در این مطلب به قلم راضیه زرگری آمده است که سیل گلستان از بیست ‌و ششم اسفند ‌سال گذشته شروع شد؛ از همان روز امدادگران و نجاتگران جمعیت هلال ‏احمر در استان آماده‌ باش برای اعزام بودند. عبدلله زمانی هم جزو این افراد بود. همان روز نخست به گنبد اعزام شد.
خودش روایت ‏روزهای سخت گلستان را این طور برای «شهروند» تعریف می‌کند: «از گنبد با قایق به منطقه‌ای رفتیم که در آن منزل‌های مسکونی آب ‏گرفته بودند؛ رفتیم تا تخلیه منازل را انجام دهیم. همان ساعت‌های نخست در بخش‌هایی از منطقه به علت شدت آبگرفتگی حتی اجازه حرکت به ماشین‌های سنگین مثل تراکتور را هم نمی‌دادند.» از سنسبلی به میرزاعلی، از میرزا علی به آق‌قلا. ‏برخی ماموریت‌هایشان هم این طوری است که انگار تمامی ندارد. از این شهر به آن روستا، از آن روستا به شهر بعدی. خاصیت ‏سیلاب هم البته همین است. آب طغیان کرده راهش را باز می‌کند و سکون برایش معنا ندارد. در مسیرش هرچه را که بتواند با ‏خود می‌برد. این امدادگر هلال‌احمر که بیش از یک ماه است در ماموریت حضور مستمر دارد، از شدت حادثه در شهر آق‌قلا می‌‏گوید:« در آق‌قلا وضع به مراتب بدتر بود. در بخش‌هایی از شهر ارتفاع آب به بیش از دو متر می‌رسید و کار ما در آن روزهای نخست ‏بیشتر بر انتقال مصدومان بود؛ زنان باردار و افراد مسن که ناراحتی قلبی داشتند، در اولویت بودند تا به منطقه امن برسند. روز سوم ‏و چهارم آق‌قلا بودیم که متاسفانه به دلیل وجود اجسام خارجی در داخل آب مثل تکه‌های چوب و فلز، قایق ما سوراخ شد و ‏ماموریت ما از انتقال مصدومان و مردم به توزیع اقلام تغییر کرد».
تا سیزدهم فروردین آق‌قلا بود؛ مرحله بعدی ماموریت عبدلله زمانی در گمیشان سپری شد؛ دور تا دور شهر را آب گرفته بود و تا همین ‏روزها هم تخلیه منازل ادامه دارد، چون آب هنوز فرو نشسته است. توزیع اقلام زیستی و چادر و دیگر مایحتاج مردم به علاوه ‏تخلیه آب از منازل به روزمرگی‌های این هفته‌هایشان تبدیل شده است. عملیاتی که روزهای بحرانی و سخت را پشت سر ‏گذاشته، اما هنوز ادامه دارد. «١٠‌سال است نجاتگر ایثار هستم؛ تخصص اصلی‌ام البته کوهستان است؛ اما هر حادثه یا بحرانی در ‏استان گلستان رخ دهد، ما امدادگران هلال‌احمر حاضر می‌شویم.» معدن زغال سنگی که دو‌سال پیش منفجر شد، از ماموریت‌‏های مهمش محسوب می‌شود. خودش می‌گوید ١١ روز در عملیات امداد و نجات معدن یورت حضور داشته. در میان صحبت‌‏هایش وقتی دارد از سوابق کاری‌اش به‌عنوان داوطلب امداد و نجات صحبت می‌کند این را هم می‌گوید که ساکن تهران است و ‏خانواده‌اش هم تهران هستند. به دلیل این‌که زمان دانشجویی در گلستان بوده، در بیشتر ماموریت‌های مهم این استان حضور ‏داشته است. الان که تقریبا ٤٠ روز از آغاز‌ سال جدید می‌گذرد هنوز نتوانسته به خانه برود و خانواده‌اش را ببیند. عید و تعطیلات ‏دیگر برایشان معنی ندارد وقتی که در جای جای کشور مردمی گرفتار سیل هستند.‏
