متن کامل این گفت و گو بدین شرح است: بدون تردید نام ماندگار زنده یاد حشمت اله لرنژاد با تاریخ هنر و موسیقی دیار کرمانشاه و مردمان کرد گره خورده است؛ چنان که گویی صدای زلال استاد لرنژاد از عمق تاریخ کرمانشاه به گوش عاشقان دیار بیستون می رسد. صدایی که همچنان بر بلندای موسیقی کردی با غرور و افتخار از آن یاد می شود.
اما همه چیز گواهی می دهد که بزرگی و شکوه این نام ماندگار، مسئولیت سنگینی را در وادی هنر بر شانه‌ی حسام لرنژاد نهاده است. حسام لرنژاد جدا از آنکه این سالها به سبک خودش و با هویت هنری ویژه اش به هنر و فرهنگ کردی خدمت می کند؛ به خوبی آگاه است که در این برهه از زمان باید پرچمدار مصمم و موفقی برای نام و نشان پرافتخار خانواده لرنژاد باشد.
حسام لرنژاد در آثاری که تا به امروز منتشر نموده؛ نشان داده است که تسلط بالایی به گویش های مختلف زبان کردی دارد و برخلاف اغلب هم نسلانش کمتر به سمت و سوی دنباله روی از برخی سبک های تکراری و کلیشه ای موسیقی کردی رفته است.
این فرزند شایسته‌ی حشمت لرنژاد تا به امروز به واسطه آثار موسیقیایی قدرتمند و متفاوت توانسته است به خوبی جایگاه خود در موسیقی کردی کرمانشاه را تثبیت کند.
و حالا پس از سالهای بسیاری که دیار کرمانشاه از کنسرتهای کردی اصیل و راستین به دور مانده است؛ اینک فرصتی دست داده تا حسام لرنژاد دوباره صدای فرهنگ کردی را از اعماق دل و جان کرمانشاه بلند نموده و به گوش مردمی برساند که عاشقانه هویت فرهنگی دیارشان را دوست می دارند.
گفت و گوی ما با این هنرمند محبوب و نام آشنا پیش روی شماست:

ـ حسام لرنژاد از نخستین روزهایی که به عرصه موسیقی پا گذاشت تا به امروز؛ چگونه و به چه شکلی توانسته است نام و هنر خودش را از زیر سایه بلند نام بزرگی چون حشمت لرنژاد بیرون بکشد و سبک هنری مستقل و شناسنامه داری برای خود داشته باشد؟
در پاسخ این سوُال باید اینگونه بگویم که موسیقی حشمت لرنژاد فاکتورهای خاص خودش را دارد و گام نهادن در این مسیر پرفراز و نشیب و ادامه حرکت در آن، کار سختی است... من نمی توانم بگویم چگونه توانسته ام فضای ذهنی و هنر خودم را از سایه این نام بزرگ کمی این سوتر بکشم؛ اما امیدوارم که بتوانم در این مسیر موفق باشم. می دانم به خاطر آنکه من پسر حشمت لرنژاد هستم؛ آنگاه که به دنیای موسیقی کردی وارد می شوم؛ مخاطبان موسیقی کردی توقع و انتظار بالایی از من دارند و البته بیشتر این توقعات نیز طبیعی و بجاست. فکر می کنم خودم نیز از نخستین لحظه ای که به وادی موسیقی کردی گام نهاده ام، هدفم این بوده که از سبک و سیاق زنده یاد لرنژاد جدا نباشم اما کاملا آگاه هستم که باید به سمت سبک و امضای ویژه خودم بروم و درعین حال معیارها و شیوه ی هنری پدرم را نیز به عنوان یک اهرم گرانبها به همراه داشته باشم.
نمی دانم تا چه حد توانسته ام در این زمینه تجربه خوبی را پشت سر بگذارم اما تمام توان و قابلیت های خود را به کار گرفته ام تا بتوانم دست کم از نظر شعری و موسیقیایی کار خودم را درست انجام دهم؛ بقیه ماجرا برعهده مردم و مخاطبان موسیقی است که هنر اصیل و هنر ضعیف را از یکدیگر تفکیک کنند.

