با حضور در تحریریه جی پلاس؛

محمد دادکان: خیلی ها طعم فساد را چشیده اند و از آن نمی گذرند! / یک مسئله مالی در دولت خاتمی پیدا نمی کنند/ صداوسیما از مردم حرف نمی زند/ کفاشیان اشتباهی رئیس فدراسیون شد/ به مدیرعامل پرسپولیس گفتم آبرو و آرزویت را با هم می گذاری!

نام محمد دادکان با چندین کلمه عجین شده است؛ مدیریت، صراحت لهجه و جسارت. او این بار حرف هایی می زند از فردی با سابقه مدیریتی او بی سابقه است. درد مردم موجب شده خیالش آسوده نباشد و برای جوانان آینده این نظام نگران است.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش سرویس ورزشی جی پلاس؛ گذشت زمان باعث شده محمد دادکان صریح تر از همیشه شود و حالا به مردی تبدیل شده که سراسر انتقاد می کند و حتی گاها لگامی هم به خودش می زند.

رئیس اسبق فدراسیون فوتبال بعد از دوره درخشانی که در این فدراسیون داشت هیچ گاه گوشه نشین نشد و به واسطه توانایی خود در سمت های مختلفی حضور یافت.

اگر به این قائل باشیم که هر عرصه ای افراد خاصی دارد، محمد دادکان یکی از مدیران ورزشی خاص ایران است. مرد خاص مدیریت ورزش کشور، جزو مدیران محبوب مردم است اما همیشه بنا به دلایلی که یکی هم مخالفت برخی افراد بوده، باعث شده در سمت های مهم دولتی قرار نگیرد. به گفته خودش هیچ گاه برای گرفتن سمتی از کسی خواهش نکرده و تا به حال هم به واسطه توانایی های خود در عرصه های مدیریتی فعال بوده است.

دادکان امروز بیشتر از هر روز دیگری در کلامش و حتی در پاسخ به سوال های ورزشی، از نیازهای امروز مردم و جوانان حرف می زند. مشکلات معیشتی مهم ترین دغدغه اوست و معتقد است ایران با وجود داشتن ثروت کلان اما به واسطه برخی سوء مدیریت ها، نتوانسته در جایگاه مناسبی قرار بگیرد.

محمد دادکان در مدت 120 دقیقه ای که در جی پلاس حضور داشت، از هر دری سخن گفت و به هر سوالی پاسخ داد. سخنانش گاهی آنقدر تند می شود که خودش هم به آن اذعان می کند. نمی توان گزیده ای از سخنانش را جدا و به عنوان جمله کلیدی او استفاده کرد؛ چرا که در هر بندی و پاراگرافی سخنانی را می گوید که حرف دل مردم است.

 

در ادامه مصاحبه محمد دادکان را در تحریریه جی پلاس می خوانید:

 

یک قاضی خواست حرفهایم را تکذیب کنم تا با روزنامه نگاران برخورد کند!

دو تن از روزنامه نگاران را به خاطر چاپ مطلبی به دادگاه فراخوانده و آنها هم گفته بودند این مطلب را به خواست من نوشتند. دادگاه از من خواست این موضوع را رد کرده یا عنوان کنم که مطلب را به این شدت نگفته ام تا کاری به من نداشته باشند و با دو روزنامه نگار برخورد کنند. به قاضی گفتم به والله من ده برابر بدتر از چیزی که چاپ شده را گفتم ولی آنها سانسور کردند. اگر قرار است با کسی برخورد شود، با من برخورد کنید.

 

ما برای مردم چه کار کرده ایم؟!

ما برای مردم چه کار کردیم؟! وقتی این وضع را می بینم دلم می سوزد. چون صدا و سیما را داریم و اجازه نمی دهیم کسی چیز دیگری بنویسد، همه چیز را خوب جلوه می دهیم و می گوییم همه چیز عالی است! من حرفم را به صراحت می زنم. کسی یک چای تلخ به من و خانواده ام بدهد، من بهترین غذا را به او می دهم.

قدرت طلبی جزء عواملی است که باعث شده این وضع به وجود آید. اما در سال های اخیر یک اشتباه استراتژیک داشتیم. همه ما به قرآن، دین و انقلابمان ایمان داریم. قرآن می پذیرد مستضعفان و فقرا بر سر امور باشند اما ما در برخی موارد اشتباه کردیم و بعضا گداها را آوردیم! فقیر از چیزی که می خورد، به همه می دهد اما گدا خودش می خورد و به مردم نمی دهد. برای همین این همه فساد داریم. متاسفانه گاهی کسانی را سر کار آوردیم فقیر نبودند. همه کسانی که اختلاس کردند و پول مردم را بردند، گدا بودند. مگر می شود کسی فقیر باشد و به فکر هم نوع خود نباشد؟

 

مگر می شود یک نفر را برای چند پست غیرمرتبط کاندیدا کنیم؟

افرادی هستند که لیاقت مدیریتی ندارند. کسانی که وقتی سرکار می آیند، دنبال رشد کشور نیستند، بلکه دنبال این هستند که همکارشان که در جاهای مختلفی بوده و موفق هم نبود، سرکار باشد. چرا؟ چون او بیکار است! مگر می شود یک نفر را کاندیدای تصدی در چند پست غیرمرتبط کنیم باز هم آخر سر بیکار باشد؟! اگر چنین هنری دارد تا الان کجا بوده که همه جا می تواند کار کند؟ کار من ورزش است. به من بگویند معاون وزارت راه شوید، نمی توانم قبول کنم چون سر رشته ای ندارم، حالا فرض کنید چون بیکارم، سمت را قبول کنم!

