تکینگی ارزهای دیجیتال: پول بد، پول خوب را به حاشیه می‌فرستد !

سکه‌های باستانی از نظر استاندارد عالی هستند. بی‌تردید بهترین شکل در میان همه‌ی پول‌ها به شمار می‌روند. به‌خوبی ضرب شده‌اند و یک حلقه‌ی دقیق هستند. در هر جایی، اینجا در یونان و سرزمین‌های بیگانه می‌توان از آن استفاده کرد. با این حال از آنها استفاده نمی‌کنیم و در عوض از سکه‌های بدِ مسی که به تازگی منتشر شده‌اند و با بی‌دقتیِ تمام ضرب می‌شوند استفاده می‌کنیم.

لینک کوتاه کپی شد

اریستوفان – نمایش‌نامه نویس یونان باستان

 

حدود ۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح (ع) بود که اسپارتا موفق شد کنترل معادن نقره را که تا آن زمان در دست حکومت آتن بود به دست آورد و بردگان اسیر در دست یونانیان را آزاد سازد. این امر سبب کمبود نقره شد و همین امر آتنی‌ها را به انتشار سکه‌های جدید از جنس برنز که یک لایه نازک نقره روی آن قرار داشت سوق داد.

 

هنگامی‌که عامه‌ی مردم متوجه‌ی تفاوت میان این دو شدند، سکه‌های نقره قدیمی خود را نگه داشتند و بیشتر از سکه‌های برنزی برای خرج‌های روزمره خود استفاده کردند. به‌تدریج سکه‌های برنزی که در بازار به وفور یافت می‌شدند، از چشم مردم افتادند و دیگر کسی خواستار آن نبود.

قانون گرشام یک اصل مالی است که می‌گوید: «پول بد سبب به حاشیه رفتن پول خوب می‌شود.»

– دانش‌نامه بریتانیکا

براساس این اصل، مردم می‌خواهند از «پول بد» برای خرج‌های روزمره‌ی خود استفاده کنند و در عوض، «پول خوب» را زیر بالش‌شان نگه‌دارند. به‌همین دلیل، «پول خوب» از گردش مالی خارج شده و فقط «پول بد» باقی می‌ماند.

در بسیاری از دوره‌های بحران تورمی در یونان باستان هم، مردم سکه‌های «بهتر» را نگه می‌داشتند و سکه‌های «بدتر» را خرج می‌کردند. به‌این‌ترتیب، سکه‌های «بهتر» از گردش مالی دور می‌ماندند.

قانون گرشام معمولا برای توصیف پول‌هایی به کار می‌رود که ارزش اسمی یکسانی دارند، ولی مواد به کار رفته در آنها ارزش متفاوتی دارد. یک نمونه‌ی دیگر را با هم بررسی کنیم. فرض کنید دو سکه دارید که ارزش روی آنها یک دلار است، ولی یکی از آنها ۸۰ درصد نقره و دیگری ۲۰ درصد نقره دارد. اگر قرار باشد یکی از آنها را به ازای خرید به یک فروشنده بدهید، کدام را انتخاب می‌کنید؟

 

نکته‌ی نهفته در این قانون این است که افراد در موقعیتی این چنینی برای انتخاب بین این دو نوع پول، پول کم‌ارزش‌تر را برای امور روزمره انتخاب می‌کنند. در واقع می‌توان این گونه تفسیر کرد که مردم می‌خواهند پول کم‌ارزش‌تر را سریع‌تر خرج کنند.

شاید به نظر برسد این قانون فقط درباره پول‌های فلزی صدق می‌کند، اما من فکر می‌کنم این قانون در دنیای ارزهای دیجیتال نیز مصداق دارد.

