به گزارش ایرنا، شهید حسن دانشمند فرزند چهارم خانواده محمد دانشمند، 15 شهریور 44 در بندرعباس به دنیا آمد، پدرش در ژاندارمری کار می کرد و پس از بازنشستگی در درمانگاه مهدیه بندرعباس مشغول به کار شد.
برادران بزرگ شهید حسن در مبارزات سیاسی ضد رژیم شاه و برپایی نشست مذهبی شرکت فعالی داشتند وهمین موضوع باعث شد تا وی نیز آگاهی بیشتری به وضعیت جامعه پیدا کرده به فراگیری قرآن و احادیث ائمه معصومین علیه السلام علاقه بیشتری از خود نشان دهد.
شهید دانشمند در محفل های مذهبی که به صورت مخفیانه تشکیل می شد، شرکت می کرد و در نشست عمومی مسجد «کوفه» بندرعباس حضوری فعال داشت.
وی هم چنین اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره) و بیانیه های ضد رژیم را تکثیر و به همراه دوستان و برادرانش در شهر توزیع می کرد.
شهید دانشمند پس از پیروزی انقلاب وارد دبیرستان «شهید چمران» شد و با تشکیل انجمن های اسلامی؛ فعالیت های خود را محیط مدرسه ادامه داد و همراه دیگر دوستانش شبانه شعارهای ضد انقلابی را از در و دیوار شهر پاک می کرد و با خط زیبایش شعارهای اسلامی و مذهبی را به جای آن ها می نوشت.
این شهید دوران دفاع مقدس مسوول قسمت سمعی و بصری و تبلیغات « حزب جمهوری اسلامی» در شهر بندرعباس بود و با «ستاد نمازجمعه»، «نهضت سواد آموزی»، گروه های هنری «توحید» و «کمیته انقلاب اسلامی» همکاری می کرد.
وی رشته «اقتصاد و علوم اجتماعی» را تا سال چهارم دبیرستان ادامه داد و پس از پایان امتحانات در سال 62 همراه با همرزمش «نادر انصاریان» از بسیج بندرعباس به پادگان «امام حسین(ع) استان کرمان» اعزام شد و از آنجا با قطار راهی اهواز شدند.
شهید دانشمند چون در پادگان «خراسان 77» آموزش نظامی دیده بود به خط مقدم اعزام شد؛ در عملیات «خیبر» شیمیایی شد و پس از مداوا در تهران به بندرعباس بازگشت و در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته «داروسازی» دانشگاه تبریز قبول شد، اما جبهه را ترجیح داد و دوباره به عازم منطقه های جنگی شد.
وی که در جبهه مسوولیت اطلاعات-عملیات در لشکر ثارالله را برعهده داشت، فاصله بین عملیات «والفجر8» تا «کربلای 4» در منطقه «فاو» باقی ماند و با آغاز شناسایی عملیات «کربلای 4» راهی خرمشهر شد.
شهید دانشمند برای شناسایی خط دشمن فاصله «خرمشهر» تا جزیره «ام الرصاص» عراق را بارها غواصی کرد.
او سعی می کرد برای دوستان محله مسجد جواد الائمه علیه السلام و فراتر از محله و جامعه خود موثر واقع شود؛ تا جایی که فعالیت های هنری خود را در مسجد صاحب الزمان(عج) محله الشهدا بندرعباس گسترش داده بود و هر وقت به مرخصی می آمد در کتابخانه شهید مجرد انجمن اسلامی الشهدا نیزکارهای طراحی و فرهنگی انجام می داد.
شهید حسن بسیار ساده پوش بود و از تجمل دوری می کرد؛ خود را درگیر زیبایی های زودگذر دنیوی نمی کرد؛ فردی منظم و پرتلاش، کم حرف و رازنگهدار بود؛ سخنانش سنجیده و کنترل شده بود و صوت زیبای قرآنش در جبهه معنویت بخش برای رزمندگان بود.
این شهید دوران دفاع مقدس سرانجام پس از 30 ماه حضور در جبهه در سن 21 سالگی روز 17 دی ماه 65 از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و در آب های خروشان اروند به شهادت رسید.
پیکر شهید حسن دانشمند 15 روز بعد در آب های خلیج فارس شناسایی و پس از انتقال به زادگاهش در گلزار شهیدان بندرعباس به خاک سپرده شد.
وی در بخشی از وصیت نامه اش خطاب به مادرش نوشته است: مادرجان! از این که بدون هیچ ناراحتی به من اجازه دادی به جبهه بیایم تشکر می کنم؛ من که می دانم شما چه زحمت های بی شماری و طاقت فرسایی برای من کشیده ای؛ ان شالله خداوند تابرک و تعالی اجر و پاداش شما را عنایت بفرماید و عنایت حضرت فاطمه(س) و امام حسین(ع) نصیب شما و همه بنماید.
شهید دانشمند در ادامه این وصیت نامه آورده است: مادرجان! من به خوبی براین امر آگاهی دارم که مرگ فرزند برای مادر چقدر مشکل است، اما این را هم می دانم که اگر مساله شهادت باشد، بسیاری از این ناراحتی ها به خاطر اسلام رفع می شود؛... ان شالله که این جنگ که خود یک نعمت الهی است نیز با پیروزی حق برضد باطل به پایان برسد و بار دیگر شاهد سرفرازی اسلام باشیم.