 

چرخه انتخاب مدیران باید تغییر کند

چرا ما یک نفر را خارج از چرخه خودمان نیاوریم؟ هر کسی سرکار می آید، رفقای خودش را همراهش دارد. دانشکده معماری دانشگاه شهید بهشتی در دنیا معروف است. من 40 سال آنجا حضور داشتم؛ درس خواندم و تدریس کردم. چرا یک نفر از مهندسان این دانشگاه شهردار نمی شود؟ الان چند نفر از آنها سرکار هستند؟ ببینید شهردارهای ما از کجا و چطور انتخاب می شوند. مشکل مدیریتی ما مربوط به انتخاب افراد است.

 

چرا با عوض شدن وزیر، کل سیستم آموزشی عوض می شود؟

گورباچف، رئیس جمهور شوروی سابق می شود، شوروی از بین می رود. او 10 سال در انگلستان دوره مدیریتی و سیاستمداری دیده و آمد این کار را کرد. کدام یکی از مدیران ما دوره دیده اند؟ در دنیا  گروهی هستند و یک فرد به صورت نمادین انتخاب می شود و گروه کار را انجام می دهد و وقتی فردی می رود، فرد جایگزین کارهای او را ادامه می دهد. مگر می شود در یک مملکتی در طول سالها، وقتی وزیر ورزش آموزش پرورش عوض می شود، سیستم آموزشی عوض می شود. 4-3-5، 1-3-3-5، 1-5-6 و... سیستم های چرخشی فوتبال شده تا سیستم تحصیلی!  ر کدام کشور پیشرفته ای با تغییر وزیر سیستم آموزشی بهم می ریزد؟

اگر برنامه ای وجود داشته باشد، منِ وزیر، روی آن کار می کنم ولی وقتی وزیر عوض می شود، گروه او، اگر کاری اساسی هم انجام شده باشد، آن را بهم می ریزند و مجددا برنامه می دهند.  

 

چرا شغل، مسکن و ازدواج را از مردم گرفته ایم؟

دغدغه جوان، شغل؛ ازدواج و مسکن است. همیشه همین بوده است. ما هر سه را داشتیم. شغل وجود داشت، ازدواج انجام می شد و مسکن هم بود. هر سه را از مردم گرفتیم. 40 سال قبل لیسانس گرفتم. دنبال این بودم شغل پیدا کنم. مسکن بگیرم و ازدواج کنم. الان کدام جوان به این ها می رسد؟ سال 1358 در خیابان جلفا خانه ای به متراژ 190 متر را 900 هزارتومان خریدم. رو به روی خانه من 100 متر خانه را 400 هزار تومان می دادند. آن زمان در همان تیمی بودم که حضرت امام (ره) گفتند من ورزشکار نیستم ولی ورزشکاران را دوست دارم. در آن مسابقات قهرمان هم شدیم و نفری پنج هزار تومان دادند.

 

من ترکش این حرف ها را می خورم ولی دروغ نمی گویم

الان یک جوان می تواند با حقوق فعلی و وامی که می دهند، یک زندگی ساده راه بیاندازد؟ ثروت و عمر این مملکت را چه کار کردیم؟ جوان ها را به کجا رساندیم که نمی توانند یک آپارتمان بخرند. نمی توانند یک تلویزیون بخرند. کجاست جوانی که صبح سر کار می رود؟ کجاست جوانی که  تشکیل زندگی بدهد. 492 هزار مسکن در تهران خالی از سکنه است. چه کسی می تواند این معضل را حل کند؟ متاسفانه برخی مسئولین به مردم دروغ می گویند. من ترکش این حرف ها را می خورم. چه کسی برای مردم شغل ایجاد کرده است؟ چه کسی توانایی ازدواج را فراهم کرده است؟ جوان ها برای وام ازدواج فعلی که سهم ناچیزی در هزینه های تشکیل زندگی در این دوره زمانی دارد، کلی اذیت می شوند و باید چند نفر ضامن ببرند اما چند میلیارد تومان را خیلی فوری می دهند. برخی از این افراد وام گیرنده مانند زنجیر در هم گره خورده اند. یک نفر را از زنجیر خارج کنید، پشت سری هم مانند او است.

 

محمد دادکان

سُم فساد در پای خیلی از مسئولان هست!

سُم فساد در پای خیلی هاست. سخت است آن را در بیاوریم. خیلی ها طعم فساد را چشیده اند و نمی توانند از آن بگذرند. شما بگویید کجا فساد نیست؟

در مناظره با آقای رسایی در شبکه دو گفتم جایی را پیدا کن که در پای مسئولانش سُم فساد نباشد. در این مملکت دنبال چه چیزی هستید؟ روی خیلی ها اگر دست بگذارید، متوجه می شوید در پاهایشان سُم فساد دارند. بنابراین می خواهید با چه فسادی مبارزه کنید؟! مبارزه به این راحتی نیست. ببینید مسئولان هفت، هشت سال اول انقلاب چه چیزی داشتند. اول هم مبارزه با فساد را از مسئولان بزرگ و  وزرا شروع کنید. بگویید انقلاب شد کجا بودید؟ انقلاب شد که از انتهای شهر به بالای شهر بروید؟ محافظ داشته باشید، صندلی عقب ماشین بنشینید؟

