گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

نظر نماینده پیشین مشهد در مجلس در مورد فراخوان امام جمعه این شهر به مردم: اگر گروهی برای شعار دادن علیه دولت بسیج شدند، مشکلی حل نمی شود/ بهتر بود که در ارتباط با دولت و مجلس پیام مردم را دنبال کنند

اگر منافع ملی را بر مصالح فردی و گروهی و جناحی ترجیح ندهیم و اگر زعمای قوم و بزرگان نظام به وحدت نرسند هرگز مشکلات ما حل نمی شود.

پایگاه خبری جماران، سجاد انتظاری: نماینده سابق مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی معتقد است که امام جمعه ها محل مراجعه مردم هستند و به همین دلیل مشکلات مردم را بیان می کنند. اما در عرصه بین الملل باید از کشور یک صدای واحد در عرصه بین المللی شنیده شود؛ نه اینکه یک نفر تقابل و یک نفر مذاکره را مطرح کند. این چند صدایی ها حتما به زیان کشور است.

وی با اشاره به اینکه مشی سیاسی امام جمعه مشهد این است که نسبت به مسائلی که در مجلس، دولت و دستگاه قضایی اتفاق می افتد واکنش نشان می دهند، گفت: در چند روز گذشته یک صدایی در کشور حاکم شد و همه به دنبال وحدت بودند اما قاعدتا فراخوان رئیس جمهور به مجلس، طرح سؤال از رئیس جمهور و حرکت هایی که از مردم دعوت می کند که علیه دولت شعار دهند شکاف ها را عمیق تر می کند و مشکلات مردم را حل نخواهد کرد.

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با جواد آرین منش را در ادامه می خوانید:

آقای آرین منش! تحلیل شما از شروع مجدد برخی اعتراضات و شکل گیری تجمعات در کشور(ازجمله در مشهد) چیست؟

ما در کشور دچار یک سلسله مشکلات و بحران های اقتصادی هستیم که مردم را اذیت می کند؛ مسأله فقر، فساد، تبعیض و نابرابری ها در کنار بالا رفتن نرخ تورم، گرانی های فزاینده، کاهش قدرت خرید مردم، کاهش ارزش ریال و ده ها مسأله ای که در حوزه اقتصاد وجود دارد. حدود 5 میلیون جوان تحصیل کرده بیکار داریم و هر روز شاهد تعطیلی کارخانجات و کسادی در سراسر کشور هستیم.

طبیعتا در کلان شهرها مثل مشهد، اصفهان یا کرج زمینه نارضایتی ها گسترده تر هست. اگر درصد بسیار کمی هم از جمعیت 3 میلیون و 300 هزار نفر مشهد هم ناراضی باشند و دست به اعتراض بزنند عدد بزرگی می شود.

در مشهد تفاوت های دیگری هم وجود دارد که یکی از آنها بالا بودن نرخ حاشیه نشینی است. متوسط نرخ حاشیه نشینی در کشور 12 درصد و در شهر مشهد 36 درصد است. یعنی در مشهد بیش از یک میلیون نفر جمعیت حاشیه نشین داریم. در مناطق حاشیه ای فقر، بیکاری، نابرابری و آسیب های اجتماعی مثل اعتیاد، سرقت و مسائلی از این دست نرخ بسیار بالاتری دارد.

بنابر این بسترهای نارضایتی و آسیب در شهر مشهد نسبت به سایر شهرها بیشتر هست. اگر عوامل تحریک هم به این قضیه افزوده شود؛ افراد، گروه ها یا جریان هایی زمینه تحریک و تقابل را فراهم کنند مشکلات افزوده می شود.

 

شاید به دلیل اینکه رقیب اصلی آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری در مشهد از نفوذ بالایی برخوردار است نگاه ها متوجه مشهد شده است. نظر شما در این مورد چیست؟

البته در شهرهای دیگر هم ممکن است این وضعیت وجود داشته باشد. من این را به عنوان تنها عامل نمی دانم. اتفاقا اگر شخص آقای رئیسی مورد نظر باشد، به نظر من ایشان حرف و سخنرانی تقابلی نداشته که بگوییم سخنان ایشان باعث تحریک شده یا موج آفرین بوده است.

