در حالیکه حقه بازان بازار قدرت و ثروت از دین سوء استفاده کرده و دروغ هایی را به دین‌ نسبت میدهند ، ولی به بیان زیبای امام هادی (ع) ؛ عقل جامعه به حدی بالا رفته که تمام این سوء استفاده های از دین را ارزیابی کرده و کاملا مورد فهم قرار میدهد .

پایگاه خبری جماران: امام هادی (ع) در دوره ای امامت شیعه و بلکه جهان معنویت و اسلام را عهده دار بود که دوران عقلانیت بود.

دوران عقلانیت زمانی است که عُمده مردم براساس عقل میگویند، و بر اساس عقل میشنوند و بر اساس عقل میپذیرند. ظاهرا دوران حضرت هادی (ع) چنین بوده ، البته این سطح از عموم آدمیان ، نفی کننده رفتارجاهلانه در گوشه و کنار جامعه نیست.

ابتدا روایت زیبای امام هادی (ع) را ملاحظه فرمایید تا سپس به تحلیل آن بپردازیم.

ابن سکیت دانشمند مشهور آن زمان گوید:

به امام هادی عرض کردم: چرا خدا حضرت موسى را با وسیله عصا و ید و بیضا و ابزار ابطال جادو فرستاد ، و حضرت عیسى را با وسیله طبابت ، و حضرت محمد(ص) را بوسیله کلام و سخنرانى ؟

حضرت هادی (ع) فرمود: چون خدا موسى (ع) را مبعوث کرد جادوگرى بر مردم آن زمان غلبه داشت پس او از طرف خدا چیزى آورد که مانندش از توانائى آنها خارج بود و بوسیله آن جادوى آنها را باطل ساخت و حجت را برایشان ثابت کرد . و عیسى (ع) را در زمانى فرستاد که فلج و زمینگیرى زیاد شده بود و مردم نیاز بطب داشتند پس او از جانب خدا چیزى آورد که مانندش را نداشتند پس با اجازه خدا مردگان را زنده کرد و کور مادرزاد و پیس را درمان نمود و حجت را برایشان ثابت کرد. و حضرت محمد (ص) را در زمانى فرستاد که خطبه‌خوانى و سخنورى- بگمانم شعر را هم فرمود- زیاد شده بود، پس آن حضرت از طرف خدا پندها و دستوراتى شیوا آورد که گفتار آنها را باطل کرد و حجت را برایشان تمام نمود .

به امام هادی (ع) عرض کردم : به خدا سوگند، همانند تو را هرگز کس ندیدم. وبعد ازایشان سوال کردم ؛ امروز حجت بر مردم چیست؟

امام هادی فرمود: عقل ، به وسیله عقل و خرد کسی که بر خداوند دروغ می‌بندد، از کسی که خداوند را تصدیق می‌کند، شناخته می‌شود.

ابن سکیت گوید ؛ من گفتم : به خدا سوگند، جواب راستین این است.(اصول کافی۲۴/۱)

نکته جالب اینجاست ؛

امام هادی(ع) محور عقلانیت را در تصدیق و تکذیب امور دینی معرفی فرمود !

ورود عقل به امور دینی ، یکی از کاربردهای عقل است ، چرا که عقل ؛ فهمِ همه آنچیزی است که به معاش و معاد آدمی ارتباط پیدا میکند .

و حتما این در موضوع ، یعنی ؛ مسائل مربوط به دین‌ ، محوریت عقل بسیار پر اهمیت بوده که مورد توجه حضرت هادی (ع) قرار گرفته است . و این نیست مگر اینکه در آن دوران مانند دوران پیشین و پسین آن ؛ مدعیان دروغین دینداری و یا نادانانِ حوزه دینداری با اظهار نظرهای خیالی و خرافی ، جامعه دینی را به لبه سقوط بی دینی قرار میدادند ! و قهرا مردم آگاه و خردمند در برابر آن بظاهرِ دین گراها استقامت کرده و رای و نظر انحرافی آنان که فقط نام دین را یدک میکشد را بر نمی تابند .

بله امکان دارد عده ای از مردم گرفتار مورد حقه و نیزنگ های بظاهر دینی قرار گیرند و گرفتار “اوهام وخرافات” شوند!

به داستان ذیل توجه کنید؛

در همان زمان امام هادی (ع) ، روزی شاعری درمعبر عمومی شهر بغداد نان می‌خورد.

عثمان وراق او را دید و گفت : شرم نداری؟

شاعر پاسخ داد: تو اگر در طویله گاوان باشی، خجالت می‌کشی که جلوی چشم آنها غذا بخوری؟ گفت: نه.