 

اصولگرایی و اصلاح طلبی برای برخی دکان شده است

بازنشسته تامین اجتماعی حدود یک میلیون تومان حقوق می گیرند و برخی از آنها را می شناسم. اگر من و دو برادرم که در بازار هستند نباشیم، زندگی او در هوا است. این درست است؟ رفاه مال همه است. 16 آذر سال گذشته من را به دانشگاه آزاد واحد غرب دعوت کردند؛ روز قبل جوان های اصلاح طلب و اصولگرا یکدیگر را زدند و همان روز به هم توهین کردند. به آنها گفتم دوستان عزیز،  اینها همه دکان است که تو اصلاح طلب و دیگری اصولگرا شود تا همدیگر را بزنید و برخی بالادستی ها پول ها را بردارند! کدام اصلاح طلب و اصولگرای واقعی را می شناسید که همدیگر را زده باشند؟ وقتی در ذهنتان رفت که من اصلاح طلبم و او اصول گراست، آن ها لذتش را می برند. خیلی ها اصول گرا و اصلاح طلب نیستند بلکه پول طلب هستند.

 

وقتی هر کسی به دنبال سهمش باشد، انقلاب هر روز نحیف تر می شود

متاسفانه در مقاطعی به کسانی بها دادیم که ارزش بها دادن نداشتند. کسانی را سرکار آوردیم که اصالت، پختگی، تجربه و دانش را نداشتند. در مقطعی در زمان حضرت امام (ره) افرادی بودند که ریشه داشتند. کسانی مثل حاج مهدی عراقی که با پدر من دوست بود و حاج محسن رفیق دوست وجود داشتند. آنها آزاده و زندان رفته بودند و همه چیز داشتند. نیامدند که از انقلاب ارث ببرند. یکی می گوید پدرم از انقلاب حقش را برداشته است! وقتی این تفکر در ذهن بعضی وجود دارد که هر روز باید سهم مان را برداریم، انقلاب روز به روز نحیف و ضعیف تر می شود. حالا اگر تحصیلات، توانایی و تجربه داشته باشند، آدم کمتر دلش می سوزد!

 

صداوسیما از مردم حرف نمی زند!

آیا کسی می گوید ثروت های بزرگ نفتی ایران کجا هزینه شده است؟ پول این مملکت کجاست؟ صدا و سیما از مردم حرف نمی زند. یکی از خانم های مسئول در دولت، به من می گفت: "شبانه به میدان شوش رفتیم. آقای دادکان بیا ببین چه خبر است. زن و مرد، ساعت دو نصف شب در خیابان هستند و جا و غذا ندارند. فحشا و اعتیاد فراوان است". کسی از آن ها فیلم می گیرد؟

 

چرا فرزندان بزرگان و وزراء مدافع حرم نمی شوند؟

خدا شهید حججی را بیامرزد. حججی ها می روند و فرزندان برخی مسئولان رانت می گیرند. چرا بچه های مسئولین به جبهه نمی روند؟ فقط جوان های ساده و عاشق که به این نظام و مملکت عشق دارند در خط مقدم جنگ هستند و جوانان مسئولین در مناطق آزاد ساخت و ساز می کنند و رانت زمین و نفت را می گیرند! امنیت زمانی در جامعه حاکم می شود که پسران بزرگان و وزراء که همسن و سال شهید حججی هستند، مدافع حرم شوند یا یکی بلند شود و بگوید من رانت نمی گیرم. این عدالت اجتماعی است؟

 

کدام نماینده مجلس یک میلیارد خرج تبلیغات می کند تا 500 میلیون حقوق در چهار سال بگیرد؟!

اگر فردی برای حضور در مجلس یک میلیارد تومان هزینه کند و بعد از ورود به مجلس ماهانه 12 میلیون تومان بگیرد که در چهار سال 480 میلیون تومان می شود. آیا کسی حاضر است یک میلیارد هزینه کند که در چهار سال 500 میلیون تومان بگیرد! پس برای مردم این کار را نمی کند. قطعا او نمی خواهد به حقوق 12 میلیون تومانی برسد و برنامه های دیگری در سر دارد.

 

رئیس جمهور درست می گوید قسم می خورم بهتر از  این وزرایم ندیده ام

همیشه برای دولت های مختلف آرزوی موفقیت دارم. وقتی رئیس جمهور فعلی در صحن مجلس قسم می خورد بهتر از کسانی که برای پست وزارت معرفی کرده، کسی را نمی بیند، درست می گوید. فقط این افراد دور او هستند. او به درستی می گوید من غیر از آن کسی را نمی بینیم. متاسفانه خیلی به جوان ها میدان داده نمی شود؛ مگر می شود یکی از تحصیل کرده ها و فارغ التحصیلان رشته معماری دانشگاه های معتبر شهردار یک منطقه نباشند؟ به کدام جوان دور دادیم؟

 