شاید شنیده باشید که برخی فروشگاه‌ها از مشتریان بیت کوین نیز قبول می‌کنند. البته خودم تاکنون فقط توانسته‌ام دو چیز را با بیت کوین بخرم که یکی یک فنجان قهوه و یکی هم یک وعده غذا بود. در این سال‌ها توانسته‌ام فروشگاه‌های بیشتری را بیابم که پذیرنده‌ی بیت کوین باشند.

بخشی از وجودم که عاشق فناوری است از اینکه دو بار هزینه را با بیت کوین پرداختم لذت می‌برد. شاید به‌این‌ترتیب می‌خواستم از پذیرندگان بیت کوین حمایت کنم. اما بخشی از وجودم که چندان کاری به فناوری ندارد، از این اقدام راضی نبود. می‌خواستم بیت کوین‌هایم را نگه دارم، چون بیت کوین از زمان عرضه تاکنون هر سال حدود ۱۵۰ درصد رشد ارزش داشت. این در حالی است که پزو (واحد پول) موجود در کیف پولم هر سال ۳ درصد از ارزشش را از دست می‌دهد. حتی اگر ارزش بیت کوین در مقایسه با پزو رشد نمی‌کرد و ارزش هر دو باثبات بود و با نرخی کمتر از ۳ درصد در سال کاهش ارزش می‌یافتند، باز هم ترجیح می‌دادم پولم را در قالب بیت کوین حفظ کنم.

تکینگی

 

مفهوم تکینگی یا سینگولاریتی (singularity) به زمانی اشاره دارد که هوش مصنوعی آن قدر پیشرفت کرده که می‌تواند خودش را بهبود بخشد. در این زمان است که هوش مصنوعی می‌تواند تحولی اساسی در دنیا ایجاد کند.

فکر می‌کنم در دنیای ارزهای دیجیتال نیز یک مفهوم «تکینگی» داریم و آن هم وقتی است که این ارزها از نظر ثبات بتوانند با دلار آمریکا برابری کنند.

اگر نیم‌نگاهی به روند تحولات قیمت بیت کوین بیاندازید، خواهید دید که قیمت آن به‌تدریج به ثبات بیشتری در برابر دلار آمریکا و یورو دست می‌یابد. وقتی به نقطه‌ی تکینگی برسیم، مردم بیشتر ترجیح خواهند داد که پول فیات دارای اثر تورمی را خرج کنند و ارزهای دیجیتال فاقد تورم را نزد خود نگه دارند. هر قدر مردم بیشتر پول دارای تورم را نگه دارند، بیشتر قدرت خرید خود را از دست خواهند داد.

هر قدر افراد ارزش کمتری برای پول فیات دارای اثر تورمی قائل باشند، کمتر به فکر حفظ سرمایه‌ی خود در قالب آن خواهند بود. هر دلاری که از پس‌انداز خارج شده و وارد بازار شود به معنای ورود دلار بیشتر به چرخه‌ی پولی و افزایش اثر تورمی آن خواهد بود. کسانی که ترجیح می‌دهند پول فیات تورمی خود را حفظ کنند نیز قدرت خریدشان را بیشتر از دست خواهند داد. همین امر سبب می‌شود بیشتر به سوی حفظ پس‌انداز در قالب ارزهای دیجیتال غیر تورمی بروند.

البته من با الهام از الگویی دیگر به این نتیجه رسیدم. مطالعه‌ی صورت گرفته در ایالات متحده نشان می‌دهد که پنل‌های خورشیدی در آینده سبب نابودی صنعت کنونی برق این کشور خواهد شد. در واقع هر قدر افراد بیشتری در خارج از شبکه توزیع برق با استفاده از پنل‌های خورشیدی انرژی مورد نیاز خود را تأمین کنند، تأمین برق برای سایر مشتریان از طریق شبکه توزیع برق پرهزینه‌تر خواهد شد. به این ترتیب، آنها نیز به استفاده از پنل‌های خورشیدی روی می‌آورند و این چرخه با شدت به پیش می‌رود.

