متاسفانه مسولان ارشد وزارت آموزش و پرورش، هنوز درک درستی از فلسفه تعلیم و تربیت در نظام جمهوری اسلامی ایران ندارند و تنها در حد شعار باقی مانده اند. کاش در حد شعار باقی مانده بودند، راهبردی را انتخاب کرده اند که در تضاد با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است. متاسفانه امروز، به علت مشکلات شدید اقتصادی کشور، مسائل آموزش و پرورش بیش از پیش به حاشیه رفته است و کسی حواسش به اوضاع بد آموزش و پرورش نیست. مدیران ارشد نظام فراموش کرده اند که: مسئله فرهنگ و آموزش و پرورش، در راس مسائل کشور است.( صحیفه امام ج 15صفحه 309). و مسامحه و سهل انگاری در تعلیم و تربیت، خیانت به اسلام و جمهوری اسلامی و استقلال فرهنگی یک ملت و کشور می باشد. ( #صحیفه_امام، ج ۱۷ ص ۴)

پایگاه خبری جماران:

مدیرانی که سند تحول را قبول ندارند

سند تحول بنیادین، چه آن را قبول داشته باشیم و چه قبول نداشته باشیم، امروز، نقشه راه آموزش‌‌وپرورش ایران است؛ اما  با این وجود،  به نظر می رسد درک درستی از سند تحول، از سوی محمد بطحایی و تیمش، به عنوان مجریان این سند، وجود ندارد.

 البته ممکن است برخی از ایرادات به این سند درست باشد؛ از جمله این که این سند، خیلی کلی است و از آن می توان برداشت های مختلفی کرد. اما این سند، هر اشکالی داشته باشد، چون سند ملی  است، باید از سوی یک مدیر ارشد نظام، مورد قبول باشد. البته منتقدانی که مدیر نیستند، می توانند و باید انتقادهای خود را بیان کنند و ضعف های آن را نشان دهند، اما آقای بطحایی و تیمش، که با شعار اجرای سند تحول به مسند نشسته اند، کارگزار ارشد نظام اند و حق ندارند در موضع اپوزیسیون قرار بگیرند.

برخی از همکاران و یاران بطحایی، اصلا سند تحول را به طور مطلق قبول ندارند. معلوم نیست که بطحایی، که با شعار اجرای سند تحول به میدان آمده، چگونه به کسانی که اعتقادی به این سند ندارند، میدان داده است. برخی از یاران بطحایی، سند تحول را ایدئولوژیک می دانند. اگر مراد از ایدئولوژی این باشد که سند تحول محتوای دینی و اسلامی دارد، طبیعی است که این گونه باشد. جمهوری اسلامی یک نظام اسلامی است و طبیعی است که اسناد مبتنی بر آن هم دینی خواهند بود. بنابراین قابل قبول نیست که یک مدیر ارشد آموزش و پرورش، بگوید این سند تحول، ایدئولوژیک است و باید آن را از محتوای دینی خالی کرد. به این مدیر باید گفت شما اشتباهی بر مسند نشسته ای. از مدیریت استعفا بده و منتقد سند باش خیلی هم خوب! اما حق نداری به عنوان مدیر ارشد، سند بالادستی ای را که باید مجری آن باشی، تضعیف کنی.

دو مفهوم اصلی در سند تحول بنیادین

در سند تحول بنیادین، دو مفهوم وجود دارد، این دو مفوم لبّ الباب فلسفه ی تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی است.  مفهوم نخست، که بین تمام سیستم‌های آموزش‌وپرورش دنیا مشترک است، «تربیت شهروند خوب» است.

اما مفهوم دوم، که به «عبد صالح» اشاره دارد، مختص آموزش‌وپرورش ایران است. اما مسئولان  به این مسئله  توجه ندارند و همین عدم توجه به این موضوع آن ها را به مقایسه های نادرست با برخی نظام های آموزشی در سایر کشورهای جهان می کشاند.

 همین است که شاهدیم در مقام مقایسه آموزش‌وپرورش ایران با فنلاند یا امریکا هستند؛ بدون آن که توجه داشته باشند فلسفه تعلیم و تربیت فنلاند و آمریکا، متفاوت با فلسفه آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی است.

 به عنوان مثال می‌گویند در کشوری مثل آمریکا، تعداد معلم به دانش‌آموز یک به 24 است و این نسبت در ایران یک به 13 است؛ این نوع مقایسه از اساس اشتباه است؛ چون هدف سند تحول در ایران، با مسائلی که در آن کشورها دنبال می‌شود، متفاوت است و رسیدن به هدف تربیت عبد صالح، نیاز به توجه ویژه به آموزش‌وپرورش کشور دارد. این قیاس مانند آن است که کسی بگوید چون در کشور امریکا در هر شهر مثلا 400 کلیسا وجود دارد، پس در ایران هم باید در هر شهر 400 کلیسا وجود داشته باشد! مشخص است که این قیاس مع الفارق است. در واقع آموزش و پرورش ایران می خواهد همه خوبی های نظام های آموزشی دنیا را داشته باشد  و همراه با آن،  انسان هایی که مومن به خدا و قیامت هستند، تربیت کند.