سیدمحمد خاتمی خدمات زیادی به نظام عرضه کرد

لازم است از آقای خاتمی یادی کنم که خدمات خوبی به نظام عرضه کرد. حضور من در ورزش و فدراسیون فوتبال، به توصیه او بود. من مراسمی را با حضور 12 هزار خانواده و دو هزار زوج در ورزشگاه آزادی برگزار کردم. این کار برای اولین بار رخ داد و پنج، شش کشور خارجی هم این مراسم را پوشش می دادند. آقای خاتمی - رئیس جمهور و آقای شاهرودی - رییس قوه قضاییه هم در ورزشگاه حضور داشتند و من کنار آنها ایستاده بودم. آقای خاتمی به شدت ورزشی هستند. ایشان به من گفتند آقای دادکان این جا چه کار می کنید؟ به شوخی او گفتم من به کار برگزاری عروسی برای زوج های جوان زدم و مهندس ها به فوتبال زدند! بعد از آن ماجرا خاتمی به من توصیه کرد که به سمت فوتبال بروم و کمک حال این رشته شوم. من هم با دعوت محسن صفایی فراهانی نایب رئیس فدراسیون فوتبال شدم. بعد از رفتن صفایی که خدمات شایانی به فوتبال کرد، مسئولان دولت و مهر علیزاده، رئیس سازمان تربیت بدنی توصیه کردند که من بهترین گزینه هستم. من برای این کار پیش کسی نرفتم و فقط در انتخابات شرکت کردم و انتخاب شدم.  

 

نتوانستند یک مورد مالی در دولت خاتمی و از برادرش پیدا کنند

خاتمی جزو کسانی نیست که در این کشور فساد داشتند. من همه را نگفتم. گفتم اکثریت شامل فساد هستند. سُم فساد در پای همه است و اکثریت اینطور هستند. خاتمی نشان داد هیچ مشکل اقتصادی در دوران دولتش نداشته است. هر ایرادی هم از او گرفتند، نتوانستند یک مورد مالی در دوران او پیدا کنند. این یک افتخار است. گفتند خاتمی فلان جا ضعیف بود، فلان جا با فلان نفر ملاقات داشت که البته من این موضوع را هم قبول ندارم اما هیچ وقت نگفتند خاتمی و برادرش فساد مالی داشتند.

 

خاتمی و ناطق نوری برای من عزیز هستند

با خاتمی در ارتباط هستم اما اینطور نیست که مرتب او را ببینم. وقت او کم است و کمتر فرصت دیدار با او را به دست می آورم اما براساس وظیفه به خدمت شان می روم. پیش آقای ناطق نوری هم می روم. او هم برای من عزیز است. آقای ناطق جنازه پدر من را در منزل شست و نگذاشت به غسالخانه بهشت زهرا (س) برود.

 

داوود احمدی نژاد نسبت به من حساس بود و مرا قبول داشت

وقتی آقای داوود احمدی نژاد فوت کرد به رسم ادب به ختم او رفتم نه چیز دیگری. برای این کار هم دلیل دارم. اگر به سال 90 و زمانی که مادر من فوت کرد، رجوع کنید، اول اکبر ناطق نوری و بعد داوود احمدی نژاد به ختم مادرم آمدند. خبرنگاران در ختم به او گفتند از طرف دولت و رئیس جمهور آمدی که حاج داوود گفت به خاطر علاقه ای که به آقای دادکان دارم به مراسم آمدم. اگر حاج داوود به ختم مادرم هم نمی آمد، به ختم او می رفتم. من خصوصیات خوبی در او می دیدم. این یک چیز طبیعی است و شاید تنها ورزشکاری بودم که به ختم او رفتم. این موضوع سیاسی نبود. نمی دانستم که در مراسم از من عکس هم می اندازند.

حاج داوود نسبت به من خیلی حساس بود. کارهایی که برخی اطرافیان احمدی نژاد می خواستند به دروغ انجام دهند را او با صراحت در رسانه ها گفت. بعد از تحقیق تفحصی که او از دوران ریاست من در فدراسیون فوتبال انجام داده بود، به عنوان بازرس ویژه رئیس جمهور گفت الان سالم تر از دادکان پیدا نمی کنیم.

برای بازگشت من به فدراسیون فوتبال خیلی تلاش کرد. در یک وجب جا می خوابیم و نباید دروغ بگوییم. به رئیس جمهور وقت گفت هر کسی را برای هر پستی انتخاب می کنی، دادکان را برای وزارت ورزش انتخاب کن. حاج داوود با من هم صحبت کرد و گفت کارت تمام است. با این حال باند مقابل من قوی بود و نگذاشتند من باشم. البته الان هم باند فعلی ضعیف نیست!

 

محمد دادکان

وقتی انتخابات را مهندسی می کنند، چرا باید شرکت کنم؟

برای شرکت نکردن در انتخابات گذشته فدراسیون فوتبال دلیل دارم. برای اینکه معتقدم انتخابات مهندسی شده بود. همانطور که انتخابات کمیته ملی المپیک مهندسی شده بود. گفتم که از نوجوانی اگر کسی به خودم و برادرانم یک استکان چای بدهد، بهترین غذا را به او می دهم. همیشه این شکلی بودم. از چیزی که به آن اعتقاد دارم نمی گذرم. هر سه نامزد از طرف نهادی نظامی بودند. آجورلو، عزیز محمدی و تاج را نامزد کرده بودند و رای همه استان ها را هم می دانستند. من میان این سه نفر چه کار کنم؟ مگر انتخابات کمیته ملی المپیک مهندسی نشد؟ که نهایتا کیومرث هاشمی رئیس شد. از 80 رای موجود، 60 رای گرفته بودند. اگر پدر سوختگی هزار پله دارد، من هزار و یکمی را بلدم. چهار سال و سه ماه در فدراسیون فوتبال بودم و 45 سال است در ورزش هستم. می دانم چه اتفاقاتی می افتد.

