یک وقت استاد ما علامه حسن‌زاده آملی با فردی مواجه شده بود که در خیابان سیگار می‌کشید و مودبانه رفتار نمی‌کرد ، بعد ایشان سر درس با این تعبیر گلایه کردند : "لباس روحانیت که این آقا پوشیده مال او نیست و دیگران هم پوشیده‌اند و‌ وقتی او رفتار غیر مودبانه داشته باشد به دیگران هم سرایت می‌کند ! رفتار غیر مودبانه او چه ارتباطی به من دارد! آقا ! شما حق ندارید نسبت به کسانی که این لباس را پوشیدند باعث بی حرمت شان شوید. شما تخلف می‌کنید و رفتار بدی از خود نشان می‌دهید. گفتار غیرمودبانه‌ای دارید ! اما تکلیف آن کسانی که در کمال آراستگی و متانت در این لباس هستند چه می‌شود؟!"

پایگاه خبری جماران، این لباس برای روحانیت به صورت تدریجی جا افتاد و نشانه‌ای از فرهنگ دینی و نشانه‌ای از حضور و حیات اندیشه‌ی حوزه‌های شیعی در جامعه قرار گرفت. از همین جاست که به این لباس می‌گویند «لباس پیامبر». به این معنا که ارتباط با اهداف و اندیشه ها و خواسته های نبوت و امامت دارند. استاد بزرگوارمان علامه حسن زاده آملی می‌فرمودند که این لباس آرم نبوت است.  و از همین جاست که این لباس مورد علاقه روحانیون قرار دارد و هم مورد علاقه کسانی که ارتباط دینی در وجود آنان با پیامبر و ائمه شکل گرفته است. طبیعتا به این لباس و نه به افراد نگاه ویژه‌ای می‌کنند. شهید استاد مطهری میگوید : "من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم و آن هم همین عبا و عمامه است".

قداست این لباس یک قداست ذاتی نیست و درصورتی که به تعبیر استاد آیت الله جوادی آملی؛ در مسیر اهل بیت (ع) باشد، مقدس است و طلاب باید حرمت آن را داشته باشند.

اولین کسانی که حرمت لباس را باید حفظ کنند روحانیون هستند که در این کسوت قرار گرفتند.

امام صادق (ع) به یکی از شاگردان‌شان فرمودند که کار خوب از هر کسی خوب است اما از شما خوب‌تر، به جهت نسبتی که با ما دارید؛ کار بد هم از هر کسی بد است اما از شما بدتر. «إِنَّ الْحَسَنَ مِنْ کُلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْکَ أَحْسَنُ لِمَکَانِکَ مِنَّا وَ إِنَّ الْقَبِیحَ مِنْ کُلِّ أَحَدٍ قَبِیحٌ وَ إِنَّهُ مِنْکَ‌ أَقْبَحُ».

مردم از روحانیت توقع دینداری دارند، اگر در این قشر افرادی به دینداری و دینی که خودشان می گویند پایبند نبودند نگاه‌ها به این لباس عوض می‌شود.

آسیب زنندگان به آبروی روحانیت که در لباس روحانیت هستند گرچه در اقلیت هستند ولی متاسفانه صدا و رفتارسوءشان به خوبی منعکس میشود و افکار عمومی از کج‌سلیقگی و بد رفتاری و بی ادبی در گفتار و قضاوت‌های ظاهری و برداشت‌ های متحجرانه از دین توسط آنان ، بخوبی مطلع میشوند و زمینه بدگمانی به قاطبه روحانیت رقم میخورد!

 یک روحانی حق ندارد با رفتار غلط و گفتار بی منطق خود باعث بی حرمتی روحانیت شود .

یک وقت استاد ما علامه حسن‌زاده آملی با فردی مواجه شده بود که در خیابان سیگار می‌کشید و مودبانه رفتار نمی‌کرد ، بعد ایشان سر درس با این تعبیر گلایه کردند : "لباس روحانیت که این آقا پوشیده مال او نیست و دیگران هم پوشیده‌اند و‌ وقتی او رفتار غیر مودبانه داشته باشد به دیگران هم سرایت می‌کند ! رفتار غیر مودبانه او چه ارتباطی به من دارد! آقا ! شما حق ندارید نسبت به کسانی که این لباس را پوشیدند باعث بی حرمت شان شوید. شما تخلف می‌کنید و رفتار بدی از خود نشان می‌دهید. گفتار غیرمودبانه‌ای دارید ! اما تکلیف آن کسانی که در کمال آراستگی و متانت در این لباس هستند چه می‌شود؟!"

مردم از روحانیت توقع بحقی دارند که میتوان در چند مطالبه مهم فهرست نمود؛

اولا ؛ مردم توقع دارند که این لباس و کسانی که در این لباس هستند اگر مسئولیتی قبول کردند به مسئولیت خودشان پایبند باشند و پاسخگو باشند. اگر پاسخگویی نبینند؛ فریادشان نسبت به این لباس بلند خواهد شد چه در بخش دینی، چه در بخش اجتماعی و غیره.

وثانیا؛ روحانیتی که درون حاکمیت است، چه آنان که قدرت دارند، چه آنان که زمینه قدرت را فراهم می‌کنند باید در صورتی که اشتباهی کردند، اشتباه خودشان را بپذیرند و در برابر مسئولیتی که دارند پاسخگو باشند. باید اجازه سوال دهند و سوال‌کنندگان در امنیت باشند.