از این امدادگر در مورد وجه تمایز امدادرسانی در این حادثه و دیگر عملیات‌هایی که حضور داشته می‌پرسیم؛ از سختی‌ها و ‏چالش‌ها و برخورد مردم با امدادگران که نخستین نفرات حاضر در محل حادثه هستند؛ زمانی می‌گوید: «کاملا طبیعی است مردمی ‏که بهت‌زده و غمگین و بعضا عصبانی از حادثه هستند، نخستین نفراتی را که به‌عنوان کمک‌کننده در کنارشان می‌بینند، ‏همه انتظارات از آنهاست. برخوردهایی که ناشی از همه این حالت‌هاست را می‌بینیم. حتی بودند همکاران ما که از مردم آسیب ‏دیده کتک هم خورده‌اند. اما ما دیگر عادت کرده‌ایم چون عشقمان کمک به مردم است. تلخی‌هایش هم برای ما شیرین است».‏
این امدادگر که عضو هلال‌احمر شمیرانات هم هست، تعریف می‌کند که برای حضور در استان خوزستان و کمک به امدادرسانی ‏نیز اعلام آمادگی کرده است. او درباره تفاوت سیلاب با دیگر حوادث طبیعی از منظر امدادرسانی می‌گوید: «سیلاب مدت و ‏پیامدهای بعدی‌اش کمی با دیگر عملیات‌ها متفاوت است؛ ما الان با خانه‌هایی مواجه هستیم که بر اثر آب گرفتگی نشست ‏کرده است و باید هرچه زودتر تخلیه گل و لای شود و مردم بتوانند به زندگی خود بازگردند. این طولانی بودن زمان برای ‏برگشت منطقه به حالت اول مهمترین وجه تمایز سیلاب با دیگر عملیات‌هاست». ‏
همه روزها و شب‌های عملیات امدادی هلال‌احمر پر از اتفاق‌های چالش‌برانگیز، هیجان انگیز و در عین حال سخت است که ‏شاید هر کسی نتواند از پسش بربیاید؛ وقتی از او می‌خواهیم خاطره‌ای از روزهای امدادرسانی به سیل زدگان گلستان تعریف کند، ‏می‌گوید: «بعضی اتفاق‌ها برای خود من تامل برانگیز است. یکی از روزهایی که آب جمع شده در خانه‌ها را می‌کشیدیم، به ‏دختربچه‌ای به اسم ضحی برخوردم؛ بعد از خالی کردن آب خانه‌شان فهمیدم پدر خانواده معتاد است و زن و بچه‌اش را ترک ‏کرده است. خیلی تحت‌تأثیر قرار گرفتم برای این‌که سیل خانه آنها را خراب نکرد، ولی پدرشان زندگی و آینده‌اش را خراب کرد».
عبدلله زمانی ١٠‌سال است نجاتگر جمعیت هلال‌احمر است. از ‌سال ٩٦ درجه ایثار را گرفته است. هلال‌احمر هم مثل ارگان‌‏های نظامی درجه‌بندی دارد؛ براساس آموزش‌هایی که می‌بینند و مهارت‌هایی که کسب می‌کنند. بالاترین درجه در امدادگران ‏درجه ایثار است؛ از امدادیاری شروع می‌شود و به ایثار ختم می‌شود. زمانی می‌گوید: «کسانی که ایثارشان را می‌گیرند درواقع ‏همه فن حریف هلال‌احمر محسوب می‌شوند». بدون شک انگیزه مالی دلیل باقی ماندن در لباس خدمت داوطلبانه نیست؛ ‏امدادگران و نجاتگران هلال‌احمر یک انگیزه خیلی بزرگتر در وجودشان نهادینه شده است که آنها را در کارشان مصمم می‌‏کند؛ زمانی می‌گوید: «کل بچه‌های داوطلب به عشق کمک به مردم پای کار هستند؛ این‌که لبخند رضایت یک ایرانی یا هر ‏انسانی که نیاز به حضور و کمک ما دارد را می‌بینیم، حالمان به قدری خوب می‌شود که قابل مقایسه با هیچ انگیزه‌ای ‏نیست.حس خدایی که نمی‌توان با هیچ لذتی مقایسه کرد. وقتی مردم رنجور و آسیب‌دیده لبخند بزنند برای من خوشایندتر از هر ‏لذت دیگری
است».