 

اگر دعوت به همکاری شوم، خوشحال می شوم کاری انجام دهم

اگر دعوت به همکاری شوم و از دستم کاری بربیاید، خوشحال می شوم انجام دهم. من جاهای مختلف مدیر بودم و کار کردم و همیشه به سیستم معتقد بودم. سال گذشته از دفتر سلطانی فر (وزیر ورزش و جوانان) تماس گرفتند اما گفتم نمی آیم و برای آنها آرزوی موفقیت کردم چون آن موقع سلطانی فر سرپرست بود و هر آن امکان داشت برود. سه، چهار ماه به پایان ریاست جمهوری مانده بود. مشخص نبود او برای دولت بعد رای بیاورد. اگر جایی موثر باشم و بتوانم برای مردم خدمت کنم، می روم. روزی آقای میرزاده (رئیس پیشین دانشگاه آزاد) از من خواست و گفت ورزش دانشگاه آزاد، 30 سال اداره کل بوده و اگر تو بیایی تبدیل به معاونت می کنیم. من شرایطی داشتم و نهایتا پذیرفتند و نزدیک به سه سال و نیم کار کردیم.  20 تیم در آنجا ایجاد شد. ورزش همگانی را توسعه دادیم. از یک میلیون و 600 هزار دانشجو،  250 هزار نفر را درگیر ورزش کردیم. پنج سهمیه آسیا گرفتیم. بعد از رفتن من معاونت از بین رفت و دوباره تبدیل به اداره کل شد. اگر جایی کار کنم، با عشق و نهایت توان کار می کنم. اصالت خودم را از دست نمی دهم و به به، چه چه نمی گویم تا کنار کسی بمانم.  

 

نتیجه گیری تیم های ملی فوتبال بعد از مدیریت من بهتر بود

در بررسی عملکرد فدراسیون فوتبال، کادر بعد از ما از نظر نتیجه گیری در فوتبال بهتر کارنامه بهتری دارند و این حق است؛ اما از نظر ثبات کاری، مدیریت و انضباط چیزی نداشتند. در طول هر ماه، چند دفعه در دادگاه بین المللی و AFC هستیم؟ مدیرهایی را به باشگاه ها می فرستیم که مدیریت بلد نیستند. طرف از کجا آمده که باشگاه مطرح  را به او می سپاری و در عرض چند ماه مقدار زیادی خسارت بر جای می گذارد؟! چه کسی سهم اصلی را در این فساد دارد؟ تلویزیون عامل اصلی است. آدمی که امروز به پرسپولیس می آید، دو روز بعد با صدا و سیما سازش می کند و هر جمعه در تلویزیون است و بعد دست بسته به زندان می رود. وقتی کار خلاف کردید، نمی توانید بگویید فیفا و AFC ناعدالتی می کند. شما حتما خلاف می کنید که به سراغتان می آیند. ما هم چهار سال و سه ماه رئیس فدراسیون بودیم و به کدام دادگاه رفتیم؟

 

کمیسیون 90 الان کجاست؟!

باشگاهی که پول ندارد را کنار بگذارید. این جا پایگاهی برای گرفتن مسائل مالی و جا به جا کردن آدم ها شده است. متاسفانه دیگر هم از دستشان در رفته است. کمیسیون اصل نود که چهار سال می گفت فلان می کنم، الان کجاست؟ آخر سر همه رفتند و آدم ها عوض شدند. شما چیزی شنیدید؟ اگر می خواستید زنجیر را بگیرید و جلوتر بروید، به دانه درشت تر می رسیدید. حالا یک آدم بدبخت دو میلیون در اداره جا به جا کند، تا صبح همه خبردار می شوند. چطور تحقیق و تفحص مجلس درباره سازمان تربیت بدنی وقت بی جواب می ماند؟!

 

 چرا قبول نمی کنیم در برخی امور این کاره نیستیم؟

در این سالها کدام ورزشگاه را ساختید؟ در سوییس ورزشگاهی را در 352 روز ساختند ولی ما در 25 سال ورزشگاهی می سازیم که کلی مشکل دارد. در حضور معاون رئیس جمهور و وزیر ورزشگاه را افتتاح می کنند که در همان مراسم باد صندلی ها را می برد! چرا قبول نمی کنیم در بعضی موارد ما این کاره نیستیم.  برای ماندن در این چرخه، هر چه بدهند قبول می کنیم. روح حضرت امام (ره) شاد. ایشان می گفتند از هر چیز خارجی، بدش را به خودشان پس بدهید و خوبش را بیاورید. آماده کردن ورزشگاه نقش جهان اصفهان 25 سال طول کشید. چه کسی این همه راه را می رود؟ هیچ کس. دولت قبل هشت سال در جام بود و دولت فعلی هم پنج سال برجام است. این برجام را تمام کنید. ببیند مردم چه مشکلاتی دارند. با این روشی که در حال رفتن هستیم و به مردم اعتنا نمی کنیم و مردم را برای روزهای خودمان می خواهیم تا بیایند و شعار بدهند به مشکل می خوریم و مطمئنم این روزها مدت زمان کمی دارند.

