به مناسبت ماه مبارک رمضان به سراغ وجوه گوناگون اخلاق در دنیای امروزی رفته‌ایم. اخلاق حرفه‌ای، شاخه‌ای مهم از اخلاق کاربردی است که پرداختن به آن از ضرورتهای زندگی در جوامع جدید است. به منظور آشنایی بیشتر با این شاخه­‌ی اخلاق، پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران به گفتگو با دکتر احد فرامرز قراملکی پرداخته است. دکتر احد فرامرز قراملکی بیش از یک دهه در این زمینه فعالیت کرده‌ و کتاب‌های ارزشمندی را همانند اخلاق کاربردی در ایران و اسلام، اخلاق سازمانی، اخلاق حرفه‌ای، اخلاق حرفه‌ای در تمدن ایران، اسلام و ... به بازار نشر سپرده‌ است. وی هم اکنون استاد فلسفه دانشگاه تهران و رئیس گروه اخلاق حرفه ای این دانشگاه می باشد.

اجازه بدهید بحث را با این سوال کلی آغاز کنیم که اخلاق حرفه‌ای به چه معناست و چه تفاوتی با اخلاق فردی دارد؟

در ابتدا من اشتراک این دو را می­‌گویم تا تفاوت‌ها معلوم شود. اخلاق حرفه‌ای و اخلاق فردی، هر دو به معنای مسئولیت‌پذیری اخلاقی است در قبال تمام کسانی که ما در زندگی خود به نحوی با آنها ارتباط داریم. مسئولیت‌پذیری اخلاقی در یک محیط 360 درجه امکان‌پذیر می‌شود. یعنی هر فردی در یک محیط 360 درجه می‌زید و باعناصری از جمله با خودش در تعامل است. اگر این محیط 360 درجه در زندگی شخصی و خانوادگی او باشد، مسئولیت‌پذیری او را اخلاق شخصی می‌‌نامیم. و اگر این محیط 360 درجه در زندگی شهری او باشد، این نوع زیست را اخلاق شهروندی می‌نامیم. و اگر این محیط 360 درجه‌ای، محیط کاری و شغلی باشد، اخلاق شغلی را ایجاد می‌کند.

اخلاق شغلی، شاخه‌ای از اخلاق حرفه‌ای است. و اگر فردی که مسئولیت‌پذیری را از خود نشان می‌دهد، فرد حقیقی نباشد، بلکه شخصیت حقوقی و به شکل موسسه‌ باشد، مسئولیت‌پذیری­‌اش را در محیط 360 درجه‌ای، اخلاق سازمانی می‌نامیم.

اخلاق سازمانی و اخلاق مشاغل دو شاخه از اخلاق حرفه‌ای هستند. به این ترتیب می‌توانم اخلاق حرفه‌ای را چنین تعریف کنم؛ مسئولیت‌پذیری افراد یا سازمان‌ها در مشاغل یا حرف در قبال همه کسانی که تحت تاثیر این شغل قرار می‌گیرند.

مضمون اخلاق حرفه‌ای با باقی اخلاقیاتی که در ساحت‌های دیگر زندگی تعریف می‌شود متفاوت است؟

مراد شما از مضمون چیست؟ اگر مراد از مضمون، مسئولیت‌پذیری به طور کلی است، مشترک می‌باشد. اگر اصول عام ارزش‌ها را در نظر بیاورید، مثل امانت‌داری، صداقت، درستکاری باز مشترک است. اما اگر بخواهیم به سراغ مصداق‌ها برویم، متفاوت می‌شود. به عبارت دیگر چه در زندگی شخصی، چه در زندگی شهروندی، باید امانتدار باشیم اما امانت‌داری در هر یک از اینها به صورت خاص تعریف می‌شود. به عنوان مثال امانت‌داری در زندگی حرفه‌ای، داشتن بهره‌وری و بهینه استفاده کردن از امکانات است. بنابراین اخلاق حرفه‌ای، در مصادیق و تعریف‌هایی که ارزشهای اخلاقی پیدا می‌کنند، از سایر مسائل اخلاقی متمایز می‌شود.

اخلاق حرفه‌ای به چه هدفی پی گرفته می‌شود و ما در رعایت آن، به دنبال چه تبعاتی هستیم؟

سوال بسیار مهمی است. با ذکر مقدمه‌ای، به سوال شما پاسخ می‌دهم. در جامعه ما افرادی به اخلاق اهمیت می‌دهند و افرادی به آن اهمیت نمی‌دهند. این مسئله به نگاه این افراد به اخلاق ارتباط دارد. ما از اخلاق چه انگاره‌ای داریم؟ اگر گمان کنیم اخلاق، صرفا مشتی پند و نصیحت و موعظه است، به دنبال آن، مواجهه‌ای سرد و گریزان و مملو از بی‌اعتنایی با اخلاق می‌آید. اما اگر علم پیدا کنیم که اخلاق برنامه‌ی پیشگیری، بهبود، درمان و توسعه فردی و گروهی است، آن وقت اخلاق را بیشتر جدی خواهیم گرفت، تبعات و آثار و برکات این نگاه را بیشتر خواهیم دید.

