در این گزارش آمده است، اکنون که این دلنوشته را می نویسم حدود 2 ساعتی از تایید خبر شهادت فردین سنجری می گذرد.
اولین آشنایی با این جوان برومند جیرفت زمین به حدود چهار سال قبل برمی گردد. شبی حدود ساعت 11 یکی از آشنایان جهت شرکت در مراسمی به حسینیه شهدا رفته بود، تلفنی از بنده خواست برای کمک به کوچه روبروی بانک کشاورزی مرکزی جیرفت بروم.
پس از رفتن به آنجا متوجه شدم که باطری ماشینش را دزد برده و نخستین کاری که کردم تماس با شماره 110 بود که بلافاصله فردین سنجری سوار بر موتور و با ظاهری آراسته به محل آمد.
شخصی با قد بلند و هیکلی درشت به ناجا و آن شهید جسارت کرد، فردین اعتنایی نکرد ولی گستاخی و تکرار بی ادبی آن شخص باعث واکنش ملایم فردین شد، باز آن شخص با صدای بلند و تندتر به حرفهای نابجا ادامه داد و تذکرات فردین هم تاثیری نداشت.
ناچاراً فردین به طرف آن شخص رفت و آن شخص درگیری فیزیکی را شروع کرد؛ باورم نشد که فردین در چشم بر هم زدنی به او دست بند زد و افسر همراهش با بی سیم با ستاد تماس گرفت و درخواست نیروی کمکی کرد.
در تاریخ 23 شهریورماه 1396 جلسه دیدار مردمی فرمانده ستاد نیروی انتظامی شهرستان جیرفت در مسجد امام حسین (ع) برگزار شد و در این مراسم، ماشاالله ملایی بعد از چند دقیقه ای سخنرانی به حاضران گفت که اگر سئوال، پیشنهاد، انتقاد یا حرفی برای گفتن دارند روی کاغذ نوشته و تحویل دهند.
جالب بود، یکی از کاغذهایی که ماشاالله ملایی خواند چنین مضمونی داشت، 'ما نیروی انتظامی را با فردین سنجری می شناسیم خدا خیرش دهد'.
در تاریخ 16 مهرماه 1396 دیدار مردمی دیگری در مسجد حضرت زهرا (س) محله کشت و صنعت برگزار شد و در این جلسه نیز ماشالله ملایی جمله (ما نیروی انتظامی را با فردین سنجری می شناسیم خدا خیرش دهد) را تکرار کرد و گفت این نظر را چندین مرتبه از مردم شنیده است.
مدتی گذشت تا اینکه فردین را حضوری دیدم و از سختی کارش پرسیدم، نگاه خدایش موجب تعجبم شد، فردین گفت که از شغلش راضی است و رضای خدا را در رضایت مردم می بیند.
می گفت وقتی مردم شاد باشند و در امنیت زندگی کنند، خوشحال می شود، می گفت تا کنون چندین بار مورد اصابت تیر قرار گرفته و جانباز است.
طی این مدت درباره فردین بازخوردی که از جامعه داشتم باعث شد نگاهم به این مرد شریف با احترام همراه شود.
با هر کسی درباره وی صحبت کردم از خوبی، جوانمردی، شجاعت و برخورد گرم و صمیمی فردین می گفت و تا اینکه روزی جهت تهیه خبری به ستاد نیروی انتظامی شهرستان جیرفت دعوت شدم، این مراسم با موضوع ازدواج آسان و در سالروز ولادت حضرت زهرا (س) تشکیل شده بود و در این مراسم خطبه عقد این جوان برومند نیز خوانده شد.
هر کسی خوشحالیش را به گونه ای ابراز می کرد، یکی هزینه سفر به مشهد مقدس را تقبل کرد، دیگری هزینه ثبت دفتر ازدواج را به عروس و داماد هدیه کرد، نفر بعدی هزینه سفره عقد را رایگان اعلام کرد.
الهی الحمد الله فردین متاهل شد.
ولی اکنون نوزدهم خرداد 1397 باید دلنوشته ای برای شهادتش بنویسم، فقط خدا می داند چقدر سخته
حدود 2 ساعت قبل که خبر شهادش تایید شد، نمی دانستم خوشحال باشم یا غمگین؟
شهادت، موهبت و لطف خداست که فردین لیاقتش را داشت و رفت.
از طرف دیگر جای فردین (اسطوره شجاعت و مردانگی) در شهر جیرفت برایم خالی است.
خدا به خانواده‌های محترم سنجری و افتخاری صبر دهد.
7420/ 5054
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.