مقدمه این کتاب به قلم دکتر نصرت‌الله کاسمی نگاشته و در آن عنوان شده از سرزمین کردستان نه تنها دلیران بی باک و دلاوران چالاک برخاسته و به دیده‌بانی و نگهبانی مرزهای میهن بزرگ نامدار خود ایران بیدار و هوشیار نشسته‌اند، بلکه عالمان و حیکمان و عارفان زیادی از آنجا اصل و ریشه دارند که به فرهنگ فخیم و فاخر اسلامی ایرانی خدمت کردند.

در زمینه شعر و ادب هم این مرز و بوم خالی نیست و می‌توان از نموداری ارزنده همچون ماه شرف خانم کردستانی متخلص به مستوره نام برد که پس از پروین اعتصامی، شاعره قوی مایه و بلند پایه و بجای خویش قدری و منزلتی والا دارد.
مهیندخت معتمدی در این کتاب ذکر کرده این کتاب مجموعه‌ای از خاطرات زندگی من است، نوشته‌هایم اشک آلوده است و سراسر از رنج تلخ‌کامی‌هایم حکایت می‌کند.

این سخنان چون شعله‌های سرکش آتشی از دل زبانه کشیده سراپای وجودم را سوزانده است، اما در هر حال هرگز با همرازی جز دفترم شعرم رازهایم را در میان ننهاده‌ام و آنچه را که در دل دارم بر زبان نیاورده‌ام.

اگر از شرح جزئیات زندگیم بگذرم باید سربسته بگویم که سرگذشت دردناکی دارم و ماجرایی شیرازه اوراق زندگانیم را ازهم گسسته است. از آن زمان تاکنون گویی از جهان گسسته‌ام تا در دل خویش دنیایی داشته باشم که جز خدایش فرمانروایی نباشد.

از اجتماع گریزان شده و به کنج عزلت پناه برده‌ام، گاه پرده‌ای از اشک بر دیدگانم کشیده می‌شود و زیبایی‌های جهان از پشت آن محو و نابود می‌شود.

در محیط زندگیم به دو یار دیرین، گل و کتاب خو گرفته‌ام که هر دو غمگسار دنیای تنهایی من هستند  یکی زیبا و ناپایدار و دیگری گویا و خاموش.

تلخ‌کامی‌ها و رنج زندگیم در گفتارم اثر گذاشته و کمتر شعری در این کتاب است که از این سوز و گدازها متاثر نباشد و به سبب دلبستگی به زبان مادری خویش فقط به درج غزلی کُردی در این کتاب اکتفا کردم.
مهیندخت معتمدی  سال ۱۳۰۸ در شهر بانه متولد شد و ۱۶ آبان سال ۹۲ در سن ۸۴ سالگی دار فانی را وداع گفت، دکتر مهیندخت معتمدی متخلص به مهین به زبان های پارسی، عربی و کُردی شعر می‌سرود و در زمره فرهنگیان نامدار کردستان بود که مدتی هم در قصرشیرین و کرمانشاه زندگی کرد.

او در سال ۱۳۵۲ مدرک دکترای زبان و ادب فارسی را از دانشگاه تهران کسب کرد.

دریای اشک، نقشی از مولانا خالد نقشبندی، شعله کبود، جبران خلیل جبران، گل های آبیدر، قصیده سه گانه «لامیه العرب، لامیه العجم و لامیه الکرد» و قصیده «بانت سعاد» از جمله آثار اوست.

نخستین دیوان او با عنوان «دریای اشک»  در سال ۱۳۵۳ منتشر شد، چون او به زبان‌های عربی و فرانسه آشنایی دارد، بعضی از آثار نویسندگان و گویندگان این زبان ها را به شعر پارسی برگردانده است.

شعر دکتر مهیندخت معتمدی، ساده‌ و دلنشین و در قالب غزل و قصیده‌ سروده شده‌ است او می گفت من همسر اختیار نکردم و با نوشته‌هایم زندگی کردم.

او آخرین روزهای زندگیش را در مرکز سالمندان گذرانید و در همان جا هم رخت سفر به‌ دنیای آخرت کشید.

۹۹۳۶/۹۱۰۲

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.