 

از صفایی فراهانی انتقاد کردم ولی او من را برکنار نکرد

وقتی در فدراسیون فوتبال نایب رئیس صفایی فراهانی بودم، تیم ملی نوجوانان به خاطر صغر سن از مسابقات محروم شد. در تلویزیون پرسیدند این کار را چطور می بینی؟ گفتم کار خوبی نکردیم. اشتباه کردیم که بازیکن 20 ساله را به جای بازیکن 17 ساله انتخاب کردیم.  آقای صفایی هم این اشتباه را قبول داشت اما هیچ وقت بعد از آن انتقاد نخواست که کنار بروم و من را نگه داشت. او رئیس خوبی برای من بود. من در مدیریت ماله نمی کشم. اگر جایی مشکلی وجود دارد، باید آن را گفت. باید امانت مردم را باید حفظ کنیم. 

 

مشکلات ورزش ایران جدا از بخش های دیگر نیست

مشکلات ورزش جدا از سیستم و بخش های دیگر در کشور نیست. اعمال نفوذ وجود دارد و دست مدیر بسته است. یکی از قهرمانان به کنسرتی در آلمان یا آمریکا رفته بود. به من فشار آوردند که چون او به آن مهمانی رفته باید حذف شود. من به حذف اعتقاد نداشتم. اعتقاد دینی من می پذیرد با کسی که خلاف کرده، برخورد کنم ولی بازیکن ما قبل از آمدن خواننده از سالن خارج شده بود. آن موقع می گفتند رفتنش هم اشکال دارد. گفتم به کنسرت رفته و مردم از او استقبال کردند ولی موقع حضور خواننده در سالن نبوده است. در مواقعی سیستم خارج از چارچوب وظایف شما خواستار چیزهایی می شود و شما را در آمپاس می گذارند. اگر قبول کنی یک فشار است و قبول نکنی فشار دیگری وجود دارد.

 

در کشور ما کار کردن در بستر آرام امکانپذیر نیست

اینجا باید مراقب ورزشکار باشیم که شب قبل از بازی بیرون نرود. در خارج از کشور زودتر از مربی و بازیکن، سرپرست می خوابد. تیم سوییس برای انتخابی جام جهانی به ترکیه آمده بود. همه سوییسی ها وقتی به هتل رسیدند، تلفن همراه خود را تحویل می دادند و روی بازی تمرکز می کردند. در ایران وقتی تلفن همراه بازیکن را می گیری، یک تلفن همراه دیگر دارد! ببینید به عنوان یک مدیر درگیر چه مسائلی باید باشیم. هنوز به ورزشکار نتوانستیم بگوییم شب بازی بیرون نرو. شب بازی بیرون می روند و نتیجه این می شود که مقابل نماینده عربی چهار گل می خوریم. یکی از پارامترها نظم است. محال است ورزشکار سوییسی بیرون برود. حتی تلفن را می دهد که همسر و مادرش خبر نامناسب ندهند. در کشور ما کار کردن در بستر آرام امکان پذیر نیست. به صورت گلخانه ای نمی توان کار کرد. هر وقت خواستیم طرح جامع ورزش را پیاده کنیم، یک سری مدعی جلو آمدند و نگذاشتند.

محمد دادکان

تا نصف شب در لابی هتل می نشستم تا بازیکنم به مکان خاص نرود

در دوره مدیریت من در فدراسیون فوتبال هیچ کسی در اردوها، شبانه بیرون نمی رفت. موقعی که رئیس فدراسیون بودم، مسائلی که در امارات دیده بودم را گفتم. رئیس فدراسیون باید پاسبان هم باشد. وقتی رئیس فدراسیون بودم، خودم تا سه بعد از نصف شب در لابی می نشستم که در مکان های خاص در هتل ها بسته شود و بعد بروم بخوابم. دوست نداشتم با بازیکنم برخورد کنم چرا رفتی. خودم می نشستم که کسی نرود.

 

متوجه دو قطبی شدن تیم ملی در جام جهانی شدم ولی کار از دستم برنیامد!

من متوجه اختلاف بین بازیکنان تیم ملی، قبل از شروع جام جهانی 2006 شدم ولی وقتی تیم را بسته بودیم و 23 نفر مشخص شده بود، چه کسی می تواند بازیکنان را عوض کند؟ وقتی 20 روز تا جام جهانی مانده، فقط با تایید پزشک فیفا مبنی بر مصدوم بودن می توان بازیکنان را جا به جا کرد. همانطور که بعد از مصدومیت ستار زارع با تایید پزشک فیفا نویدکیا را جایگزین کردیم. در آن وضعیت شما نمی توانید پنج نفر را به خاطر داشتن اختلاف از لیست خارج کنید. این اختلاف وجود داشت و تیم دو قطبی بود. من ماله نمی کشم و راستش را می گویم.

 

سپاهانی ها می گفتند به رسم میزبانی به داوران گز و سکه می دهند!

سال 81 به ما گزارش رسید که باشگاه سپاهان در همه بازی های خانگی به داوران بازی بسته گز و سکه می دهد. من فردی را به اصفهان فرستادم و او بسته گز و سکه را ضبط کرد. ما نمی دانستیم این کار چه کسی است اما جلوی آن را گرفتیم. سپاهانی ها می گفتند ما به همه داوران به رسم میزبانی گز و سکه می دهیم ولی ما گفتیم این کار را متوقف کنید. مطمئن باشید اگر محرز می شد که داور با سپاهان تبانی کرده، برخورد می کردیم.  