واقعیت تلخ این است که ما در جامعه این تلقی دوم از اخلاق را کم رواج داده‌ایم و به شهروندان و صاحبان مشاغل و سازمان­‌ها کمتر نشان دادیم که اخلاق صرفاً یک مشت پند و پیمان و نصیحت نیست بلکه یک برنامه پیشرفت کردن و برنامه پیشگیری از معضلات، برنامه درمان و برنامه بهبود و تعالی است. و اگر این نگاه را پیدا کنیم سوال شما خود به خود جواب پیدا خواهد کرد و این جواب به شرح ذیل است.

اگر من در حوزه اخلاق حرفه‌ای و اخلاق کسب و کار عرض کنم باید بگویم که در هر جامعه‌ای، کاسب کارِ اخلاقی، متمایز دیده می‌شود. این تمایز سبب می‌شود که به این کاسب کار، اعتماد بیشتری پیدا شود و این اعتماد بیشتر باعث می‌شود فرد در شغلش، مزیت رقابتی پیدا کند و این مزیت رقابتی شغل او را توسعه کمی و کیفی می‌دهد و او را به سهم بالاتری از بازار می‌رساند. در واقع نوعی مزیت استراتژیک ایجاد می‌کند. گذشته از آن، همیشه در کارهای گروهی، اختلاف و ستیزه و چالش وجود دارد و اخلاق این توان را دارد که ناسازگاری و چالش‌ها را مدیریت کند و گروه اجتماعی را از تهدید به فرصت برساند.

اما این خطر وجود دارد که ما گمان کنیم اینها هدف اخلاق است.خیر؛ اینها فایده است. بین فایده و هدف فرق است. هدف اخلاق چیزی جز رضایت خدا و انسانیت ما نیست و ما باید به فرمان فطرت، زیست اخلاقی داشته باشیم. اما فواید زیادی وجود دارد. اگر کسی اینها را فایده اخلاق بداند قطعاً این تمایز را در اخلاق تجربه خواهد کرد اما اگر این تمایز را هدف بداند، در واقع اخلاق، اخلاق معطوف به سود می شود و نهایتا آن را از درون تهی می‌‌کند.

اتفاقا یکی از سوالات من این بود که آیا رویکرد دینی و سنتی به اخلاق حرفه‌ای و اینکه اخلاق را مبتنی بر فضیلت بدانیم‌، جوابگو است یا باید نگاه مدرن به موضوع داشته باشیم و منفعت و سود سازمانی و شغلی و پیشرفت کاری را به عنوان پشتوانه­‌ی اخلاق حرفه‌ای مطرح کنیم. پس شما این دو نگاه را در کنار هم می‌دانید؟

بله به شرط آنکه ما بتوانیم اصول را از فروع و فواید را از اهداف، خوب جدا کنیم. روشن و آشکار است که هرگز دین مانع پیشرفت ما نیست و زیست دینی کمک به پیشرفت ما می‌کند. من در برنامه اخلاق حرفه‌ای که بیش از یک دهه است در این کشور بر روی آن کار می‌کنم، مبانی اخلاق حرفه‌ای را از رساله حقوق امام سجاد گرفته‌ام و اخلاق حرفه‌ای را رعایت حقوق افراد در محیط 360 درجه دانسته‌­ام و بنیان این الگو و رفتار در رساله حقوق امام سجاد آمده است. ‌ بعضی از بزرگان نیز این الگو را جدی گرفته‌اند و برپایه آن اخلاق را بنا نهاده‌اند. مانند مولف مرصادالعباد و مانند علامه مجلسی در بحارالانوار. فرد می تواند نشان بدهد که درست به معنای آنچه ائمه ما را به اخلاق فرا می‌خوانند، اخلاقی باشیم، این اخلاقی بودن، ما را به موفقیت نزدیکتر می‌کند. البته تاکید می‌کنم که هدف اخلاق صرفاً سود نیست اما سودی کلان فایده اخلاق است.