واکنش دولت‌ها چه خواهد بود؟

واکنش دولت‌ها به این پدیده نیز جالب توجه خواهد بود. آیا دولت‌ها در سراسر دنیا برای افزودن بر جذابیت پول فیات خود دست به کاهش تورم آن می‌زنند؟ یا واکنشی عجولانه داشته و ارزهای دیجیتال را ممنوع می‌کنند، بدون اینکه بدانند چطور باید این ممنوعیت را به پیش ببرند؟

آیا تکینگی خوب خواهد بود؟

 

تکینگی بی‌تردید سبب می‌شود ارزش پول پس‌انداز شده‌ی عده‌ای از مردم بی‌ارزش شود. تکینگی برای کسانی که دیر متوجه‌ی آن می‌شوند خوب نخواهد بود. اما آیا این پدیده به‌طورکلی برای جامعه سودمند است؟

ادعا نمی‌کنم که پاسخ این سئوال را می‌دانم. اما تردیدی نیست که پول تورمی در نهایت موجب ایجاد وضعیتی نظیر دوره‌ی «رکود بزرگ» (The Great Depression) در ایالات متحده می‌شود. برای درک بهتر این وضعیت، شاید بهتر باشد به داستانی که آلن واتس (فیلسوف و نویسنده‌ی انگلیسی) دارد اشاره کنم. او می‌نویسد:

آیا روزهای رکورد بزرگ را به یاد دارید؟ یک روز همه‌چیز خوب پیش می‌رفت. همه ثروتمند بودند و چیزهای زیادی برای خوردن وجود داشت. روز بعد همه به فقر گرفتار شدند. چه اتفاقی افتاده بود؟ آیا مزارع ناپدید شدند، دام‌ها از بین رفتند، ماهیان دریا مردند، انسان انرژی، توانایی‌ها و مغز خود را از دست داده بود؟ نه! صبح روز آغاز رکورد بزرگ، کارگری برای کار در یک ساختمان نیمه‌ساز به آنجا می‌رود. سرکارگر به او می‌گوید: «متاسفم، امروز نمی‌توانی کار کنی! اصلا اینچ نداریم!» مرد کارگر گفت: «منظورت چیست که اینچ نداریم؟» سرکارگر پاسخ داد: «منظورم این است که الوار داریم، فلز داریم! نوار اندازه‌گیری داریم! مشکل اینجاست که کار را نمی‌فهمی! ما اینچ نداریم. هر چه داشتیم مصرف کردیم و دیگر به اندازه‌ی کافی اینچ روی زمین نمانده است!»

-آلن واتس: از زمان تا ابدیت

آلن واتس این گونه ادامه می‌دهد:

انسان‌ها به شکلی باورنکردنی احمق هستند و پول را با ثروت یکی می‌گیرند. پول معیاری برای ارزیابی ثروت است و خودِ ثروت نیست.

اما این مساله چه ربطی به تکینگی دارد؟

فکر می‌کنم نمی‌توانیم جلوی این پدیده را بگیریم. مردم همیشه به دنبال این هستد که جلوی کاهش ارز پول خود را بگیرند. همین یگانه عاملی است که سبب ایجاد تکینگی خواهد شد. حال چه باید کرد؟

اگر اریستوفان (نمایش‌نامه نویس یونان باستان) امروزه زنده بود احتمالا می‌نوشت:

سکه‌های رمزگذاری شده از نظر استاندارد عالی هستند. بی‌تردید بهترین شکل در میان همه‌ی پول‌ها به شمار می‌روند. از نظر ریاضی ایمن هستند و هیچ وزنی در جابه‌جایی ندارند. در هر جایی، اینجا و سرزمین‌های بیگانه می‌توان از آن استفاده کرد. استفاده از آنها خوب است و بهتر است دیگر از آن قطعات کاغذی بدی که به شکلی بی‌دقت چاپ شده‌اند اجتناب کرد.

منبع: medium

 

دیدگاه تان را بنویسید