حتی وقتی متوجه شدم که در مشهد درباره تماشاگران حاضر در ورزشگاه گزارش درست نمی دهند، دانشجوهای خودم را با اتوبوس به مشهد فرستادم. آنها رفتند بلیط خریدند و به تهران آوردند. متوجه شدیم بلیط های ما را نمی فروشند و به جای آن از بلیط های تقلبی استفاده می کنند. به جای 4 هزار هوادار، می گفتند 2 هزار هوادار در ورزشگاه حضور دارد. با آن مسئول هم برخورد کردیم.

 

کفاشیان اشتباهی رئیس شد!

کفاشیان در دوره نخست در حالی رییس فدراسیون فوتبال شد که کسی نامزد نشده بود. او برای این موضوع رای نیاورد. کفاشیان در برنامه زنده تلویزیونی هم گفت "من اشتباهی رئیس فدراسیون شدم چون نامزد دبیرکلی و نایب رئیسی بودم".

قرار بود در آن انتخابات علی آبادی نامزد ریاست فدراسیون فوتبال شود اما فیفا در لحظه آخر گفت تو نمی توانی نامزد شوی. علی آبادی هم به کفاشیان گفت رئیس شود تا خودش امور فدراسیون را در دست داشته باشد. در چهار سال دوم هم آب دیده شده بود و می دانست چه کار کند. دادن یک تیم دسته دومی به هر استان که قیمتی در حدود 200 میلیون تومان داشت، موجب شد کفاشیان رای استان ها را داشته باشد. از طرفی وزارت ورزش هم خوب عمل نکرد. آنها فرد خوبی (حسینعلی قریب) را نامزد کرده بودند اما نتوانستند لابی کنند چون هیات ها به گزینه وزارت ورزش رای نمی دادند.

 

افزایش رای دهندگان انتخابات فدراسیون اشتباه بود

اشتباهات کمیته انتقالی در تدوین اساسنامه فدراسیون فوتبال باعث شد حجم رای ها بالا برود. هر جا که میزان آراء زیاد باشد، فساد می تواند راحت شکل بگیرد. اگر 40 نفر رای می دادند، فساد کمتر می شد. هر کسی را می بینی، در انتخابات فدراسیون رای می دهد. آیا به یک نفر از روسای فدراسیون های قبلی این حق را می دهند؟! روسای هیات ها و مدیرهای باشگاه ها بیشترین رای را دارند که همگی دولتی هستند. معتقدم به جای 16 تیم لیگ برتری باید نماینده 16 تیم در انتخابات شرکت می کرد.

 

به مدیرعامل پرسپولیس گفتم هم آبرویت را می گذاری هم آرزویت!

وقتی برای باشگاه مطرح مدیری را انتخاب می کنی که صلاحیت ندارد، در عرض دو سال کلی بدهی و مشکلات به بار می گذارد. حضور آن مدیر بزرگترین خیانت به باشگاه پرسپولیس بود. معتقدم او پول می داد و در شبکه های مختلف تلویزیونی حاضر می شد. مهر ماه سال 90 در بیمارستان همراه مادرم بودم که این مدیر به من زنگ زد و به همراه یک خبرنگار به دیدنم آمد. گفت آقای دادکان آمدم اجازه بگیرم و به پرسپولیس بروم. رئیس جمهور از من خواسته در پرسپولیس باشم. گفتم در این باشگاه آبرو و آرزویت را با هم می گذاری. این تیتر خبر ورزشی شد. روزی که دستگیر شد و به زندان رفت، گفت آبرویم رفت. با پرسپولیس هم قهرمان نشد و آرزویش به باد رفت. به او گفتم که کار کردن در ورزش سخت است و تو با محیط ورزش آشنا نیستی.  

 

تاج و همکارانش در بحث های مدیریتی و انضباطی ضعیف بودند

برای تصدی سمت در کمیته جوانان AFC، تاج  و ساکت به دفتر من آمدند و من هم گفتم اگر بتوانم کمک کنم، خوشحال می شوم. از آنها ممنونم که پیگیر این ماجرا شدند و من در این کمیته سمت گرفتم.

صحبت خاصی با تاج نداشتم. همانطور که گفتم این گروه در بحث مدیریت و انضباطی ضعیف بودند اما در نتیجه گیری موفق بودند. گفتم "آقای تاج جلوی کسانی که خارج از فوتبال هستند اما راجع به فوتبال حرف می زنند را بگیر". خود من هم در ماجرای حضور صنعت نفت در لیگ برتر تحت فشار بودم. این تیم محروم بود و من اجازه ندادم به لیگ برتر بیاید. گفتم تا وقتی من هستم اجازه قانون شکنی نمی دهم. چون این تیم باخته، باید در رده پایین تر بماند. به محض رفتن من، لیگ برتر را هجده تیمی کردند و صنعت نفت به لیگ برتر آمد و جلوی فشار قرار نگرفتند. اگر اعتقاد دارید کار درست را انجام می دهید، مقابل فشارها قرار بگیرید.

 

شنیدم به خاطر حضور مسئولی یکی از ورودی های استادیوم را بستند و برخی زیر دست و پا جان دادند!