به خوبی مشخص است که اجرای چنین خواسته ای، نیازمند هزینه نیرو و امکانات بیشتر است. همین مفهوم عبد صالح اگر بخواهد به طور دقیق در آموزش و پرورش اجرا شود، حداقل نیازمند 10 هزار میلیارد تومان است. ما در سند تحول نظامی را طراحی کرده ایم که نیازمند بالاترین هزینه در میان کشورهای جهان است اما به هنگام تخصیص بودجه، کمترین بودجه را، حتی پایین تر از کشورهای منطقه، به آن اختصاص می دهیم. کسی که با شعار صرفه جویی به آموزش و پرورش نگاه می کند، قطعا درک درستی از سند تحول نداشته و ندارد؛ اگر چه مدام سنگ آن را بر سینه بزند. متاسفانه آقای بطحایی درک درستی از این سند ندارد و اطرافیانش نیز، همین گونه اند. فراموش نکرده ایم که محمد بطحایی، آن چنان که حسن روحانی در روز تقدیم لایحه بودجه سال 96 بیان کرد، معتقد است می توان تا دو سوم بودجه فعلی آموزش و پرورش صرفه جویی کرد.

چه ملاکی برای  ارزیابی درست اجرا شدن سند تحول وجود دارد؟

 برای این که ببنیم سند تحول اجرا شده است یا خیر؟، بهترین متر و معیار چیست؟ بهترین معیار، این است که به وضعیت مدارس، که مرکز تعلیم و تربیت اند، نگاه کنیم. اگر حال مدارس بهتر شده بود، می توانیم نتیجه بگیریم سند تحول در حال اجرا است، هر چند به طور تدریجی؛ اما اگر دیدیم حال مدارس بد است و هر روز بدتر می شود، بی تردید سند تحول اجرا نشده است و نمی شود و فقط شعار آن داده می شود. به مدارس نگاه کنیم؛ از میزان جمعیت دانش آموزی شروع کنیم. مطابق گفته خانم حکیم زاده، معاون ابتدایی، بیش از 76 درصد مدارس ابتدایی، غیر استاندارند یعنی بیشتر از طرفیت خود جمعیت دارند. این میزان در امسال و سال های دیگر به علت کمبودشدید نیرو بیشتر هم خواهد شد. ایا این اجرای سند تحول است؟ سند تحول از ما خواسته است کلاس ها شلوغ تر شود؟ چه کسی عامل شلوغی کلاس ها است؟ آقای فانی و آقای بطحایی و کسانی که در قبال سیاست های نادرست آقای فانی، سکوت کردند. فراموش نکردیم که علی اصغر فانی، افسانه ی 300 هزار نیروی مازاد را سر دارد و بطحایی، آن را دنبال و حمایت کرد و شد آن چه شد.

به وضعیت معلمان نگاه کنیم؛ به رغم ادعای دولت مبنی بر رشد بالای 6 درصد اقتصادی، آیا وضع معلمان بهتر شده است با بدتر؟ آیا بیمه طلایی رشد داشته و یا افت؟ آقای بطحایی مدام می گوید آموزش و پرورش گران اداره می شود. وقتی طبق گفته خود وی 99 درصد حقوق صرف دستمزد و حقوق معلمان است آیا شعار گران اداره شدن آموزش و پرورش، جز این است که دستمزد معلمان زیاد است؟ در واقع نقشه راهبردی بطحایی، این است که به تدریج معلمان طرح خرید خدمات را با حداقل حقوق نه ماهه و نه ماه بیمه، جایگزین معلمان رسمی کند و از این طریق، صرفه جویی در بودجه حاصل شود. آیا به کار گرفتن معلمانی با حداقل حقوق کارگری،مطابق سند تحول است؟ آیا فروکاستن تخصص معلمی، در حد یک کارگر ساده، مطابق سند تحول است؟ سونامی کمبود نیرو مدارس را تهدید می کند. در همین سال جاری بسیاری از کلاس ها در اول مهر ماه بی معلم بود و هنوز هم بی معلم است. آیا این، مطابق سند تحول است؟ برنامه های چه کسانی به این کمبود نیرو دامن زد؟ آیا آقای فانی و آقای بطحایی مسئول این وضع نیستند؟ کلاس های بیش از 40 نفر، مطابق سند تحول است؟ مدارس ما از ابتدایی ترین استانداردها خالی اند و هر روز وضعشان بدتر می شود، بعد آقایان شعار اجرای سندتحول را می دهند. این یک شوخی بزرگ است. آیا مدیران ارشد کشور حاضرند فرزندانشان را به کلاس های شلوغ و بیش از چهل نفر بفرستند؟

 به آسیب‌های اجتماعی نگاه کنیم؛ آیا این آسیب ها در مدارس کمتر شده است با بیشتر؟ آیا نیروی متخصص برای کنترل و جلوگیری از این آسیب ها، در مدارس وجود دارد؟ مشاور، فقط در دوره اول متوسطه، در مدارس وجود دارد که از سال، جاری، به علت کمبود شدید نیرو، 10 ساعت از 24 موظف خود را به کلاس می روند. آیا این باعث کنترل آسیب های اجتماعی می شود و یا شیوع بیشتر آن ها؟ آیا این ها مطابق سند تحول است؟

کوتاه سخن این که، متاسفانه مسولان ارشد وزارت آموزش و پرورش، هنوز درک درستی از فلسفه تعلیم و تربیت در نظام جمهوری اسلامی ایران ندارند و تنها در حد شعار باقی مانده اند. کاش در حد شعار باقی مانده بودند، راهبردی را انتخاب کرده اند که در تضاد با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است.

متاسفانه امروز، به علت مشکلات شدید اقتصادی کشور، مسائل آموزش و پرورش بیش از پیش به حاشیه رفته است و کسی حواسش به اوضاع بد آموزش و پرورش نیست. مدیران ارشد نظام فراموش کرده اند که: مسئله فرهنگ و آموزش و پرورش، در راس مسائل کشور است.(صحیفه امام ج 15صفحه 309). و  مسامحه و سهل انگاری در تعلیم و تربیت، خیانت به اسلام و جمهوری اسلامی و استقلال فرهنگی یک ملت و کشور می باشد. ( صحیفه_امام، ج ۱۷ ص ۴)

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.