بارندگی‌ها هنوز ادامه دارد. درحالی‌که به نیمه اردیبهشت نزدیک می‌شویم، هنوز وضع استان‌هایی که سیل را تجربه کرده‌‏اند، به حالت عادی و بدون هشدار بازنگشته است. این امدادگر هلال‌احمر هم به همین نکته اشاره می‌کند: « در آق‌قلا هنوز آماده ‏باش هستیم. آب در خانه‌ها است و باید در کنار مردم باشیم تا بتوانند زودتر به زندگی‌شان برگردند. در این بین کمک‌‏های مردمی عالی بوده. واقعا خدا خیرشان بدهد. چه این‌که خودشان اقلام کمکی را می‌آوردند و چه این‌که به ما اعتماد می‌کنند و ‏کمک‌هایشان را به هلال‌احمر می‌رسانند». ‏
صحبت‌های عبدلله زمانی به این جمله ختم می‌شود: «عشق به هلال‌احمر و کمک به مردم ما را در لباس امدادگری در هر شرایطی ‏خشنود و راضی نگه می‌دارد. یک خاطره قشنگی که الان به ذهنم رسید، لحظه‌سال تحویل بود. ما درحال انتقال مردم با قایق ‏بودیم، آب تا سینه‌ام بالا آمده بود و داشتیم به مردم کمک می‌کردیم تا به جای امن برسند. امسال ما با آب شروع شد و تا روزی ‏که مردم نیاز به حضورمان داشته باشند با افتخار کنارشان خواهیم بود».
حضور مردم برای کمک به هموطنان آسیب‌دیده از حادثه طبیعی یا بحران‌ها، شاید نکته مهمی برای کسانی باشد که ‏مستقیما با امداد و نجات درگیر هستند و براساس مسئولیت نهادی در مناطق آسیب‌دیده حاضر می‌شوند. اما آیا حضور مردم ‏می‌تواند کمک‌کننده باشد به‌ویژه در ساعت‌ها و روزهای ابتدایی بعد از وقوع حادثه؟ امدادگر جمعیت هلال‌احمر در این مورد ‏توضیح می‌دهد: «در حوادثی مثل سیل، لحظات اولیه امدادرسانی فقط از طریق قایق صورت می‌گیرد. پس مردم عادی هم اگر ‏بخواهند کمکی بکنند، باید در جمع آوری اقلام کمکی و نیازهای معیشتی و بهداشتی مردم آسیب دیده همکاری کنند. آن هم نه در ‏ساعت‌های اولیه. اگر قرار باشد مردم همین‌طور برای کمک بیایند، خودشان سربار می‌شوند. چون آشنا نیستند و نیروی ‏تخصصی باید برای کمک اقدام کند نه مردم ناآشنا. در این حوادث وقتی آب فروکش کرد مردم باید بیایند تا خانه‌ها را خالی ‏کنند و کمک مردم باشند تا زودتر به زندگی عادی برگردند. در حوادث دیگر هم به همین منوال است؛ مردم شتابزده نباید وارد ‏عمل شوند. در حادثه معدن یورت که منفجر شد، نفراتی که جلو ورودی بودند فقط برای کمک به کارگران گرفتار رفته بودند و ‏خودشان دچار گازگرفتگی شده بودند».
3014/2729
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.