بعد از بازی با ژاپن در تهران که در راه جام جهانی 2006 بود، به سرعت آماده سفر به چین شدیم تا از آنجا به کره شمالی برویم. ساعت 19:30 دقیقه پرواز داشتیم و به چین رفتیم. از چین هواپیمای خصوصی گرفتیم و به کره شمالی رفتیم و با یک هواپیمای دیگر به چین بازگشتیم. ما تا وقتی که به چین نرسیده بودیم خبردار نشدیم که چند نفر در ورزشگاه زیر دست و پا ماندند و جانشان را از دست دادند. تا تلفن را روشن کردم، آقای دانشور از فدراسیون فوتبال تماس گرفت و گفت "محمد فهمیدی در ورزشگاه چه اتفاقی افتاده است؟ دیشب هفت نفر به دلیل ازدهام جمعیت زیر دست و پا ماندند و فوت شدند."

من می دانم احتمالا بخاطر یکی از مسئولان که  البته نمی دانم دقیقا چه کسی بود و با هلی کوپتر به ورزشگاه آمده بود، یکی از ورودی های طبقه دوم را بسته بودند. به همین دلیل مردم را به درب دیگری سوق می دهند و آنجا هم درها بسته می شود و در می شکند و مردم زیر دست و پا می مانند!

حتی یکی از مسئولین استادیوم گفته بود دادکان بلیط فروشی را بدون پرداخت پول انجام داد؛ در حالی که من با خودم گفته بودم از این آدم که الان بیشتر از همه تحت فشار است، دفاع می کنم. به محض این که در دادگاه حاضر شدم گفتند که مسئول ورزشگاه تو را به عنوان مسئول این ماجرا معرفی کرده است. گفتم بی انصافی کرده چون رییس فدراسیون فوتبال مسئول زمین چمن است و بعد از آن ارتباطی به او ندارد. شورای تامین و نیروی انتظامی عهده دار برگزاری بازی است و نهایتا نامه ای که شورای تامین نامه ای نوشته بود تا بازی رایگان شود را نشان دادم. روح آن هفت نفر هم شاد باشد. ما کارهای کوچکی برای برخی از آن خانواده ها انجام دادیم ولی تسلی بخش خانواده آنها نبود.

 

وزیر ورزش بودم، تکلیف اولویت ورزش ایران را روشن می کردم

اگر من وزیر ورزش بودم، وضع خودم را با مسئولین مشخص می کردم. ورزش همگانی می خواهیم یا حرفه ای و قهرمانی؟ الان سوییس کدام و چند مدل المپیک را می گیرد؟ آنجا ورزش همگانی و عمومی در اولویت است. این موضوع در کشورشان حل شده است. وقتی شب ها به خیابان های سوییس می روی، می بینی خیل عظیمی از جمعیت در حال دوچرخه سواری هستند. سوییس مخالف قهرمانی در المپیک نیست ولی اصراری هم بر قهرمانی ندارد. اگر من عهده دار ورزش باشم، این مشکل را حل می کنم تا تکلیف روشن شود. ورزش قهرمانی و همگانی هر دو اهمیت دارند اما تکلیف اولویت کاری مدیران برای آنها باید مشخص شود.

از طرفی سوییس نیازی به مطرح شدن ندارد اما کشورهایی مثل ما که دنیا ما را می کوبند، نیاز داریم در عرصه های ورزشی به مقام قهرمانی برسیم. امثال حسین رضا زاده، کیمیا علیزاده و علی دایی می توانند صدای ما در دنیا باشند. تبلیغ ما در دنیا از راه ورزش است. وقتی صحنه ورزش را از ما بگیرند، رابطه کمی با دنیا داریم.

 

میزبانی هیچ رویداد دیگری جز کشتی را به ما نمی دهند

چند سال قبل از انقلاب، بازی های آسیایی را در ایران برگزار کردیم. هر موقع آسیایی را برگزار کنید، المپیک را می دهند. پنج سال بعد از انقلاب باید المپیک را برگزار می کردیم اما به ما ندادند و متاسفانه هیچ رویدادی را به ما نمی دهند. فقط کشتی را می دهند.

معتقدم تا چند سال بعد کشتی و وزنه برداری را هم از المپیک حذف می کنند چون این ورزش ها آسیب زا هستند. در عوض تنیس،  بسکتبال، شنا و دو و میدانی را ترویج می کنند. بعد از کشتی و وزنه برداری باید به سمت وشوو و کاراته برویم تا کسب مدال کنیم. ما تکلیف مان را مشخص نکردیم. بگوییم ورزش حرفه ای نمی خواهیم، رابطه ما با دنیا قطع می شود. ما از ورزش حرفه ای به خاطر رابطه با دنیا به درستی حمایت می کنیم. اما در عین حال برخی کشورها رویکرد متفاوتی دارند. برای مثال فرانسه چند مدال المپیک دارد؟ آنها بیشتر ورزش با رویکرد همگانی توسعه می دهند و از میان آنها قهرمان هایی هم خارج می شود. مبادرت به این رویه باعث می شود حجم خرید دارویی کاهش پیدا کرده و مردم رغبت بیشتری به ورزش داشته باشند.

 

کی روش کاربلد است و به موفقیت در جام جهانی امیدوارم

کی روش آدم کاربلدی است. او نشان داده می تواند نظم و انضباط را حاکم کند. تیم ملی با حضور او خوب نتیجه گرفته و به موفقیت این تیم در جام جهانی 2018 روسیه بسیار امیدوار هستم.

به گزارش جی پلاس؛ محمد دادکان مدتی پس از انجام این مصاحبه به عنوان مشاور امور تربیت بدنی و ورزش از وزیر صنعت، معدن و تجارت حکم گرفت.

محمد دادکان

دیدگاه تان را بنویسید