میر و علمدار کاروان حضرت اباعبدالله پاسدار حریم ولایت بود و در این راه چنان ستون خیمه را نگهداشته بود که کسی گمان نمی کرد، لحظه ایی از راه رسد که سقای حسین، حضرت عباس نیامد، ای اهل حرم میر و علمدار نیامد.

تاسوعای حسینی از راه رسیده است، روزی که فقط یکبار و در یکسال اتفاق خواهد افتاد امّا بر سرنوشت جوانمردی یک ملت برای یک عمر تاثیر خواهد گذاشته و آن گونه زمین و زمان را به عظمت خود گره خواهد زد که هیچ حیله و دشمنی توان مقابله با آن را ندارد.

باب الحوائج است عباس علمدار، سپه دار کربلا، مگر می‌شود رفت پیش سقای دشت کربلا عمو عباس و حاجتی داشت و امید نداشت که برآورده نگردد، سالیان سال است که مسلمان و غیر مسلمان از باب الحوائج حضرت ابوالفضل عباس (ع) حاجت روا شده‌اند.

کودکان دشت کربلا امروز تشنه آب هستند، آبی که بر امام خوبی ها تحریم شده است و قرار نیست جوانمردی در دشمن پیدا شود که کودکان چرا نباید آب داشته باشند و گناه آنها در این ظلم شیطانی چیست که باید شکنجه گردند.

عطش تمام زور خود را زد تا آنکه باب الحوائج برای رفع عطش طفلان حسین (ع) به دریا زد و بدون آنکه لب های خشک خود را سیرآب نماید، به قصد سیرآب کردن لبهای اربابش سریع حرکت کرد امّا در میانه راه، درست در قبل از اینکه لبخند به لب کودکان آید، مشکها پاره از کینه دشمنان شدند و دست علمدار کربلا در این راه قلع و قم شد.

ناگهان آسمان علقمه رنگی شد و غوغا به پاشد، عدهایی با هر آنچه داشتند به سمت جوان قد بلند و رشیدی می دویدندن که به ناجوانمردی شمریان از عرش به فرش افتاده و دستانش هر یک در گوشه ایی جان مانده و توان یاری او را ندارند.

کودکان در بلندای خیمه گرد و خاکی می بینند و هنوز امید آمدن عموی را به دل دارند و تصور آن لحظه که از راه می آید علمدار کربلا و مشک هایی که پر است از آبی که نمی دانند به کدامین گناه بر آنها حرام شده است، زمان گذشت و دلهره ها به یک باره تمام وجود را در بر گرفته است.

دیگر عطش و آب اهمیتی ندارد، از دلهره و اضطراب سیر شدند و تنها یک نیاز و یک عطش باقی مانده است، فقط عمو بیاید، بی عمو آب دیگر گوارا نیست، بی عمو دیگر عطش معنا ندارد، بی عمو دیگر زندگی ارزشی ندارد.

همه منتظر بودن و نگران، ساعتی گذشت و تنها مردی از میان آن همه گرد و غبار با قدی خمیده از راه می رسد و بی آنکه با کسی حرفی بزند، درست به سمت خیمه عمو عباس می رود و در میان آن، عمود خیمه را برمیدار و خیمه یکباره بر زمین می نشیند.

علمدار کربلا برای جنگ و مبارزه به میدان نرفته بود، هیچ کسی در خیمه انتظاری غیر از بازگشت حضرت عباس (ع) نداشت و هنگامی که خبر آمد که عمو دیگر نمی آید، غمی سنگین تر از غم بر دل ها نشست که با چه دشمنی و کنینه ایی روبه رو هستند.

باب الحوائجی که برای مهیا کردن حاجت کودکان حسین (ع) به صحوف پشت به پشت دشمن زده بود و برای برآورد آرزوی طفالان از جان خود گذشت و پیش از عاشورای حسینی، تاسوئایی به پا کرده است که خود عاشورایی دیگر است.

سقای حسین سید و سالار نیامد، ای اهل حرم میر و علمدار نیامد، دست و دل و جان در این روز برای بیان آن همه رشادت ها و مصیبت های عَلمدار کربلا، حضرت عباس (ع) از حرکت می ایستد و توان از دست می دهد زیرا در این روز، وفای به عهد متولد می شود و جوانمردی در رگ ها جوشش دوباره می یابد.

نهمین روز محرم تاسوعای حسینی است، روزی که اگر صد ها سال به طول انجامد، نمی تواند تمام مطلب را برای مخاطب بیان کند، بدون شک عظمت بزرگی این روز به این علت است که همه نسل های آینده قسمتی از آن را درک می کنند و در این عاشقی، هر کس سهمی دارد.

تاسوعا در کتب شیعه، نهمین روز از ماه محرم و روز عباس است که عزاداران و عاشقان اهل بیت(ع) در سراسر کشور، ضمن بیان فضیلت های علمدار کربلا، به مرثیه سرایی، عزاداری و توزیع نذورات برای حضرت ابوالفضل عباس (ع) اقدام می کنند.

