کنش زبانی در قرائت و تاویل از متن خبری نیازمند چه ساختاری است؟ تا به سرانجام کارکرد رسانه در گستره ارتباطات ختم شود.
آیا در جهان امروز قواعد صحیح قرائت از متن خبر به دیپلماسی ارتباطات بین المللی کمک می کند یا مانند توئیت های دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا تنها به «تحول سوژگی» می انجامد.
در حوزه فهم و ادراک از یک متن خبری بهتر است از مباحث فلسفی «هرمنوتیک» بهره گرفت یا به آرا فلسفی گادامر در خصوص تاویل یک اثر پرداخت؟
شماری از اندیشمندان و فلاسفه معاصر، هرمنوتیک را روشی می دانند برای فهم موضوعات، از این رو نگارنده سعی می کند از این روش به یک موضوع تازه در دریافت متن خبری از سوی مخاطب بپردازد.
در هر سه گونه هرمنوتیک روشی، هرمنوتیک فلسفی و هرمنوتیک انتقادی، به صورت مشترک بر شناخت و فهم موضوع از طریق روش شناسی، پدیدار شناسی، هستی شناسی، معرفت شناسی و مفاهیم این دست اذعان شده است.
در اصل، روش ارتباطی انسان ‌ها باعث تداوم زندگی اجتماعی توام با تفاهم می‌شود و این روش ارتباطی در متن خبر می تواند اثر خود را نمایان تر کند.
حالا به تعریف کلید واژه های این بحث پرداخته می شود، که در ابتدا باید پرسید: رسانه چیست؟ رسانه عبارت است از هر وسیله، که پیام را به مخاطب برساند و رساننده پیام به مخاطبان و گیرندگانِ پیام به واسطه رسانه انجام می شود که گونه های مختلفی از جمله خبرگزاری ها، مطبوعات، رادیو، تلویزیون، اینترنت و فضای مجازی برای آن تعریف شده است.
اما تعریف اینکه مخاطب کیست؟ کمی دشوار است یا باید مخاطب را طبقه بندی نکرد یا اگر مخاطب طبقه بندی می شود باید تبعات آن را نیز رسانه ها بپذیرند.
آیا هر متنی که از سوی پیام دهنده صادر می شود خبر است و پیام گیرنده از این پیام پاداش آنی و آتی دریافت می کند یا بی تفاوت از کنار پیام صادر شده عبور خواهد کرد؟
کارشناسان عقیده دارند، از زمانی که مباحثی مانند ژورنالیسم و ارتباطات (Communication) به عنوان یک رشته دانشگاهی مورد پذیرش قرار گرفت، این رشته نقش مهمی برای جهانی شدن گفتمان ها، مدرنیزاسیون و گفت وگوهای فرا متنی را ایفا کرده است و در زیستِ تفاهم ها یا تضاد زیستِ ها نقش آفرینی کرده است.
حالا پرسش پیش می آید که آیا «خبر» تنها به مثابه ذات اطلاع رسانی و گردش آزاد اطلاعات بین پیام دهنده یا پیام گیرنده یا مولفه ای فراتر از پیام دادن و پیام گرفتن است؟
به نظر می رسد در خصوص قلمرو دریافت متن و تاویل آن، باید به شکلی ساختاری توجه کرد چرا اگر محدود این قلمرو تعیین و مشخص نباشد، برخی از مفاهیم ارتباطات دست خوش تغییر خواهد شد.
به این نمونه توجه شود، در نزد پیام دهنده، از منظر دیپلماسی بین المللی، گاهی خبرها جنبه جهانی و رویکرد مصرف بیرونی دارند و سخن یا خبر ارائه شده به منزله این است که سخنان منتشر شده از سوی پیام دهنده کارکرد و رویکرد برون مرزی و راهبردی دارد و نگاه صادر کننده پیام بیش از همه چیز معطوف بُعد بین المللی و اثرگذاری آن است.
به طور مثال یک مقام بلند پایه یا رئیس جمهوری، مواضع کشور را می خواهد از طریق رسانه ها به جهان مخابره کند و قلمرو دریافت این خبر و متن با اولویت تمام، مخاطبان جهانی آن هم سیاستمداران است.
اما به دلیل نگرش بافتاری در برخی از رسانه ها و وجود تنظیم داخلی یا تاویل غیر هرمنوتیک، رویکرد ادراک بین المللی آن تبدیل به خبری داخلی می شود و این مدل سازی داخلی از یک رویکرد خارجی خبر، ناخواسته و گاهی خواسته و هوشمند، تبدیل به چالش یا مباحث بحث برانگیز اجتماعی خواهد شد.