 

در مورد امام جمعه مشهد هم همین نظر را دارید؟

امام جمعه ها طرف رجوع مردم هستند. نسبت به سایر مسئولین، ارتباطات  امام جمعه ها با مردم بیشتر است. اگر طبقات محروم جامعه این ارتباطات بیشتر را با دفاتر امام جمعه داشته باشند طبیعتا امام جمعه ها باید در خطبه های نماز جمعه مدافع حقوق محرومین باشند. چون محرومیت در این شهر بیشتر است و نابرابری ها بیشتر خودش را نشان می دهد آقای علم الهدی هم سعی می کنند که پیام مردم را انتقال دهند.

مشی ائمه جمعه هم متفاوت است. یک نفر مثل آقای علم الهدی به چالش ها بیشتر می پردازد و برخی کمتر به چالش ها اشاره می کنند. مشی سیاسی او این است که نسبت به مسائلی که در مجلس، دولت و دستگاه قضایی اتفاق می افتد واکنش نشان می دهند.

 

امام جمعه مشهد در خطبه های هفته اخیر...

فراخوان داده

 

تأکید کرده که «وقتی دولت و مجلس تماشاچی شده اند شما مردم باید به صحنه بیایید» به نظر شما این سخنان نمی تواند تحریک کننده اعتراضات باشد؟

شاید اثر مثبت آن این باشد که مردم ناراضی مقداری تخلیه شوند و بتوانند پیام خود را منتقل کنند. ولی به نظر می رسد که تقابل دولت و غیر دولت را شدیدتر خواهد کرد و اختلافات را تشدید می کند. روز گذشته هم که آقای رئیس جمهور پاسخ دعوت مجلس را داد، معنا و مفهومش این بود که می خواهد افشاگری هایی را انجام دهد و مطالبی را بگوید که تاکنون نگفته است. در مجموع اینها حتما مشکل کشور را حل نمی کند. یعنی مشکل مردم با آمدن به خیابان و شعار دادن حل نمی شود. فقر، فساد، تبعیض، بی عدالتی، بیکاری و تورم مشکلات مردم است. فکر می کنید اگر گروهی برای شعار دادن علیه دولت بسیج شدند مشکلی حل می شود؟! من چنین تصوری ندارم.

 

به نظر شما اینکه توسط یک امام جمعه این سخنان گفته شود نمی تواند باعث دامن زدن به اختلافات و اعتراضات شود؟

بزرگان نظام، علماء، روحانیت و ائمه جمعه باید نماد وحدت، انسجام و حل مشکلات باشند. دسترسی نماینده ولی فقیه به مقامات بالا در حدی هست که نیاز نداشته باشد  مردم را بسیج کند که به خیابان بیایند و شعار بدهند. یعنی شاید بهتر این بود که در ارتباط با دولت و مجلس و مقاماتی که به مشهد سفر می کنند پیام مردم را برای یافتن راه حل دنبال کنند؛ نه فراخوان مردم به تقابل با مجلس و دولت.

 

این نوع برخوردها چقدر باعث عمیق تر شدن شکاف های سیاسی می شود؟

ممکن است مردم تا مدتی سرگرم شوند ولی حتما شکاف ها را عمیق تر خواهد کرد. در چند روز گذشته یک صدایی در کشور حاکم شد و همه به دنبال وحدت بودند اما قاعدتا فراخوان رئیس جمهور به مجلس، طرح سؤال از رئیس جمهور و حرکت هایی که از مردم دعوت می کند که علیه دولت شعار دهند شکاف ها را عمیق تر می کند و مشکلات مردم را حل نخواهد کرد. من فکر نمی کنم که مقام معظم رهبری هم از این حرف ها استقبال کنند که مردم به خیابان بیایند و علیه دولت و مجلس شعار دهند. ولی افرادی که دنبال تقابل هستند و از این تقابل و شکاف نان می خورند قطعا خوشحال می شوند.

