌توانید بهره‌برداری کنید؛ اما اگر گفتید این بحث را نکن؛ این بحث و آن بحث مصلحت نیست و این مبنا اختیار نشود؛ این نحوه که بحث نمی‌شود.
شما هم نباید توقع داشته باشید که حوزه فقط طبق سلیقه شما بحث بکند و نظر بدهد؛ چنین چیزی در حوزه ممکن نیست؛ مثلا در همین اقامه حدود در زمان غیبت که آیا ما حدود را در زمان غیبت می‌توانیم جاری کنیم یا نه؟ شما ببینید چقدر بحث شده است و اقوال را ببینید و پخته کنید؛ هیچ اشکالی ندارد افرادی اختیار کنند که اقامه حدود در زمان غیبت جایز نیست و فقط بر عهده امام علیه‌السلام است؛ این آقا این‌چنین اختیار کرد آن آقایی که مخالف است در مقابل اشکال بکند و جواب داده بشود؛ در اثر این اشکال و جواب‌هاست که علوم ترقی می‌کند؛ فخر رازی که به او امام المشککین می‌گویند از خودش خیلی مبنا ندارد ولی مدام اشکال می‌کند؛ البته اشکالات قوی دارد و مخصوصا در حوزه فلسفه اشکالات عمیقی می‌کند؛ خدا رحمت کند مرحوم شهید آقای مطهری استاد بزرگوار ما می‌فرمودند فخر رازی با همین تشکیکاتی که دارد حق بزرگی بر گردن فلسفه مطرح شده در دنیای اسلام دارد به حساب این که شبهاتش را بزرگان در مقام جواب بر آمدند و این باعث تکامل این علم شد؛ در فقه هم همین‌طور است.
ما هم منجمد نیستیم بگوییم پنجاه‌ودو کتاب از طهارت تا دیات بیشتر در فقه نداریم و دیگر کتابی لازم نیست؛ این کتاب‌ها براساس روایاتی که به ما رسیده است و براساس اطلاعاتی که مردم داشتند شکل گرفته است؛ شما بیایید کتاب جدید بیاورید؛ بحث‌های جدید لازم داریم؛ در مسائل بانک‌ها ما خیلی حرف زدیم؛ گاهی حرف می‌زنیم و از خود حوزه ما را نمی‌تابند؛ حرف را باید گوش کنید و در آن تامل کنید؛ این بساطی است که ما با بانک‌ها بر سر مردم آوردیم و خودمان هم همگی اشکال می‌کنیم این بهره‌ها چیست که می‌گیرید؟ سود و جریمه چیست که می‌گیرید؟ اما اینها را چه کسی برای بانکها درست کرده است؟ ما خودمان به نام اسلامی کردن بانک‌ها این بساط را درست کردیم؛ آیا قبلا بانک‌ها این‌جوری بوده است؟ ما به اسم اسلامی کردن نظریات بعضی از آقایان فقها را وارد کردیم؛ اما این اشتباه بوده است؛ شما اقتصاد را هم بخواهید تفسیر کنید براساس پیش‌داده‌ها و پیش‌ذهنیت‌ها آن را بحث نکنید و آزاد بگذارید؛ از طرفی هم به نظر شما اقتصاد اسلامی است ولی ما این حرف را می‌زنیم که ما اقتصاد اسلامی یا فلسفه اسلامی یا روانشناسی اسلامی نداریم؛ اینها علوم دیگری هستند؛ بله اسلام در مقایسه با این حقایق، مطالبی و ارشاداتی دارد که حرف ما این است این ارشادات را درست تبیین کنیم.