بر عکس این موضوع نیز صدق می کند به گونه ای که یک مسوول درباره سیاست های بازار سکه و ارز برای مصرف داخلی به تشریح موضوع می پردازد، اما به دلیل تنظیم غیر هرمنوتیک خبرنگار و رسانه، این صبحت ها که جنبه مصرف داخلی داشته اند به ابرچالش بین المللی تبدیل می شود.
نمونه های فراوانی از این دست خبرها وجود دارد به گونه ای که منظور رئیس جمهوری در ارائه یک خبر رویکرد بین المللی آن بوده است اما رسانه های منتقد دولت با تنظیم ساختاری، آن را به متنی برای انتشار داخلی تبدیل کرده اند در حالی که هدف پیام دهنده تنها مخاطبان بین المللی بوده است.
به طور مثال ناطق و سخنران یک جلسه در سخنان خود سیاست های دیپلماسی بین المللی را در نشست اقتصادی و بازرگانی تبیین می کند و در پایان برای اینکه نشست اقتصادی بی مرتبط با سخنرانی خود نباشد، جملات کوتاه تیتر گونه ای را نیز در آن بیان می کند.
این سخنران با علم به اینکه خبرنگاران رسانه ها خبر را با رویکرد تبیین سیاست های دیپلماسی تنظیم می کنند وزنه سخنان سیاسی خود را در نشست اقتصادی بالاتر می برد.
اما به دلیل وجود ضعف ساختاری در تنظیم خبر، وجود هرمنوتیک انتقادی در نهاد رسانه و نداشتن علم ارتباطات در نزد خبرنگار، خبر با رویکرد اقتصادی برای مصرف داخلی تنظیم می شود، بی آنکه بدانند گوینده و پیام دهنده به دلیل خالی نبودن عریضه در نشست اقتصادی تنها به بحث های کلی و تیتروار پرداخته است.
انتشار این خبر بدون توجه به مفاهیم عمیق اثرگذار در اقتصاد کلان، بدون رنگ در روزهای بعد باعث ایجاد التهاب و چالش در بازار می شود و نه تنها سیاست های دیپلماسی نظام از سوی رسانه تبیین نشده است، بلکه اطلاعات خام اقتصادی را به دست تحلیلگران مغرض داده است.
از این دست خبرها، روزانه در شبکه های اطلاع رسانی به فور منتشر می شود به گونه ای که نظام اطلاع رسانی با چالش فهم موضوع روبه رو می کند.
اما ممکن است رسانه یا خبرنگار مدعی شود که چرا سخنران در نشست اقتصادی به جای بحث در موضوع (سوژه) به بحث در ابژه (ذهنیت) پرداخته است؟ جواب روشن است، چون ممکن است طرف مقابل در تازه ترین اظهار نظرهای بین المللی خود له یا علیه کشور حرفی زده باشد که به فوریت نیازمند پاسخ است و در این اقتضا زمانی نخستین نشست عمومی پیش رو می تواند تبیین گر دیدگاه های رسمی یک کشور باشد.
با این اوصاف رسانه ها نسبت به قلمرو دریافت و قرائت متن وظیفه سنگین دارند و در ساده ترین روش و کم هزینه ترین رویکرد، به روش دو تنظیمی باید روی بیاورند تا بتوانند به نیازهای مخاطبان داخلی و خارجی به صورت همزمان پاسخ بدهند.
به این ترتیب، دانشمندان علوم انسانی عقیده دارند که «معیار و ضابطه اصلی برای رسیدن به فهم مشترک و برای یافتن معنای لفظی متن (معنای اصیل و نهایی آن) را باید در نیت اصیل مولف
جست و جو کرد.
مفهومی که گاهی در بین رسانه ها و خبرنگاران کمرنگ است و تاویل و هرمنوتیک ساختاری یا انتقادی جای هرمنوتیک روشی را در رسانه می گیرد و مخاطبان را با چالش مواجه می کند.
بهتر است رسانه ها به ویژه در راستای تقویت دیپلماسی رسانه به «هرمنوتیک روشی مولف محور» توجه کنند و «تجربه همدلانه خبر» را نه به صرف تعریف و تجمید، بلکه تبیین گفتمان های داخلی در تنظیم «مخاطب خبر چه کسی است» را جامه عمل بپوشانند.
به گزارش ایرنا، 17 مردادماه سالروز شهادت محمود صارمی و دیپلمات های ایرانی در مزار شریف است و رسانه و دیپلماسی هیچگاه از هم جدا نبوده اند حتی در پذیرش خطر و دریافت شهادت و این به منزله جایگاه بین المللی رسانه است.
*خبرنگار ایرنا
2097/6021
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.