یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

کانال تلگرام؛

آراء ثابت جناحی و آراء متغیر سرگردان

 

پایگاه خبری جماران-  نگارنده در سطور این یادداشت قصد دارد نگاه ها را از نگرش صرفا کمّی به سمت آنالیز کیفیت آراء در ایران و توجه به سرنوشت این آراء در آینده سیاسی و اجتماعی کشور که میتواند حامل هشدارهایی برای دولتمردان و سیاستمداران باشد، سوق دهد.

در انتخابات اخیر طبق اعلام رسمی وزارت کشور، حدودا ۵۶ میلیون نفر حائز رای دادن بوده اند. با توجه به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، حدودا ۲۵% آراء حائز رای دادن، در سبد آقای رئیسی به عنوان اصولگرایان، حدودا ۴۲% آراء حائز رای دادن در سبد آقای روحانی به عنوان اصلاح طلبان و مابقی که حدودا ۳۳% آراء حائز رأی دادن هستند، آرای باطله ، سفید و کسانی که اصلا رای نداده اند، می باشد.

اگر فرض کنیم بطور خلاصه، دو جناح سیاسی اصلی کشور، هر یک صاحب آرای ثابت منحصر به خود معادل حدودا ۲۵ درصد آرای حائز رای دادن هستند؛ بنابراین بطور مختصر، از میزان آرای سرگردان حدود ۱۷% در سبد اصلاح طلبان جذب شده اند و مابقی حدودا ۵% شامل بخشی از آرای سرگردان در سبد اصولگراها و آرای سفید و باطله بوده و حدودا  ۲۸% نیز در انتخابات شرکت نکرده اند.

 آرای انتخابات اخیر را میتوان از منظر دینداران افراطی با یک ژست حق به جانبی به دو دسته کلی آراء حلال و آراء حرام تقسیم بندی کرد و با همان تصور خوش بینانه حق به جانبی؛ رأی های مأخوذه در سبد هر یک از کاندیداهای پیروز یا ناکام را حلال و حرام خواند و این نوع مواجهه ابزاری هم کاملا نسبی بوده و با توجه به نتایج گوناگون حاصله در انتخاباتهای مختلف میتواند دست خوش جابجایی در سنجش حلیّت آن گردد.

 امّا اگر نگاه دین ابزاری را از سنجش کیفیت آرای انتخاباتی بیرون بکشیم و بجای آن، نگرش علمی از منظر سیاسی و اجتماعی بدان بیاندازیم؛ میتوان به نتایج درخور توجه تری دست پیدا کرد. 

 همچنین در این سنجش ، هر آینه زاویه دید خودمان را از سکوی جناح پیروز انتخابات نیز پایین بیاوریم و قدری به حقایق و وقایع بیرون جناحی احزاب متبوع ، سرکی بکشیم، مشاهده خواهیم کرد که در میان سرگردانی آرای برخی طبقات اجتماعی خاموش جامعه، از سر اضطراری هم هست که فعلا اگرچه مطالبات خود را در بلندگو و عمل حتی جناح برنده انتخابات نیز، نادیده می انگارد؛ لیکن تا اطلاع ثانوی بذر آرای مزرعه خویش را به سبد آنها می اندازد، به امید آنکه در آینده ی برنامه آن جناح پیروز انتخابات، دیده شود و جایگاه و نقشی بیابد. والّا بدیهی است که در فرصتهای انتخاباتی بعدی میتواند تجدید نظر نموده و حتی در ائتلاف با رقیب جناح پیروز، جای پای خود  را تغییر داده و به نقطه مقابل قدم بگذارد.

 به باور نگارنده، از آنجا که جناح اصولگرایان در تاریخ سیاسی خود به استثنای جریان بی ریشه و غیر اصیل احمدی نژاد که وضعیتی خاص یافته و تحلیل آن از این مقال خارج است؛ نه در گذشته و نه بویژه امروزه که اصولگرایان بی سر شده و با اصالتهای سنتی و پیشینه خود نیز فاصله یافته اند، استعداد جذب آرای سرگردان اجتماع جامع ایرانی را نداشته و امروزه نیز به هیچ وجه ندارند؛

 همانطور که این انتخابات نیز نشان داد، تنها بارقه امید آرای سرگردان فعلا کسی جز اصلاح طلبان نمیتوانند باشند.

 لذا عدم کامیابی جریان آراء خاموش و سرگردان، میتواند در آینده سیاسی ایران به سرخوردگی و خطر بازگشت بحران مشارکت و در نتیجه بحران مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران منجر گردد.

 در انتخابات اخیر باید اذعان نمود که جای خالی گفتمان برنامه محور، طوفان افکار و اندیشه های تئوریک و نظام پرور و دوران ساز به شدت خالی بوده و بهره برداری به عنوان نمونه از نماد های موسیقی و از این قبیل کارکردها بیشتر سرلوحه منازعات و مناقشات انتخاباتی قرار میگیرد. 

 زمانی شجریان تحت شعاع کاریزمایی انقلاب اسلامی، جلب توجه و کسب هویت مینماید لیکن امروز بطور معکوس این جلب و کسب اتفاق می افتد. به دیگر سخن باید گفت نیروهای طرفدار انقلاب اسلامی، چیز جلب توجه کننده ای برای عرضه و ایجاد موج فکری و تئوریک ندارند!

 از طرفی فارغ از احزاب و گروه های شناخته شده سیاسی، گروههای مرجع اجتماعی نظیر سمن های طرفدار جامعه مدنی در ایران، گروههای جدّی حامی سازمانهای مردم نهاد، ان جی او ها ، نهادها و انجمن های صنفی و حرفه ای و خیل عظیمی از شخصیتهای حقیقی و حقوقی فعال در جامعه و مرتبط با مراکز و نهادهای بین المللی، در جامعه ایرانی فعال هستند که اگر به موقع به دیده نیایند؛ اینها که امروز از منظر سیاسیون آراء سرگردان و گمگشته محسوب می شوند، فرداها و بعدها میتوانند جریان سازهای اصیلی شده و نه تنها در انتخاباتها دیگر سرگشته و حیران محسوب نشوند بلکه به تاثیر گذاران قابل توجهی بدل گشته و بطور جدّ خودنمایی بکنند.

 پر واضح است که بخشی از توفیقات جریانهای سیاسی و احزاب و جناحهای فائق اعم از اصولگرا یا اصلاح طلب ، مرهون اتصال به منابع قدرت و ثروتی هستند که بدلیل دولتی بودن بخش بزرگی از نهادهای کارفرمایی، حاصل می آیند و از آن طرف نحیف بودن بخشهای خصوصی اقتصادی و نهادهای حامی جامعه مدنی، دستان آنها از منابع ثروت و قدرت کوتاه مانده و درنتیجه آنها به آرای سرگردان مبدل می شوند.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.