به گزارش ایرنا، کسانی هستند که فوتبال باشگاهی را دنبال نمی کند یا حتی درباره این رشته ورزشی چندان سررشته ای ندارد، اما هنگام پخش مسابقات حس ناسیونالیستی بالایی نسبت به تیم های ملی خود دارند.
به طور مثال عده ای بر این اعتقادند که تیم ملی فوتبال ایران با 3گل پرتغال را شکست می دهد و راهی مرحله بعدی می شود.
این حس ناسیونالیستی قابل احترام است، اما در جهان واقعیت، باید پذیرفت که فوتبال بازی تیم های آماده است، چه اینکه آلمان قهرمان 2014در نخستین باری مقهور بازی یکدست مکزیک شد.
آرژانتین در مقابل چشم های اسطوره فوتبال جهانی که روی به خاطر گل تاریخی به انگلیستان او را ' دست خدا ' عنوان می کردند، مقابل کرواسی تن به شکست سختی داد.
تیم های برزیل، فرانسه ، بلژیک ،لهستان نیز در این جام در بازی های خود دچار تزلزل شدند و گاهی پیروزی خفیف یا شکست را پذیرفتند و یاد شکست برزیل برابر آلمان زنده شد.
تیم ملی ایران نیز در این مسابقات اگر چه بازی قابل قبولی را برای هواداران انجام داد، اما باید پذیرفت این تیم با کمترین امکانات از جمله بازی های تدارکاتی مقابل حریف رفت،که حتی برخی ها اعتقاد داشتند باید تیم اسپانیا را نیز شکست می داد.
برای این دسته از تماشاگران مهم نیست که زیرساخت های فوتبال در کشورهایشان تا چه اندازه مهیا بوده است، مهم آن است که باید به هر قمیتی پیروز شد، حتی در برابر قهرمان جهان که حداقل 10 بازی تدارکاتی داشته است.
نگاه ناسیونالیستی به فوتبال حتی به قهرمان سوزی نیز می رسد و قهرمانان ورزشی مورد هجوم نقد مخاطبان هواداران قرار می گیرند.
این نوع نگاه به فوتبال که ریشه اجتماعی و جامعه شناختی فوتبال زدگی بروز و ظهور می دهد، آنقدر توقع زیادی از بازیکنان دارد که حتی تیغ تیز را نسبت به سردار آزمون مهاجم جوان برداشته است.
این نگاه در جام جهانی در بین تماشاگران سایر کشورها نیز پدیدار می شود به گونه ای تماشاگران آرژانتینی خواستار کنار گذاشتن لیونل مسی از تیم ملی خود شده اند حتی اگر او اسطوره این سالهای فوتبال پس از مارادونا باشد.
عشق به فوتبال و فوتبال ستیزی دو روی سکه هواداری از یک رشته ورزشی است درست مانند عشق به فلسفه و فلسفه ستیزی که تماشاگر بدون توجه به بازی خوب یا بد یا چینش مربی ، فقط به دنبال یک نگاه کلی و نتیجه گراست.
در این نظریه فوتبال نتیجه گرا جایگزین فوتبال عملکرد گرا می شود و در نتیجه هوادار به جای فهم فوتبال دچار فوتبال زدگی می شود.
یکی از فلاسفه معاصر ایران در خصوص رابطه فوتبال و فلسفه معتقد است که' این نوع وابستگی، علاقه‌مندی به فوتبال در کل نیست، بلکه فرد با یک تیم خاص گره می‌خورد و این وفاداری و دلبستگی به هر دلیل یا دلایل خاصی رخ می‌دهد، اما فرد این گره را ادامه می‌دهد و از طریق آن است که با کل فضای فوتبال درگیر می‌شود'.
با این اوصاف می تواند به این نتیجه رسید که فوتبال به عنوان یک پدیده اجتماعی ممکن است به ساختارهای فلسفی ناسیونالیسم نزدیک شود اما نمی تواند به ناسیونالیست اجتماعی تبدیل شود.
این روزها ناسیونالیست فوتبالی توقع دور از ذهن را برای مخاطبان ورزش بروز داده است به گونه ای که چون فوتبال یک ورزش غیرقابل پیش بینی است پس تیم های بدون زیرساخت می توانند تیم های بزرگتر را شکست دهند.
از سوی دیگر خود نهاد فوتبال در قالب جام جهانی این روزها تفکر زایشگر 'اینترناسیونالیسم ' یا ' جهان میهنی' شده است تا هم در کنار هم یک مرز داشتنه باشند و نبرد رنگ ها و پرچم ها جایگزین رقابت به مفهوم عام نشود.
فوتبال به مفهوم انسان شناسی آن اگر دچار ناسیونالیست شود خاصیت رقابت بر اساس توانمندی ها را از دست می دهد و هیجان، شور و غرور، هویت گرایی فردی و جمعی را از دست خواهد داد.
نگاه ناسیونالیستی به فوتبال به مثابه یک پدیده مدرن در صورت شکست به فوتبال زدگی و دوری از هویت جمعی ختم می شود مانند آنچه این روزها منتقدان را در برابر 'سردار آزمون ' قرار داده است.
سردار آزمون یکی از بازیکنان تراز بین المللی ایران است که در مقدماتی جام جهانی 2018 برای تیم فوتبال ایران بیشترین اثربخشی را داشته است.
جام جهانی 2018 از روز 24 خردادماه با دیدار تیم های عربستان سعودی و روسیه آغاز شد و تیم ملی فوتبال کشورمان نیز در گروه «بی» با تیم های مراکش، اسپانیا و پرتغال همگروه است.
2097
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.