آنچه که باعث شد تاسوعا را به نام حضرت عباس نامگذاری کنند نه به این معناست که آن حضرت در این روز به شهادت رسیده است، زیرا مطابق اسناد و روایات موجود، حضرت ابوالفضل عباس(ع) پیش از ظهر عاشورا به شهادت رسیده است بلکه تاسوعا را به این علت به نام علمدار کربلا می شناسند تا مقام و جایگاه رفیع و با عظمت ایشان را به اهل ایمان معرفی کنند.

امشب که شب عاشورا است، دشمن که میداند فردا بدون شک علمدار کربلا به میدان می آید و توان جنگیدن با ایشان را ندارد، به فکر امان نامه ای افتاد که حیله شیطان بود و چه عَلمدار حسینی چه زیبا  با ایثار جوان خود در راه حمایت از امام زمان خودش، زمان را محیا برای شکوفایی جوانمردی و وفای به عهد می کند.

اگر انسان می خواهد رسم وفای به عهد را بیاموزد باید در تاسوعا زندگی کند و فاداری حضرت عباس(ع) را در مقام یک عَلمدار ببیند که در روز عاشورا و تحریم آب توسط شیطانیان، برای نجات جان کودکان تشنه لب اهل خیمه به رود فرات که در محاصره دشمن بود زد و چون امام زمانش تشنه لب بود، در آن رود پر آب،  تشنه کام برگشت و لب تشنه به شهادت رسید.

تاسوعا آن زمانی تاسوعا شد که دشمن تمام یاران حضرت امام حسین (ع) را به شهادت رسانده بود و گمان می کرد که سید و سالار شهیدان قصد تسلیم شدن را دارد و نمی دانست که مقدر الهی بر آن است که فردا در روز عاشورا، ذبح عظیم جهان را تکان دهد و امروز و امشب، آسمانیان به ذکر راز و نیاز و تلاوت قرآن امام حسین (ع) گوش فرا دهند.

تاسوعای حسینی روزی بود که امام حسین(ع) در عصر آن برای اهل بیت و یاران با وفای خود خطابه ای خواندند و به آنها اعلام کردند فردا دشمن بر ما رحم نخواهد کرد و حادثه‌ایی عظیم اتفاق خواهد افتاد که در جواب ایشان، اصحاب و یاران با چشمانی پر اشک و ایمانی راسخ، وفاداری و حمایت خود را تا پای جان از امام زمان خود اعلام کردند.

امام سجاد(ع) که در واقعه کربلا حضور داشتند و از نزدیک این حادثه عظیم را نظاره گر بودند در وصف وفاداری و ایثار عموی بزرگوارش حضرت ابوالفضل عباس(ع) فرموده اند: رحمت خدا بر عباس، او ایثار کرد، آزمایش داد و جانش را فدای برادر کرد، دستانش قلم شد، خداوند نیز به جای آن ۲ دست، ۲ بال به وی اعطا کرد تا همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند، به یقین عباس نزد خدای متعال مقامی دارد که روز قیامت همه شهدا به حال ایشان غطبه می خورند.

از امام صادق(ع) روایت شده است که تاسوعا روزی است که حسین (ع) و یارانش در آن روز در کربلا محاصره شدند و سپاه شام پیرامون شان حلقه وار گرد آمده و از حرکت بازداشتند و پسر مرجانه (ابن زیاد) و عمر بن سعد در آن روز شادمان از اینکه لشکری انبوه در اختیار دارند، حسین(ع) و یارانش را ضعیف شمرده و یقین کردند دیگر حسین، یار و یاوری ندارد و مردم عراق به مدد او نخواهند آمد.

هر سال مراسم روز تاسوعای حسینی با حضور خیل عظیم عزاداران و دسته های سینه زن و زنجیر زن در شهر بیجار برگزار می شود و همچنین در روز عاشورا، آیین سنتی گِل‌گیران توسط ۲ مسجد امیرالمونین حضرت علی علیه الاسلام و مسجد حضرت سیدالشهدا علیه الاسلام در این شهر با حضور پر شور نوجوانان، جوانان و پیر غلامان حسینی برگزار می گردد.

در روز تاسوعای حسینی بسیاری از مردم با تهیه نذوراتی همچون حلیم، طبغ غذا، شربت، آب سرد، چای، شیر، کیک، خرما، آبمیوه و غذای گرم از سینه زنان و عزاداران حضرت اباعبدالله حسین(ع) پذیرایی می کنند و عشق و دلدادگی خود به خاندان نبوت را اینگونه نشان می دهند.

مراسم «گل گیران» شهرستان بیجار در چهارمین همایش ثبت ملی آثار، در فهرست میراث معنوی به ثبت رسید این مراسم از نظر گستردگی و شرکت همه مردم از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

شهرستان ۸۹ هزار نفری بیجار در ۱۴۲ کیلومتری شرق شهر سنندج مرکز استان کردستان قرار دارد.

۹۹۴۳ / ۳۰۳۴

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.