امروز اعتماد که سرمایه بزرگ اجتماع است به دلیل اخلاقی بودن و نبودن ما وضع بدی دارد. و زیست اخلاقی می‌تواند این سرمایه اجتماعی را برای ما ایجاد کند. بنابراین این دو جهت‌گیری با هم منافات ندارد. هنر دانشمندان ما باید این باشد که بتوانند از منابع سنتی و دینی ما، مسائل امروزی ما را حل کنند. اخلاق حرفه‌ای به جدّ از مسائل امروزی ما در همه سازمان‌ها و شرکت‌ها و موسسات است و بی‌اعتنایی به این مسائل و جدا ماندن از این مسائل در شأن دانشمندان و مدیر امروزی نیست. از طرف دیگر، بی‌بهره ماندن از منابع دینی و بسنده کردن به نسخه­‌های دیگر، مثل مغرب زمینیان هم، در شأن یک دانشمند مسلمان نیست. ما نشان داده‌ایم که اگر روشمند باشیم، می‌توانیم با مبانی دینی و سنتی خودمان، گره‌های اخلاقی سازمانهای‌مان را حل کنیم.

آیا منابع سنتی ما، به همان شکل خامی که موجودند قابل استفاده‌­اند یا لازم است قرائت جدید و متفاوتی از آنها داشته باشیم؟

ما حق نداریم به منابع دینی‌مان دست بزنیم. این منابع، دلیل و راه ما هستند و ما نمی‌توانیم هرگونه که دلمان خواست این منابع را تغییر بدهیم. اما یک فرآیند مواجهه با منابع دینی وجود دارد به نام اجتهاد روش‌مند. با اجتهاد روش‌مند می‌توان از این متون، گره‌های امروز را حل و فصل کرد.

بنده معتقدم نیازی به تغییر و تحریف نیست. اگر ما منابع دینی‌مان را به نحو روش‌مند بفهمیم و آنها را بتوانیم با اجتهاد روش‌مند احیا کنیم، پاسخگو ی نیازهای امروز ما خواهند بود. اما اگر بخواهیم منابع دینی‌مان را طور دیگری دربیاوریم آن وقت دست به یک کار خطرناکی زده‌ایم. علت خطرناک نامیدن این کار این است که ما اگر بخواهیم منابع‌مان را به شکل دیگری دربیاوریم، مراد از آن شکل چیست؟ اگر مراد از آن، مبانی تمدنهای دیگر، مثل غرب باشد، این در واقع مثل این است که کلیشه را از جایی آورده باشیم و این منابع را در آن کلیشه بریزیم و این بزرگترین ستم به منابع سنتی ما است.

بنابراین منابع را فقط باید روش‌مند و خوب و عمیق فهمید و این فهم عمیق به قول استاد مطهری، در گرو شناختن دو چیز است. یک: شناختن منابع و دوم: شناختن مقتضیات و نیازهای روزگار خودمان. منابع ما مثل معادن و چاه‌‌ها و سفره‌های بسیار غنی زیرزمینی هستند، اما این سفره‌ها برای کسی به کار آید که احساس نیاز کند. بنابراین اول باید نیازهای خودمان را بشناسیم. اول باید نوعی خودآگاهی بر خویشتن داشته باشیم این کمال پنداری و استغنای کاذب که امروزه بر ما چیره شده است، رابطه‌ ما را با خودمان و منابع خودمان قیچی کرده است.

به نظر شما سطح رعایت اخلاق حرفه‌ای در جامعه ما چگونه است و چه جایگاهی دارد؟

این بحث، بحث دشواری است. مخصوصا در ماه رمضان و با زبان روزه. خوشبختانه زبان روزه، فرد را اخلاقی‌تر و محتاط‌تر می‌کند. بررسی آسیب‌های اخلاقی نوعی ارزش‌‌داوری است که در جامعه رخ می‌دهد. این ارزش‌داوری مسئولیت اخلاقی دارد. اما بعضی نکته‌های روشن و بیُن را من می‌توانم بشمارم.

در واقع در حوزه اخلاق حرفه‌ای مشکلات اخلاقی ما تا حدودی فهرست شده است؛ کم توجهی به بیت‌المال، اختلاس، رانت‌خواری، ارتشاء و توقع گرفتن هدیه و رشوه به ازای کار، بحث کارگریزی به معنای کمی و کیفی و اهمال در کار و کم کاری و همچنین حاکم کردن روابط بر ضوابط در محیط کار و قانونگریزی. اینها آسیب‌های مهمی ست که در اخلاق حرفه‌ای وجود دارد.