حوزه باید ریشه‌ای وارد شود و بحث کند؛ این که حوزه به همه مسائل بپردازد قطعا خواسته ما همین است؛ ما از خدا می‌خواهیم که درس‌ها در همه زمینه‌ها پختگی پیدا کند؛ اما بعضی فکر می‌کنند فقط در حوزه درس خارج اگر کسی مثلا کتاب قضا بگوید خیلی خوب و انقلابی است اما اگر کتاب حج یا صلاه بگوید ضد انقلاب است؛ توجه داشته باشید که درس خارج برای تربیت افراد به جهت استنباط احکام است؛ یعنی ما وارد می‌شویم طرق استنباط احکام را یاد می‌دهیم؛ یعنی چه یاد می‌دهیم؟ یعنی فرق نمی‌کند کتاب مورد بحث چه کتابی باشد؛ این آقای طلبه و فاضل این رویه و روش استنباط را طبق مذاق استاد می‌آموزد؛ این تازه خودش در ورطه تحقیق می‌افتد و می‌خواهد کار کند دیگر چه فرقی می‌کند آموزش در کتاب طهارت یا صلاه یا حج یا حدود و قضا باشد؛ آن قواعد اصولی که به کار برده می‌شود همان است؛ آن روشی که برای استظهار از روایات به کار برده می‌شود همان است. لذا این‌گونه اشکال کردن عوامانه است؛ آقایان خیال می‌کنند اگر کل درس‌های خارج مسائل مورد نظرشان را مطرح کنند، حوزه خیلی فوق‌العاده می‌شود؛ اما این‌طور نیست در درس‌های خارج هرچه بحث بشود خوب است؛ درس خارج بحث استنباطی است و ما روش استنباط یاد می‌دهیم؛ معیار مرجعیت هم در استنباط است؛ ما در بحث اجتهاد و تقلید هم گفتیم معیار اعلمیت، اقواییت در استنباط است؛ حتی طبق این نظریه ما به تجزی در اجتهاد قائل نیستیم چون تجزی در اجتهاد معنا ندارد؛ این آقا یا قوه استنباط دارد یا ندارد؛ اگر قوه استنباط دارد در هر کتابی وارد بشود همین است؛ بله تجزیه در فعلیت اجتهاد است؛ کسی در کتاب حج کار کرده است و در مکاسب کار نکرده است؛ این فعلیت است اما تجزی در اجتهاد که قوه استنباط در این کتاب داشته باشد و در آن کتاب نداشته باشد اصل این حرف غلط است؛ اعلمیت هم به اقواییت در این استنباط است؛ هر کس استنباطش از دیگران اقوی باشد، اعلم می‌شود. حوزه این است.
لذا درس‌های خارج را تخطئه نکنید؛ حوزه قم را بعضی‌ها به بی‌سوادی رمی نکنند؛ بله ما سر برنامه‌ها و درس‌ها و امتحانات اشکال داریم و به آقایان هم تذکر می‌دهیم و محترمانه هم می‌گوییم و آقایان هم دارند زحمت می‌کشند؛ اما حوزه قم الان بزرگترین حوزه علمیه نه شیعه بلکه دنیای اسلام است؛ اینجا در قم اساتید بسیار قابل و فاضل و قوی هستند؛ ما می‌شناسیم و با خیلی از این آقایان هم‌دوره بودیم و اساتید بزرگوار هستند؛ طلبه‌هایی که واقعا از صمیم قلب با تمام محرومیت‌ها دارند زحمت می‌کشند و با کمترین امکانات درس می‌خوانند؛ حق این‌ها را ضایع نکنیم؛ گاهی موسساتی هستند قوی دارند کار می‌کنند؛ نویسندگانی داریم با ابتکار و با شهامت دارند کار می‌کنند و مطلب می‌نویسند؛ حوزه قم امروز حوزه پویایی است؛ حوزه قم امروز سرمایه‌ای برای شیعه است نه فقط سرمایه برای ایران و نه فقط سرمایه برای نظام؛ من بارها گفتم نظام جمهوری اسلامی ولید حوزه است و نمی‌توانیم نسبت به آن بی‌تفاوت باشیم اما حوزه، حوزه شیعه است نه حوزه ایران؛ ما در هندوستان تنها به اندازه کل جمعیت ایران شیعه داریم؛ مگر می‌شود حوزه و مرجعیت فقط فکرش را به یک نقطه منحصر کند و از بقیه غافل بماند؟ ما چهارصد میلیون شیعه در دنیا داریم و حوزه برای مجموعه شیعه دارد کار می‌کند؛ حوزه دارد کار می‌کند که اگر فردا ندای اهل‌بیت در سراسر عالم یا سراسر دنیای اسلام طنین‌انداز شد جوابگوی همه مسائل باشد؛ فقه باید پویا و به‌روز باشد؛ ما در موضوع‌شناسی مشکل داریم و باید این مشکلات را برطرف کنیم؛ ما اگر دینی داریم جاودانه که تا آخر دنیا می‌خواهیم بمانیم باید زندگی مردم را هم بتوانیم اداره کنیم.
