'همیشه شور است و تشنه، انگار همه به وی بدهکارند، کسی از روی لطف نیکی می کند و بدون منت گره از کارش می گشاید، لیکن او موج های سهمگین خود را به پر و پای وی می کوباند.
در گیرودار مشقات زندگی دستی پاک و پرقوت پیدا می شود و قصد حمل رنج هایش را می کند، ولی افسوس هنگام دستگیری دستش را می خراشد، ناسپاسی در موج های دجله ها ریشه دوانیده، امروز طوفانی تر از دیروز به اطراف خود وحشت می پراکنند، وحشت از اینکه کسی جرات نکرده و برای آرام کردن دغدغه درونی شان به اینان نزدیک شود.
امروزه پیچیدگی های زندگی اجتماعی بر هیچ کسی پوشیده نیست، هر کس بتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد، واقعا شاهکار کرده است، همچنین متاسفانه از آنجایی که ارتباطات گرم و صمیمی تقریبا به سردی گراییده است و عصر یخبندان در برخی قلب های انسانی رخ نموده و کمک انسانها به یکدیگر در باور عده ای غیرعادی شده است.
چندی پیش یکی از همکاران ما که در سر پرسودایش همیشه یاری به دیگران را می پروراند، با ضامن شدن در یکی از بانکها موجبات فراهم شدن وام برای یک خانواده ی نیازمند می شود، ولی سرپرست این خانواده از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کند و بعد از چند ماه با بازخواست ضامن، وی را آزرده خاطر و پشیمان از عملش می کنند. در این عصر که افراد انگشت شماری در افکارشان کمک به انسانها را ارزش می شمارند، با دیدن جراحتهایی از این قضایا، از عقیده خود بر می گردند.
چه دلایلی باعث می شود انسانها با کهنه شدن زمان نسبت به هم بی توجهی کنند؟ خصوصا وقتی کسی گره از کار فردی می گشاید، بی توجهی نسبت به کرده وی و از همه مهمتر کشیدن پای او به گرفتاری نیز، چه بسا بر بی توجهی های انسانها نسبت به هم بکاهد.
می گویند، بسیاری مواقع فقط انسان است که به کار انسان می آید، خصوصا در مجامع اجتماعی امروز که ارتباطات انسانی بسیار تنگ شده است و هر لحظه انسانها در تعامل باهم هستند و به یقین نیازمند توجه همدیگر که هر کس بنا به تخصص خود گره از کار دیگری بگشاید، و بنا به ضرورت اجتماع امروز همه ی انسانها ناچار به کمک به هم می باشند ولی متاسفانه انسانها عکس نیاز خود گام بر می دارند. وقتی از برخی افراد می خواهی که در جایی پا در میانی کرده و گره از کارت بگشاید، با زدن دست رد به سینه ات، امتناع می ورزد، علتی که باعث شده این باورها در ریشه های فکری انسانها ساکن شود، لطمه خوردن از یاری رساندن است. هر چند افرادی هستند که انتظار تشکر را نیز ندارند، لیکن با بی مهری هایی که از سوی فرد امداد دیده می بینند که منجر به کشیده شدن پای افراد کمک رسان به برخی مشکلات اجتماعی می شود، سکوت در امر کمک رسانی را سرلوحه ی اندیشه خود می کنند.
وقتی زمانی می گفتند: «تو نیکی می کن و در دجله انداز» امروزه وقتی می خواهی کار نیکی انجام داده و در دجله رها کنی، دجله های طوفانی و موج دار رهایت نمی کنند و تو را نیز با خود به قعر مشقات می کشانند که برخی افراد به این دلایل از نزدیک شدن به دجله ها هراس نکند و فرهنگ کمک و یاری به همنوع در پستوهای گنگ افکار انسان را قصد پوساندن دارند.
ای دل ز زمانه رسم احسان مطلب
وز گردش دوران سر و سامان مطلب
درمان طلبی، درد تو افزودن گردد
با درد بساز و هیچ درمان مطلب'
7110/6016
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.