اعتراضاتی از این نوع که نه مطالبه مشخصی دارد، نه سازماندهی رسمی دارد، نه سخنگو و برپاکننده شناخته شده‌ای دارد، یا به سرعت تمام می شود یا به ناچار سیاسی و فراگیر و رادیکال می گردد. چاره‌ای جز تخریب و درگیری ندارد.

به گزارش جماران؛ عباس عبدی در کانال تلگرامی خود نوشت:

تظاهرات پراکنده‌ای که از چند شهر استان خراسان بویژه از مشهد و در اعتراض به مسایل عمومی و اقتصادی آغاز شد، موضوع تحلیل‌های گوناگونی قرار گرفته است. برخی آن را خودجوش می‌دانند که مردم جانشان به لب رسیده، برخی آن را مقدمه‌ای برای بستن فضای سیاسی و تلگرام می‌دانند، برخی آن را در چارچوب رقابت‌های سیاسی داخلی معرفی می‌کنند؛ و خلاصه هر کسی برحسب فضای ذهنی و مفروضات و یا حتی مطلوبیت‌های خود، تحلیلی را ارایه می‌کند. بنده در این یادداشت می‌کوشم که خیلی مختصر تبعات و زمینه‌های هر سناریویی را تحلیل و سپس تصویری از آینده احتمالی آن ارایه کنم. 

فرض می‌کنیم که هیچ دستی پشت این اتفاقات نیست. و مردم به صورت خودجوش به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی وارد این عرصه شده‌اند، در این صورت می‌توان این پرسش‌ها را طرح کرد. 

چرا در سال‌های گذشته بویژه در سال 1391 و 1392 که رشد اقتصادی منفی و تورم تا حدود 35 درصد بود، و حتی مسایلی چون هجوم به فروشگاه‌های مواد خوراکی و خرید همه برنج‌های بازار را شاهد بودیم، شاهد چنین اتفاقاتی نیستیم؟ آیا مردم آن زمان بی‌خیال وضع معیشت خود بودند، یا آنکه در حضور خیابانی محتاط بودند و آن را پرهزینه می‌دانستند؟ به طور قطع حالت اول پذیرفتنی نیست، ولی کاهش هزینه حضور خیابانی کاملاً معقول است. این کاهش هزینه یا متاثر از روندی الزامی است و کسی نمی‌تواند مانع ادامه آن شود یا آنکه قابل کنترل است. اگر قابل کنترل است، پس مسئولیت آن به عهده کسانی است که کنترل را شل کرده‌اند، ولی اگر کسانی نیستند که کنترل کرده باشند و اکنون هم قادر به جلوگیری از آن نیستند، در این صورت باید دانست که این رویدادها محدود به این امور به ظاهر معیشتی نخواهد شد. چرا؟ 

به این علت ساده که اگر مردم در گذشته نمی‌توانستند آنچه را که در ضمیر خود دارند بروز دهند، خواست‌ها و نگرش‌های آنان در هیچ حوزه‌ای آزادانه نیز منعکس نمی‌شده است و در نتیجه حکومت‌کنندگان از درک چیزی که دیده یا بروز داده نمی‌شود عاجز بوده‌اند. و بطور قطع مردم در حوزه‌های دیگر هم دارای نظراتی هستند که از نگاه ساختار پنهان مانده است و همین بزرگ‌ترین زیان برای آنانی است که مانع بروز این رفتارها شده‌اند، زیانی که با دست خود رقم زده‌اند و هنگامی که این رفتارها بروز پیدا می‌کند، همچون دومینو مناطق و موضوعات گوناگون را در برخواهد گرفت. 

اگر این اتفاقات ناشی از دخالت دست‌های خارجی است، در این صورت باز هم این انتقاد وجود دارد که چرا اجازه نداده‌ایم که مردم ما در داخل کشور در ذیل گروه‌های نام و نشان‌دار متشکل شوند و به صورت مسئولانه رفتار کنند؟ بنابراین در این وضع نیز حداقل بخش مهمی از مسئولیت متوجه تصمیم‌گیران داخلی است. 

اگر این رویدادها برنامه‌ریزی و کنترل شده است، در این صورت باید گفت که خطرناک‌ترین حالت همین سناریو خواهد بود. زیرا حکایت از وجود رفتارهای غیرقانونی و رقابت‌های مخرب میان نیروهای سیاسی می‌کند. متأسفانه برخی از اظهارنظرات و موضع‌گیری‌ها نشان داد که حداقل از بروز این اتفاقات خوشحال شده و استقبال کرده‌اند. ولی مشکل از آنجا آغاز می‌شود که بخواهیم با تور و قلاب ماهیگیری که برای گرفتن ماهی‌های کوچک است یک کوسه را شکار کنیم، روشن است که کوسه تور و قایق را با خود خواهد برد. 

پرسشی که مطرح می‌شود این است که سرانجام این اقدامات چه خواهد شد؟ پاسخ به این سوال خیلی مهم است. در یک جامعه توسعه‌یافته، اعتراضات مدنی است. یعنی مطالبه مشخص است. مثلاً تغییر یک قانون یا اعتراض به یک شخص یا رفتار معین. اعتراضات سازمان‌یافته است. سخنگو دارد. اگر دولت بخواهد می‌تواند با سخنگویان آن گفتگو کند و به تفاهم برسند. اعتراضات به امور دیگر سرایت نمی‌کند، زیرا نیازی نیست، هر کس بخواهد می‌تواند در امور دیگر هم اعتراض کند. 

ولی اعتراضاتی از این نوع که نه مطالبه مشخصی دارد، نه سازماندهی رسمی دارد، نه سخنگو و برپاکننده شناخته شده‌ای دارد، یا به سرعت تمام می‌شود یا به ناچار سیاسی و فراگیر و رادیکال می‌گردد. چاره‌ای جز تخریب و درگیری ندارد. این اعتراضات ماهیتی ندارند که برخی از سیاسیون منتقد بتوانند آن را مالاخود کنند. اعتراضات هدفمندتر نیز در تاریخ این کشور غیرقابل کنترل شد، چه رسد به این اعتراضاتی که فاقد هدفمندی روشن است. بنابراین اعتراضات اخیر یا آنچه که در آینده رخ دهد، جز استهلاک بیشتر سرمایه اجتماعی و از میان بردن نظم و آرامش نتیجه دیگری ندارد. ولی مسأله مهم این است که حکومت باید تمهیداتی بیاندیشد که مردم بتوانند اعتراضات مدنی خود را با شعارهای مشخص، سازمان‌یافتگی لازم و حتی سخنگویان و تشکیلات شناخته شده بروز دهند. فراموش نکنیم آنچه که نقطه قوت یک حکومت محسوب می‌شود، دیری نخواهد پایید که نقطه ضعف آن خواهد شد. 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.