گاهی با نظراتی به اصطلاح بسیار تنگ‌نظرانه این‌جور نمی‌شود اداره کرد، بلکه باید پخته و با تدبیر کار بکنیم؛ بین فعلیت استنباط در درس و فعلیت آن در اجتهاد افراد فرق بگذاریم؛ شما در تمام طول تحصیلتان فقط چند کتاب فقهی می‌توانید بخوانید اما بعد از آن احتیاج دارید به استنباط در پنجاه‌ودو کتاب موجود؛ مگر ما همه کتاب‌ها را بالفعل نزد اساتید خوانده‌ایم؟ آن قوه استنباط باید حاصل بشود و طلبه خودش به این قوه در کار بیفتد و برحسب ضرورت‌ها که می‌بیند فعلیت داشته باشد؛ لذا این که تخطئه کنیم درس‌های خارج را درست نیست؛ این را فقط حساب نکنید؛ بله مسائل فردی و مسائل اجتماعی هست اما در مسائل اجتماعی هم همان‌طور که عرض کردیم به‌گونه‌ای باشد که زمینه برای ورود حوزه و بحث اساتید باشد؛ نروند یقه استاد را بگیرند که آقا این بحث را دیگر نکن؛ این‌جور نباشد؛ بحث آزاد باشد و بعد ما باید در فقه براساس روایات اهل‌بیت و منابعی که داریم تولید فکر و ایده و نظریه‌سازی بکنیم؛ به روایات ما آن‌جور که باید و شاید رسیدگی نشده است و ما پختگی لازم را نداریم؛ نمی‌گوییم اخباری باشیم اما این میراث فوق‌العاده‌ای است که ما داریم و دیگران از آن محروم هستند و باید از آن بهره‌برداری کنیم.
امیدواریم این شهامت را داشته باشیم و در همه بحث‌ها وارد بشویم و نظر بدهیم و دیگران هم اینقدر باشهامت باشند که تحمل این نظرات را داشته باشند و نظریه در مقابل نظریه است؛ شما هم نظریه در مقابل اعلام بکنید و این جور مقابله کنید نه با آبرو بردن و هوچی‌گری و داد و فریاد کردن و این در حوزه ما حداقل جا بیفتد؛ اگر در حوزه ما جا افتاد در بقیه مملکت جا می‌افتد ان‌شاء‌الله.

*تشیع یک مذهب سیاسی است و اصلا نمی‌تواند نسبت به مردم بی‌اعتنا باشد؛ آنکه به نظر این آقایان سکولار است حوزه‌های دیگران است که اطاعت از هر کسی را واجب می‌دانند
*تکامل علوم به آزادی است؛ علم آزاد تکامل پیدا می‌کند و از نتیجه‌اش می‌توانید بهره‌برداری کنید؛ اما اگر گفتید این بحث را نکن؛ این بحث و آن بحث مصلحت نیست و این مبنا اختیار نشود؛ این نحوه که بحث نمی‌شود
*شما هم نباید توقع داشته باشید که حوزه فقط طبق سلیقه شما بحث بکند و نظر بدهد؛ چنین چیزی در حوزه ممکن نیست

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.