 

برخی معتقدند دامن زدن به اختلافات داخلی، اگر موجب سوء استفاده دشمنان شود، توجیهی ندارد؛ نظر شما چیست؟

البته تلقی ها متفاوت است. برخی افراد معتقدند آنچه که دارد اتفاق می افتد را کار دشمن بدانیم و این مسأله داخلی نیست و ارتباط به مردم ندارد. ولی به نظر من اگر ما فکر کنیم این حرکت ها کار دشمن است و منشأ خارجی دارد، نوعی سرپوش گذاشتن بر واقعیت ها است. ممکن است عوامل خارجی و اپوزیسیون از آن استفاده کنند ولی هرگز منشأ خارجی ندارد؛ منشأ این حرکات نارضایتی هایی است که در جامعه وجود دارد.

آقای علم الهدی نسبت به این شرایط واکنش نشان می دهد و سلیقه خاص خودش را هم دارد و تلقی او این است که اتفاقا اگر مسائل شفاف شود و روشن تر بیان شود شاید راه حل سریع تری برای آنها پیدا شود. نوع تلقی و دیدگاه های او این است که مسئولین و دولتمردان می توانستند به این نابسامانی ها خاتمه دهند و نکردند. تلقی او به عملکرد دولت و حتی مجلس چنین است.

 

شما موافق این هستید که دامن زدن به اعتراضات باعث سوء استفاده دشمنان می شود؟

من معتقدم ما باید بستر و زمینه لازم برای بیان اعتراضات و نارضایتی های مدنی را در کشور فراهم کنیم. البته من معتقد نیستم گروهی بتوانند راهپیمایی کنند، بیانیه بدهند و مورد حمایت قرار بگیرند و گروه دیگر اگر نارضایتی خودشان را بیان کردند با آنها برخورد شود و در مقابل پلیس قرار بگیرند.

علت به وجود آمدن چنین تلقی هایی این است که ما زمینه اعتراضات مدنی به شکل قانونمند و منطبق با قانون اساسی را فراهم نکرده ایم. اگر این زمینه ها را فراهم کنیم که افراد، گروه ها، احزاب و تشکل ها بتوانند سخن و اعتراضات خودشان را بیان کنند، تقابل با نظام یا دامن زدن تلقی نمی شود. الآن به این دلیل دامن زدن تلقی می شود که افراد موافق سکوت می کنند و یا اگر راهپیمایی انجام دهند کاملا مشروعیت دارد و عده دیگر اگر راهپیمایی یا اعتراض کنند ضد انقلاب تلقی می شوند. ما باید به این امر خاتمه دهیم.

 

این روزها شاهدیم که رسانه های منتقد دولت روی اعتراضات مانور گسترده ای می دهند. تحلیل شما از این موضوع چیست؟

متأسفانه از سال های بعد از انقلاب که دو جریان سیاسی شکل گرفتند هرکدام از این دو جریان خود را موجه و رقیب را ناموجه یا خود را موفق و رقیب را ناموفق می دانند. در حالی که آنچه که ما امروز با آن مواجه هستیم محصول عملکرد هر دو جریان سیاسی است که هرکدام سال هایی در انقلاب مدیریت را در اختیار داشته اند.

الآن هم هرگز موافق نیستم که با استیضاح رئیس جمهور، وزراء، برکناری دولت، بیان ناکارآمدی دولت و روی کار آمدن دولت دیگری امکان خاتمه یافتن مشکلات عمیق، ساختاری و بیماری های اقتصادی در کوتاه مدت وجود دارد. بنابر این اگر یک جریان سیاسی فکر می کند که خودش مبرّا از هر گونه نقص و جریان رقیب پر از اشکال است این کار را نوعی فرافکنی تلقی می کنم. یعنی اگر مجلس فکر می کند که دولت ناکارآمد است چنین تلقی هایی نادرست است. اگر دولت فکر می کند اصولگرایان ناکارآمد و خودش موفق است  اشتباه می کند.