اما برای بررسی نکته‌های گره‌دار جامعه ما در اخلاق حرفه‌ای، باید به دو قشر اشاره کنم و همزمان برای درمان این معضلات از این دو صنف یاری طلبم؛ مدیران و محققان. مدیران سازمان‌ها، مسئولیتهای بسیار بزرگی را در مباحث اخلاق سازمانی بر دوش دارند. متاسفانه در عمل، و نه در شعار، نمی‌بینیم که مدیران برای اخلاق سرمایه‌گذاری کنند. اولین آسیب این است و به نظر من این نکته­‌ی مهمی است که مردم به دنبال روسای‌شان راه می‌افتند. اگر در سازمان‌ها، مدیران به اخلاق بی‌اعتنا باشند، البته که سازمان هم به همین راه خواهد رفت. عامل دوم: دعوت از همکاران دانشگاهی و محققان حوزوی هست. امروز معضلات اخلاقی، معضلات جدی است. برای شناخت این آسیب‌ها و درمان این آسیب‌ها، مطالعات نظام‌مند نیاز است. در کشور بزرگ و تنومند ایران، که درگیر با معضلات بین‌المللی است ما باید اخلاق حرفه‌ای را در شاخه‌های مختلف آن ترویج بدهیم.

من به مثالی بسنده می‌کنم. امروز بزرگترین نقدینگی کشور، در دست مدیریت سرمایه و شرکتهای سرمایه‌گذاری، بانک‌ها و ... است. در حالتی که ما در زمینه اخلاق مدیریت سرمایه‌، اخلاق بانکداری و ... پژوهشهای علمی نکرده‌ایم.

همان‌گونه که در شهرها آلودگی هوا رخ می‌دهد، در حوزه اخلاق هم، پدیده‌ای به نام «وارونگی ارزش‌ها» وجود دارد. درست مثل وارونگی هوا، این پدیده بسیار خطرناک است. نظام ارزش‌ها، نظامی هرمی است. در این نظام، آنچه که در رأس است، ارزش برترین و اصلی است. اما در بعضی گروه‌های اجتماعی، وارونگی ارزش‌ها رخ می‌دهد و آنچه که در بالای هرم ارزش‌ها قرار دارد به پایین هرم منتقل می شود و هرم معکوس می‌شود. و اگر وارونگی ارزش‌ها باشد، سرمایه‌گذاری ما برای ترویج اخلاق به هدر خواهد رفت و آنچه که درمان می‌پنداریم، خود ویرانگر خواهد بود.

در جامعه ما چه میزان از این بی‌اخلاقی‌ها مربوط به شرایط زیرساختی جامعه از جمله مسائل اقتصادی و سیاسی است.

وقتی می‌گوییم که اخلاق صرفاً موعظه و نصیحت نیست بلکه یک برنامه پیشگیری و درمان است، یکی از راه‌های پیشگیری، توجه به فرآیندها، بسترها، ساختارها و زیرساخت‌ها است. در خیلی از کشورها برای مبارزه با ارتشاء و رشوه به جای اینکه کارمندان را نصیحت و مواخذه کنند، فرآیندها را تغییر می‌دهند. مثلاً وقتی که گواهینامه من گم شده باشد و المثنی بخواهم بگیرم، باید به یک موسسه دولتی مراجعه کنم؛ حال فرآیندی که برای اینکار تعریف شده است، اگر کوتاه‌ترین و شفاف ترین شکل باشد، امکان رشوه ندارد اما هرچه زمان‌برتر و مبهم­تر باشد امکان رشوه بیشتر است.

سازمان اخلاقی برای شهروندش باید پیش‌بینی پذیر باشد. پیش‌بینی پذیری اخلاقی یک فضیلت اخلاقی است. سازمانی می‌تواند پیش‌بینی­‌پذیر باشد که فرآیندها و ساختارهایش را به گونه‌ای تدوین کند که از معضلات اخلاقی چون اختلاس، ارتشاء و... پیش‌گیری کند. به همین دلیل اگر ما اخلاق را برنامه پیشگیری و درمان بدانیم، به جای اینکه آموزش‌های مستقیم به کارمندان بدهیم -که البته این هم جای خودش لازم است-، پیش و بیش از آن، به پیش‌بینی‌پذیر بودن کار توجه می­کنیم.

به همین دلیل، من در تایید حرف شما، سه نکته را بیان می‌کنم:

یک. سازمانی که پیش‌بینی‌پذیرتر است، اخلاقی‌تر است.

دو. سازمانی که چابکتر است، اخلاقی‌تر است.

سه. سازمانی که بتواند به لحاظ پایه‌های مدیریتی و ویژگی‌های ساختاری، عدالت توزیعی و عدالت رویه‌ای را حاکم کند، البته اخلاقی‌تر است و اینها بستر سازمانی می‌خواهد.

در جامعه هم همین‌طور است. در جامعه باید سعی شود نرخ پیش‌بینی‌پذیری مدیران و رهبران جامعه، برای شهروندان، در اموری که به حقوق آنها مربوط است افزایش یابد. اگر از من سوال کنید که از کدام معضل و بحران اخلاقی در جامعه بیشترین ترس را دارم، خواهم گفت: پیش‌بینی‌‌ناپذیری و وارونگی ارزش‌ها.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.