و ثالثا ؛ روحانیتی که دارای تریبون است ، مانند تریبون مجلس، رسانه، قدرت، نماز جمعه و جماعت و… را دارد باید از هر گونه سخن خلاف ادب، درشت‌گویی، تخریب، تفسیق یا تکفیر افراد واقعا دوری کند. این فاسق‌سازی، دشمن‌سازی، کافرسازی و… اگر از این لباس شنیده شود باعث آسیب جدی به آن خواهد شد.

روحانیتی که بیرون از حاکمیت است بی مسئولیت نیست .

آنان دو وظیفه مهم دارند ؛

اولا؛ فریاد کشیدن در برابر ظلم‌ها و تباهی‌ها و ناراحتی‌ها است.  این مهم ؛ مسئولیتی است که امیرالمونین در نهج‌البلاغه برای عالمان دینی تعیبن فرمودند. مردم نمی‌پسندند که حتی روحانی بیرون از حاکمیت دردهای مردم را ببیند و سکوت پیشه کند و ظلمی را در نقطه‌ای از جامعه و یا جهان ببیند و سکوت کند!. اگر مردم ، چنین فریادی از کسانی که با این لباس در جامعه حضور دارند نشنوند طبیعتا نگاهشان به این لباس عوض می‌شود.

وثانیا؛ روحانیت باید برای بیرون آمدن از این آسیب ؛ "معاصریت" را درک کند. با درک معاصریت روحانیت میتواند با عصر خودش همراه و هماهنگ شود. مقصود این است گه با نگه داشتن همه‌ی داشته‌ها و فرهنگ و اندیشه‌ی دینی خودش ، اما هم‌عصر خودش باشد و جوان امروز را درک کند، خواسته‌های جوان امروز را بیابد و پاسخ مثبت دهد.

این معاصریت در بخش مختلف لازم و ضروری است ، مانند پاسخگوئی به مسائل دینی، اخلاقی، و توجه نیازهای اقتصادی، عاطفی، و حقوقی (داخلی و بین‌المللی) است که تقاضا و انتظار بحق مردم از روحانیت است.

روحانیت باید معاصر با زمان خودش باشد و عقب نماند. اگر عقب باشد نباید انتظار داشته باشیم حرمت برای این لباس همچنان باقی بماند.

در اینجا نمی توان از چالش بزرگی که فراهم آمده گذر کرد و آن را نادیده گرفت ، و آن دخالت کردن و یا دخالت دادن روحانیت در هر مسئله ای است! و بدتر اینکه در سیاست های کلی القاء شود به اینکه ؛ روحانیت در تمام امور خرد و کلان باید حضور داشته باشد !

بپذیریم‌که حضور پر رنگ برخی چهره های روحانی در مدیریت و بالتبع در عرصه رسانه در موضوعات مختلف روانشناسی ، اقتصاد ، پزشکی ، روابط تخصصی بین الملل ، آموزش و ... سبک کننده ، بلکه نابود کننده رسالت واقعی روحانیت که "هدایت" است ، خواهد بود .

در این روزها رخداد تاسف‌باری شنیده می‌شود که بعضی به افرادی که در لباس روحانیت هستند تعدی می‌کنند! چنین رفتارهای پر خشونت، حریم‌شکنانه و غیر مودبانه اصلا مورد تایید نمی‌تواند قرار بگیرد. اینکه انسان شخصی را نمی‌شناسد و به صرف اینکه لباسی را بر تن دارد که بر فرض یک شخص منفی هم همین جامه را پوشیده نمی‌توانیم صرفاً به دلیل اشتراک در لباس به حریم شخصی او وارد شویم و اخلاق، ادب و عقل را نادیده بگیریم . رفتار تعدی‌گرانه به حریم افراد و تعدی به لباس یک صنف ؛ شایسته ننوده و به هیچ عنوان قابل قبول نیست. اگر نسبت به یک صنف سخن منطقی و نقدی داریم باید آن نقد و سخن منطقی را ارائه کنیم. تعدی و دست درازی به حریم شخصی افراد و لباس‌ آنها در هر آئین و نگاهی مذموم و مردود است.

 

 مدعی هستم ؛ مردم هنوز هم به علماء واقعی احترام میگذارند. تشییع جنازه های بزرگان و علمایی که آلوده به خشونت، قدرت گرایی، سیاست بازی نبودند، واقعا شگفت‌آور است؛ مانند تشییع جنازه مرحوم آیت الله بهجت در قم، علامه حسن زاده آملی در آمل و… اینها که جز بزرگان و مراجع و عالمان و فیلسوفان بودند اما در قشر پایین‌تر از آنها هم می‌بینیم که تشییع جنازه مرحوم آقای فاطمی‌نیا در تهران شگفت‌آور بود. اینها نشان می‌دهد که مردم علاقه‌مندند. البته این علاقمندی مانع از بررسی و نگاه آسیب‌شناسان نباید بشود.

نگاه‌های معنا داری که در جامعه به لباس روحانیت می‌شود و هزاران معنای تلخی دارد  باید بررسی شود. به نظرم می‌آید که اگر روحانیت مورد آسیب ، به دینداری مخلصانه و درک معاصریت و دوری از دنیاگرایی و قدرت‌طلبی بازگشتی داشته باشد حتما تاثیرگذار است و می‌تواند جبران مافات کند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
7 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.