مهمترین مولفه ای اطلاقی به سینمای ایران پیش از انقلاب اسلامی، تجاری بودن آن بود و همین نگاه تجاری به سینما ، موجب می شد تا فیلمنامه ها نیز از هویت و استحکام موضوعی برخوردار نباشند.
اطلاق فیلمفارسی به سینما ایران پیش از انقلاب را منتقدان بدان جهت به این بخش برچسب کردند، که گفته می شد در سینمای آن زمان تنها کاراکترها و بازیگران به زبان فارسی صحبت می کنند.
در سینمای آن زمان خبری از هویت اجتماعی فرهنگی هنری نبود و انگار فیلمها از روی دست هم کپی می کردند و هر فیلمی که به بازار می آمد کپی آثار سالهای قبل بود.
بجز چند فیلم از کارگردانان صاحب عنوان ، مابقی فیلمها داستان و فرم و موضوع یکسانی داشتند و فقط نوع روایت قصه در این فیلمها متفاوت بود.
به هر حال سینما از همان زمان که وارد ایران شد به جنبه های سرگرمی خود بیشتر از جنبه های آموزشی توجه داشت.
تاجران و بازرگانان ایرانی که به کشورهای مختلف سفر می کردند همراه با واردات چای ، قند ،روغن، کلاه و کراوات، چند حلقه فیلم های خارجی را نیز با خود وارد می کردند بی آنکه از اصل سینما را شناخته باشند.
در این دوره از سینمای ایران ، کپی برداری از سینمای آمریکا، هند، ترکیه و حتی ایتالیا یک امر عادی بود با این تفاوت که فقط کاراکترها در فیلم های ایرانی با زبان فارسی صحبت می کردند.
در بیشتر این فیلم ها ، موضوع و قصه پرداختن به روابط دختران و پسران بود که یا یک دختر عاشق پسر پولدار می شد یا دختر پولدار عاشق یک پسر روستایی یا پایین شهری می شد.
بیشتر فیلم ها با این محوریت ساخته می شد و برای جذابیت کار نیز قطعات آوازی در وسط فیلم به خورد مخاطبان داده می شد.
اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سینمای ایران یک رویکرد انسانی با هویتی اجتماعی به خود گرفت و در این دوره سینمای فرهنگی هنری بروز کرد.
در این دوره حتی در آثاری که ملودرام ضعیفی در فیلمنامه از نظر قصه داشته اند ، کارگردان ها بر انسان اجتماعی و انسان کمال گرا تاکید می کنند.
حالا پس از 40 سال از انقلاب، سینما دارای یک زبان مشترک است که این زبان ماهیت سینما را نسبت به سایر هنر ها متمایز می کند.
کسب جایزه اسکار ، کن و ونیز و جوایز آسیاپاسیفیک از مهمترین دستاوردهای سینمای فرهنگی و هنری در پس از انقلاب اسلامی ایران است.
فروش سینما در این دوره چشمگیر شد و در سینمای فرهنگی هنری حتی یک فیلم رکورد 210میلیارد ریال اکران را به نام خود ثبت کرد.
در این بین حتی تعدادی از آثار مستقل سینمایی آنچه در عرصه جهانی خوش درخشیده اند که می توان آنها را در اینده بخشی از تاریخ هنر هفتم دانست.
سینما، بنا بر تعابیر تاویل کنندگان در طبقات نظری به گونه های مختلف تقسیم می شود که سینمای فلسفی، شاعرانه و ماورالطبیعه از جمله ژانر(گونه)هایی است که در این دوره ژانرهای هنری و فلسفی نیز رشد یافت.
به گزارش ایرنا، سینما اکنون در عرصه جهانی هنر به یک زبان مشترک در بین مخاطبان تبدل شده است و کارگردانان ایرانی موفق به معرفی هنر سینمای فرهنگی هنری به جهانی شده اند.
2097
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.