بنابر این اگر منافع ملی را بر مصالح فردی و گروهی و جناحی ترجیح ندهیم و اگر زعمای قوم و بزرگان نظام به وحدت نرسند هرگز مشکلات ما حل نمی شود. چند صدایی هایی که در کشور وجود دارد حتما به زیان نظام هست. اینکه کسی خودش را سخنگوی ملت بداند، یک جریان سیاسی بخواهد خودش را متولی همه چیز بداند یا اینکه نظامی ها فکر کنند آنها دارند کشور را اداره می کنند و بقیه باید اطاعت کنند، من معتقدم تلقی نادرستی است. باید از کشور یک صدای واحد در عرصه بین المللی شنیده شود؛ نه اینکه یک نفر تقابل و یک نفر مذاکره را مطرح کند. این چند صدایی ها حتما به زیان کشور است.

 

زعمای قوم که اشاره کردید شامل بزرگان اصلاحات هم هست؟

من همه گروه ها را در نظر می گیرم؛ یعنی همه کسانی که در سرنوشت کشور تأثیرگذار هستند.

 

در شرایطی که ما به لحاظ بین المللی قرار داریم...

من معتقدم در شرایط فعلی بین المللی دولت، مجلس و سپاه همه باید یک حرف بزنند.

 

 چه کار کنیم که نگاه همه افراد و گروه ها به منافع ملی باشد و یک صدا از کشور ما بیرون برود؟

به نظر می رسد زعمای قوم هنوز به این نتیجه نرسیده اند که اگر ما این روند را ادامه دهیم فروپاشی نظام را در پی خواهد داشت و مسأله شکست یک جناح سیاسی یا شکست مجلس و دولت نیست. اگر این روند ادامه داشته باشد مردم تا یک حدی پای نظام ایستاده اند. وقتی مشکلات ادامه پیدا کند و مردم شرمنده خانواده هایشان بشوند دیگر تحمل نمی کنند. لذا باید احساس شود که اولا کشور ما یک کشور گل و بلبل نیست و پر از مشکلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و مشکلات کاهش پیدا کند و علاوه بر آن باید همه به این باور برسند که اشتباه شده است.

زعمای قوم باید به این نتیجه برسند که از برنامه ها و چشم انداز بیست ساله بسیار عقب مانده ایم؛ باید به این نتیجه برسند که ما از کشورهای عقب افتاده منطقه عقب مانده ایم و نتوانسته ایم اهداف قانون اساسی و چشم انداز را محقق کنیم و مقصر هم یک گروه یا یک جریان خاص نیست؛ بلکه این اشتباهات در بین همه افراد، جریان ها و گروه ها تقسیم شده و حاصل آن هم کارنامه پیش روی ما است که یک کارنامه غیر قابل قبول برای مردم است و نمی توانیم همه موارد را هم برگردن دشمن بیاندازیم.

مگر روز اولی که با شعار «مرگ بر آمریکا» و «نه شرقی، نه غربی» وارد میدان شدیم قرار بوده که دشمنان به ما کمک کنند تا به اهدافمان برسیم؟! ما با فرض وجود دشمن و فرض تقابل و دشمنی با استکبار جهانی قرار بوده قانون اساسی و چشم انداز بیست ساله را اجرا کنیم؛ در حالی که نه تنها نتوانسته ایم درصدی از برنامه ها را اجرا کنیم بلکه هر روز که می گذرد شاخص های اجتماعی، فرهنگی، طلاق، فساد، فقر، بیکاری و تورم نسبت به گذشته بدتر می شود. یعنی چشم انداز روشن و امیدبخشی برای نسل جوان ما وجود ندارد.

 

مسئولین و شخصت های سیاسی باید چه کاری انجام دهند تا امید و اعتماد را در مردم افزایش دهند؟

من معتقدم نگاه عالمانه و عاقلانه به گذشته چراغ راه آینده است. از ظرفیت های علمی، فکری، اندیشمندان و نخبگان داخل و خارج از کشور و از ظرفیت های اقتصادی ایرانیان داخل و خارج از کشور و همه ظرفیت ها باید استفاده کنند و منافع ملی را بر سایر منافع ترجیح دهند. وحدت و انسجام ملی می تواند در کنار عقلانیت راهکار حل مشکلات باشد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.