- آیا آثار موسیقی کردی که تا به امروز به گویش کردی جنوبی منتشر شده اند؛ این پتانسیل و قابلیت را داشته اند که به اندازه آثار کلاسیک کردی مخاطب را به خود جذب کنند؟
- متاسفانه باید بگویم نه! بخاطر اینکه مهمترین مسأله ای که در این زمینه مطرح می شود،'خلأ دانش موسیقیایی' است. عمده‌ی آثاری که در عصر ما و تا به امروز به اسم موسیقی کرمانشاه در میان جامعه و مردم انتشار یافته اند، از زاویه های مختلف دانش موسیقی از ساختار قدرتمند و محکمی برخوردار نیستند. وقتی به آثار اساتیدی چون زنده یاد یداله رحمانی، استاد پیرخزری، برادران سابور و حشمت لرنژاد توجه می کنیم، پی می بریم که اغلب آثار این اساتید، از نظر شعر و موسیقی بسیار اصیل و فاخرند و به اصطلاح بارها و بارها چکش کاری شده اند. اما متاسفانه باید بگویم امروزه موج کاذبی از ناآگاهی و کم سوادی در موسیقی کردی کرمانشاه به راه افتاده است؛ عده ای می آیند و بدون هیچ دانشی و بدون اینکه احساس مسئولیتی در قبال محتوای کارشان داشته باشند، فقط می خوانند. اینها به محتوای شعرها توجه نمی کنند و نمی دانند که شعر آنها چه تاثیری می‌تواند روی جامعه و فکر مردم داشته باشد. به نظرم بسیار مهم و حائز اهمیت است که بدانیم در نهایت چه چیزی می‌خواهیم به جامعه و مردم تحویل بدهیم و اثر تولیدی ما چه تاثیری می‌تواند روی فکر و باور مردم داشته باشد. به اعتقاد من جوهره و پتانسیل های واقعی موسیقی کرمانشاه بسیار فراتر از آثاری است که امروزه توسط عده ای از خوانندگان و به اسم موسیقی کرمانشاه منتشر می شود. فرهنگ ما بسیار عظیم و عمیق است و اگر هم بخواهیم در این زمینه دست به نوپردازی و ساختار شکنی بزنیم؛ تمام اصول زیربنایی حرکت ما باید همراه با علم و آگاهی باشد. اگر بخواهیم جریان تازه ای در موسیقی ایجاد کنیم باید به خاطر داشته باشیم که در این مسیر نباید از غنای فرهنگی گذشته و داشته های دیروزمان غافل شویم. به راستی کرمانشاه در میان مناطق کردنشین صاحب یکی از عمیق ترین و گسترده ترین گنجینه های موسیقی کردی است.

ـ می دانیم که موسیقی کلاسیک کردی، گذشته ارزشمندی به یادگار گذاشته است اما آیا توانسته ایم در عصر امروز موسیقی کردی را از بافت کهنه و تاریخی آن خارج نموده و پنجره های تازه روبه آن باز کنیم؟ مشکل اساسی در این زمینه را چه چیزی می دانید؟
- برای هر جامعه‌ای نیاز اساسی است که در تمام زمینه ها به سمت افق های تازه تر پیش برود و تحولاتی را در بسترهای مختلف تجربه کند. موضوع موسیقی هم بدون تردید نیاز به ساختارشکنی و نفس های تازه دارد اما این جریان های تازه باید همراه با آگاهی و کار علمی باشد. متاسفانه می توانم بگویم که در حوزه‌ی موسیقی کردی ما نتوانسته ایم آن پنجره های جدید و آن افق های تازه مد نظر را پیدا کنیم. در نخستین گام، برخی از شعرها که من می شنوم یا به دستم می رسد شعرهایی نیستند که فکر و اندیشه تازه ای داشته باشند یا از مفاهیم و کلمات کردی جانداری در آنها استفاده شود. تردیدی نیست که ضعف ها و کاستی های بسیاری دست به دست هم داده اند که تا به امروز مانع رسیدن ما به این هدف شوند. البته لازمه ساختارشکنی و نوپردازی هم این نیست که چنان کاری به سر موسیقی کردی بیاوریم که سر از دنیای نامشخصی در بیاورد و آن‌ گاه اسم این کار را نوپردازی و ساختارشکنی بگذاریم.

ـ در بحث ساختارشکنی اشاره کوتاهی به اهمیت موضوع شعر و ادبیات داشتید. می دانیم که ادبیات کردی در منطقه کرمانشاه بیشتر از 2 دهه است که همچنان فضاهای مدرن و تازه را تجربه می کند و جریان های نوین و متفاوتی نیز در این زمینه شکل گرفته است آیا صاحب نظران موسیقی کردی توانسته اند برای پیشبرد و ارتقاء محتوای آثار خود از این جریان های متفاوت استفاده کنند؟
- ببینید! مسئله شعر به نظر من در تمام دنیا همیشه یک قدم جلوتر از موضوع موسیقی حرکت نموده و فعالان موسیقی ما باید تلاش کنند به پیشرفت شعر و ادبیات برسند. اگر به دنبال افق های تازه و بلندتر در حوزه موسیقی کردی هستیم باید از آثار متفاوت ادبیات کردی در دوران معاصر استفاده کنیم و کمک بگیریم.

