حدیث خروج بر ضد طاغیان زمان و خروش علیه والیانی که به نام دین، غاصبانه تکیه بر منبر پیامبر زده و در گوش جهل، آیه .... اولی الامر منکم ... می خواندند.
کتاب خدا و حدیث پیامبر را چنان می خواندند که سود ایشان بود، در لباس زهد و تقوی، خود را مجاز می دانستند تا سر از گردن هر یک از موحدانی که سر بر طاعت بت های جدید ریا و کوشک های افراشته شده از خودپرستی نمی نهادند، بیندازند.
‼️ برماست تا با تعمق در معارف تشیع و قیام حسینی بدانیم و بفهمیم تا چه شد که کمتر از 60 سال از ظهور اسلام، کسانی که پنج وعده در روز شهادت به رسالت محمد مصطفی (ص) می دادند، نواده او را با حکم قاضی منصوب همان پیامبر، یعنی شریح، به شهادت رساندند؟
چه شد که اهالی سرزمین های اسلامی یعنی شام و عراق و مصر و برخی اهالی حجاز و مداین، این زمزمه ی شوم را که فرزند علی (ع)، اولین مرد و اولین فرد مسلمان پس از پیامبر، از دین خارج شده! و به جهانداری آمده است را پذیرفتند؟!!
به راستی بنی امیه با مردم چه کردند و این چه تبلیغات شومی بود؟!
اگر لحظه ای، نگاه اشکبار و پرشورمان را از خنجر شمر و گلوی حسین و دست افتاده عباس و به پیشانی پینه بسته عمر بن سعد وقاص و شمر ابن ذی الجوشن بیندازیم، آنگاه در مظلومیت آن امام معصوم و مظلوم، و بر ناآگاهی و غفلت مردم حاضر در سپاه کوفه، خون گریستن هم سز است.
چه خوش است عاشقان حسین، خاکستر، از دل تفتیده و پرشور خود زدوده و با شعله ور ساختن عشق و شعور، دمی با ندای ماندگار آن امام همام، بگذرانند که فرمود:
انی لا اری الموت الاالسعاده و لا حیات مع الظالمین الا .
بر مامن نمی بینم مرگ را جز سعادت و زندگی کردن با ظالمان را جز سختی و زجر.
*عباس ملازینلی رییس سازمان فرهنگی ، اجتماعی و ورزشی شهرداری یزد.
2088/ 2047/
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.