شاعر گفت: اکنون باش تا به تو بفهمانم که اینان گاوند.

سپس ایستاد و شروع کرد به موعظه و سخن پردازی، و جمعیت زیادی گرد آمدند.

آن گاه گفت:ای مردم! این روایت متواتر است که هر کس زبانش به نوک بینی‌اش برسد، به جهنم نمی‌رود. در این موقع‌ گویی فرمان صادر شده باشد، حاضران بی‌استثنا زبان را بیرون آوردند و سعی کردند زبانشان را به نوک بینی‌شان برسانند!(الاغانی،ابی فرج اصفهانی.ج۱۲ص۵۰)

پس ممکن است در روزگاری که عده ای به کمالِ اندیشه و عقلانیت رسیده اند و چنان از آگاهی بهرمند باشند که به سادگی نتوان آنان را به تقلید کور وادار کرد ، اما عده ای معدودی از عوام و عناصر بی خاصیت و تعصب زده ؛ بازی خورده ی حقه بازان سیاسی و دینی شوند و دنبال هر صدایی راه افتاده و مقهور سیاست بازان و خدعه گران شوند و شعار دین سر دهند ! !

حقه بازان ضد دین که خود را آراسته به دینداری و غیرت دینی میکنند و به چند شکل برای اهداف خود وارد عرصه شده و از دین سوء استفاده میکنند ؛

شکل اول ؛ با شعار دین و ادعای حفظ حریم دیانت ، راه عقلانیت و ارائه نظر و نقد از سوی خرمندان و اهل تجربه و افکار عمومی را مسدود میکنند و مخالف خود را مخالف دین و مقدسات معرفی میکنند و میگویند ؛ عقل آدمی به دین و دستورات دینی نمیرسد و در نتیجه نظر و انتخاب خود را همان دستور دینی جا میزنند و حق اظهار نظر بر اساس عقل و تجربه را از دیگران میگیرند!

سردمدار این حقه بازان سیاست و قدرت فرعون است که از حربه دین بهره کشی میکرد و میگفت : میترسم دین شما را تغییر دهند ! انی اخاف ان یبدل دینکم . (غافر/۲۷)

شکل دوم ؛ ادعای دین دارند در حالیکه هیچ جای زندگی خصوصی و اجتماعی شان با دین قابل جمع نیست . اختلاس دارند ! حقوق نجومی دارند ! مشاوران و معاونان فاسد دارند ! اهل رشوه مالی و عملی برای جلب نظر قاضی هستند ! رفاه زده بمعنای واقعی هستند ! و شاید فساد های دیگری از جنس فساد اخلاقی هم باشند!!

اینان ! بلندگوی دینِ مظلوم میشوند!

چه زیبا امیرالمومنین فرمود :  آن که من از ناحیه ی او بیمناک و نگرانم منافق ها و دوروهاست، آنهایی که زبان و ظاهرشان رو به یک سو و قلب و باطنشان رو به سوی دیگر است. / اَخافُ عَلَیکُمْ کُلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ یَقولُ ما تَعْرِفونَ وَ یَفْعَلُ ما تُنْکِرونَ ‌ (نهج البلاغه نامه ۲۷)

شکل سوم‌ ؛ برای اِعمال قدرت و محدود کردن شهروندان می آیند و در اموری که شارعِ دین‌گذار یعنی ؛ خدای متعال اعلام نظری نکرده ، اینان نسبت به آن موارد اعلام خطر میکنند و وارد بر حریم خصوصی و عمومی شده و شهروندان را به عنوان “حکم الهی” محدود میکنند و اجبار انجام رفتار و یا مناسک خاصی را از جامعه مطالبه میکنند !

شکل چهارم سوء استفاده اینان در مواردی است که دین وارد عرصه جامعه شده و مثلا در قبال برخی ناهنجاری های اجتماعی که دین و قانون جریمه و یا جزاء خاصی را به عنوان حدود و تعزیز در نظر گرفته ، به نفع خود و یا جناح همفکر خود در برابر رقیب به کار میگیرند و احکام قضایی بر او بار میکنند در حالیکه خود و دوستان شان در ارتکاب هر جرمی آزاد بوده و تا ثریا از هر بگیر و ببندی رها هستند !

این امور دست آوریزهایی است که حقه بازان بازار قدرت و ثروت از دین دارند و تمام این موارد و موارد مشابه دروغ هایی است با اسم‌ دین‌ عرضه میشود و جالب اینجاست که امام هادی (ع) اذعان فرمودند که عقل جامعه به حدی بالا رفته که تمام این سوء استفاده های از دین را ارزیابی کرده و کاملا مورد فهم قرار می دهد .

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.