- اگر موافق باشید به سراغ موسیقی کرمانشاه بیاییم و بیشتر در این زمینه صحبت کنیم؛ آیا موسیقی کردی در کرمانشاه توانسته است هم سطح سایر مناطق کرد پیشرفت نموده و خود را به مخاطبان متفاوت موسیقی معرفی کند؟
متاسفانه ما به نوعی مونوتومی و تکرار در این زمینه دچار شده ایم. به باور من شاید مهمترین مسأله ای که باعث این آسیب شده است توقف و ایستایی میل و علاقه مردم روی همان ریتم های مراسمی و رقص باشد. و همین مسئله بزرگترین آسیب را به موسیقی کرمانشاه وارد کرده است.
- موسیقی کرمانشاه قابلیت های گسترده ای در خود نهفته دارد و ما می توانیم با ریتم های اصولی تری آثار موسیقی کردی بسازیم و منتشر کنیم اما بیشتر مردم ما، موسیقی کردی را با همان ریتم های رایج مراسمی می‌شناسند و عموما ریتمی را می پسندند که بتوانند در جشن ها با آن برقصند. برخی از خوانندگان عروسی جدا از اینکه مشغول کار خود هستند؛ متاسفانه در کنار این زمینه شغلی، آسیب بزرگی نیز به برای موسیقی اصیل و راستین کردی ایجاد نموده اند. متاسفانه امروز در موسیقی کرماشان عده ای فعالیت می کنند که موسیقی را نمی شناسند و از فاکتورهای مختلف گویش کردی جنوبی اطلاعی ندارند. هدف مشخصی هم پشت کار آنها نیست. آگاهی و فهم جامعه ما باید به حدی برسد که اثر خوب و اثر ضعیف را از هم تشخیص بدهند. این وظیفه اصلی افرادی که در حوزه موسیقی کار می‌کنند و باید بتوانند 'خوراک هنری' مناسب برای مردم فراهم کنند. کسی که خود را هنرمند می داند؛ وظیفه‌ی مهمی بر دوش دارد....
- تا جایی که من اطلاع دارم و بازخورد می گیرم؛ مردم کرمانج و سوران بسیار علاقه نشان می دهند که بیشتر از گذشته به فرهنگ کرماشان نزدیک شوند. ما هم باید تمام تلاش و توان خود را به کار بگیریم تا موسیقی و فرهنگ خود را با افتخار به آنها معرفی کنیم. آرزویم این است که موسیقی امروز کرمانشاه همچون گذشته به جایگاه واقعی اش بازگردد.

ـ خوب است بدانیم دیدگاه شما در باره موسیقی پاپ کردی چیست؟ آثاری که امروزه به اسم موسیقی پاپ کردی در کرمانشاه منتشر می شوند تا چه اندازه با پتانسیل ها و قابلیت های والای فرهنگ کرمانشاه تناسب دارند؟
ناگفته پیداشت که کسی با موسیقی پاپ کردی مشکلی ندارد اما نیاز است که در این زمینه به شکل علمی و در چارچوب مشخصی کار شود. موسیقی پاپی که اصولی و از سر دانش و آگاهی باشد؛ با پتانسیل های بسیاری که دارد می‌تواند به خدمت موسیقی فولکلوریک کردی بیاید. در زمان بزرگانی چون مرحوم لرنژاد اگر ساختارشکنی داشتیم؛ این ساختار شکنی و نورپردازی همراه با آگاهی و دانش بود و به همین خاطر است که هنوز نام حشمت لرنژاد ماندگار و جاودان مانده است. باور من این است که هر کدام از هنرمندان دیار ما در هر زمینه و سطحی که مشغول فعالیت هستیم؛ باید جایگاه خود را بشناسیم.

ـ در پایان این صحبت‌ها آینده موسیقی کرمانشاه را چگونه می بینید؟ موسیقی کردی کرمانشاه به کدام سمت پیش می‌رود؟
اگر به این شکلی که امروز می بینیم رو به جلو برود؛ متأسفانه در حال نابودی و ویرانی است. اما اگر از همین الان جوان‌های ما گام‌های درستی بردارند و روز به روز آگاهی خود در زمینه موسیقی را افزایش دهند؛ من امیدوارم که به خاطر پتانسیل های ویژه ای که در فولکلور منطقه کلهر هست، آینده روشنی چشم انتظار موسیقی این دیار خوش نیشان است.
8066
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.