9887 /6048
انتهای پیام برادران بزرگ شهید حسن در مبارزات سیاسی ضد رژیم شاه و برپایی نشست مذهبی شرکت فعالی داشتند وهمین موضوع باعث شد تا وی نیز آگاهی بیشتری به وضعیت جامعه پیدا کرده به فراگیری قرآن و احادیث ائمه معصومین علیه السلام علاقه بیشتری از خود نشان دهد.
شهید دانشمند در محفل های مذهبی که به صورت مخفیانه تشکیل می شد، شرکت می کرد و در نشست عمومی مسجد «کوفه» بندرعباس حضوری فعال داشت.
وی هم چنین اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره) و بیانیه های ضد رژیم را تکثیر و به همراه دوستان و برادرانش در شهر توزیع می کرد.
شهید دانشمند پس از پیروزی انقلاب وارد دبیرستان «شهید چمران» شد و با تشکیل انجمن های اسلامی؛ فعالیت های خود را محیط مدرسه ادامه داد و همراه دیگر دوستانش شبانه شعارهای ضد انقلابی را از در و دیوار شهر پاک می کرد و با خط زیبایش شعارهای اسلامی و مذهبی را به جای آن ها می نوشت.
این شهید دوران دفاع مقدس مسوول قسمت سمعی و بصری و تبلیغات « حزب جمهوری اسلامی» در شهر بندرعباس بود و با «ستاد نمازجمعه»، «نهضت سواد آموزی»، گروه های هنری «توحید» و «کمیته انقلاب اسلامی» همکاری می کرد.
وی رشته «اقتصاد و علوم اجتماعی» را تا سال چهارم دبیرستان ادامه داد و پس از پایان امتحانات در سال 62 همراه با همرزمش «نادر انصاریان» از بسیج بندرعباس به پادگان «امام حسین(ع) استان کرمان» اعزام شد و از آنجا با قطار راهی اهواز شدند.
شهید دانشمند چون در پادگان «خراسان 77» آموزش نظامی دیده بود به خط مقدم اعزام شد؛ در عملیات «خیبر» شیمیایی شد و پس از مداوا در تهران به بندرعباس بازگشت و در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته «داروسازی» دانشگاه تبریز قبول شد، اما جبهه را ترجیح داد و دوباره به عازم منطقه های جنگی شد.
وی که در جبهه مسوولیت اطلاعات-عملیات در لشکر ثارالله را برعهده داشت، فاصله بین عملیات «والفجر8» تا «کربلای 4» در منطقه «فاو» باقی ماند و با آغاز شناسایی عملیات «کربلای 4» راهی خرمشهر شد.
شهید دانشمند برای شناسایی خط دشمن فاصله «خرمشهر» تا جزیره «ام الرصاص» عراق را بارها غواصی کرد.
او سعی می کرد برای دوستان محله مسجد جواد الائمه علیه السلام و فراتر از محله و جامعه خود موثر واقع شود؛ تا جایی که فعالیت های هنری خود را در مسجد صاحب الزمان(عج) محله الشهدا بندرعباس گسترش داده بود و هر وقت به مرخصی می آمد در کتابخانه شهید مجرد انجمن اسلامی الشهدا نیزکارهای طراحی و فرهنگی انجام می داد.
شهید حسن بسیار ساده پوش بود و از تجمل دوری می کرد؛ خود را درگیر زیبایی های زودگذر دنیوی نمی کرد؛ فردی منظم و پرتلاش، کم حرف و رازنگهدار بود؛ سخنانش سنجیده و کنترل شده بود و صوت زیبای قرآنش در جبهه معنویت بخش برای رزمندگان بود.
این شهید دوران دفاع مقدس سرانجام پس از 30 ماه حضور در جبهه در سن 21 سالگی روز 17 دی ماه 65 از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و در آب های خروشان اروند به شهادت رسید.
پیکر شهید حسن دانشمند 15 روز بعد در آب های خلیج فارس شناسایی و پس از انتقال به زادگاهش در گلزار شهیدان بندرعباس به خاک سپرده شد.
وی در بخشی از وصیت نامه اش خطاب به مادرش نوشته است: مادرجان! از این که بدون هیچ ناراحتی به من اجازه دادی به جبهه بیایم تشکر می کنم؛ من که می دانم شما چه زحمت های بی شماری و طاقت فرسایی برای من کشیده ای؛ ان شالله خداوند تابرک و تعالی اجر و پاداش شما را عنایت بفرماید و عنایت حضرت فاطمه(س) و امام حسین(ع) نصیب شما و همه بنماید.
شهید دانشمند در ادامه این وصیت نامه آورده است: مادرجان! من به خوبی براین امر آگاهی دارم که مرگ فرزند برای مادر چقدر مشکل است، اما این را هم می دانم که اگر مساله شهادت باشد، بسیاری از این ناراحتی ها به خاطر اسلام رفع می شود؛... ان شالله که این جنگ که خود یک نعمت الهی است نیز با پیروزی حق برضد باطل به پایان برسد و بار دیگر شاهد سرفرازی اسلام باشیم.
9887 /6048
کپی شد
