یادداشت جی پلاس/

"ما پیش از کی روش .."

داستان فوتبال ما بی شباهت به زندگی ویل ترینر نیست. فوتبالی که به موقع لوییزایش را پیدا کرد، جان تازه و زندگی دوباره ای یافت و دگرگون شد. لوییزای فوتبال ایران "کارلوس کی روش" پرتغالی است.

لینک کوتاه کپی شد

 جوجو مویز، نویسنده بریتانیایی یک رمان عاشقانه به نام "من پیش از تو" نوشته است. در این رمان که مملو از تصویرسازی های دراماتیک و عاشقانه است سرنوشت جوانی ثروتمند و ورزشکار(ویل ترینر) روایت می شود که پس از یک تصادف قطع نخاع شده و تا آستانه خودکشی پیش می رود تا این که ناگهان با دختری (لویزا کلارک) آشنا می شود و زندگی پرفراز و نشیبش کاملا دگرگون می شود. در این کتاب نویسنده به زیبایی احساسات "ویل" پیش و پس از آشنایی را به شکلی شفاف برابر چشم مخاطبان تجلی می بخشد تا نشان دهد حضور یک نفر چقدر می تواند در یک پدیده موثر باشد.

هر کس این داستان را خوانده باشد ناخودآگاه شاید یک بار چشمانش را بسته باشد، به چنین آدمی در زندگی اش فکر کرده باشد و یک یا چند مصداق برایش شمرده باشد. برای خودش یک لویزا کلارک یافته باشد یا با حسرت از نبود او در زندگی اش افسوس خورده باشد.

داستان فوتبال ما بی شباهت به زندگی ویل ترینر نیست. فوتبالی که به موقع لوییزایش را پیدا کرد، جان تازه و زندگی دوباره ای یافت و دگرگون شد. لوییزای فوتبال ایران "کارلوس کی روش" پرتغالی است. مردی که فوتبال ایران را به جایی رساند که می توان برای آن رمانی نوشت با عنوان "فوتبال ایران پیش از کی روش".

در باب مسائل فنی در طی هفت سال حضور مرد پرتغالی بارها قلم زده ایم و زده اند. اما کی روش چیزی فراتر از مسائل فنی به فوتبال ایران هدیه داده است. او به فوتبال ایران اصولگرایی، نظم، صبر و مهم تر از همه شخصیت را هدیه داد. فوتبالی که به شدت به این هدیه نیاز داشت. فوتبالی که درگیر نوسان، حاشیه و بی ثباتی بود. فوتبالی که خیلی ها آمدند که تغییرش دهند و نتوانستند و رفتند.

فوتبال ما پیش از کی روش عادت داشت به صعودهای یکی در میان، به تصمیم های لحظه ای، به مربیانی که می آیند و می روند و چیزی از خود بر جای نمی گذارند. عادت داشت به درجه چند بودن. به آقا بالاسر داشتن در قاره کهن. حالا این ویل ترینر با لوییزای صبور و منظمش همه این عادت های بد را فراموش کرده است. همان گونه که عده زیادی فوتبال ما پیش از کی روش را فراموش کرده اند.

لویزا اما تا پایان نتوانست در کنار ویل بماند.  ویل قدر زندگی خوبش را ندانست و قید لوییزا را زد و مرگ آسان را انتخاب کرد. پایان داستان "فوتبال ما پیش از کی روش" شاید تلخ باشد به همان اندازه ای که برای ترینر بود. این سرنوشت محتوم نه فقط در انتظار ویل بلکه در انتظار هر کسی است که لوییزای زندگی اش را قدر نداند.

 

دیدگاه تان را بنویسید