به گزارش خبرنگار ایرنا، حضرت علی (ع) در میان مردم روزگار خود در حال عبادت و نماز انفاق می کرد و از زکات غفلت نداشت و در هنگامه جنگ نگاهی به آسمان داشت و نگران نماز اول وقت بود.
امام علی (ع) الگوی مردان مسلمان و انسانی که او را «پدر ائمه اطهار»، خوانده‌اند؛ 'کسی که همچون پیامبراکرم (صلی‌الله علیه ‌‌و آله)، پدر امت است'، از تمامی ظرفیت وجودی خود برای رسیدن به قرب الهی در زندگی بهره برد.
جایگاه مدیریتی پدر در فرهنگ ملی و مذهبی ما ایرانیان و خانواده تا حدی است که امیرالمومنین (ع) فرمودند: «حق پدر آن است که فرزند در هر چیز جز معصیت خداوند، از او اطاعت کند».
در نامه امیرالمؤمنین (ع) به فرزندشان امام‌ حسن (ع) وظیفه پدر به زیبایی ترسیم شده است؛ «پسرم! من فضایل و ارزش ‌های اخلاقی را برای تو نمایاندم و برشمردم... پیش از آنکه خواهش ‌ها و دگرگونی ‌های دنیا به تو هجوم آورند ... پس در تربیت تو شتاب کردم پیش از آنکه دل تو سخت و فکر و عقل تو به چیزی دیگر متمایل و مشغول و مغشوش شود و نیز تا به این وسیله به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه زحمت آزمون آن را کشیده‌ اند و تو را از تلاش و یافتن، بی ‌نیاز ساخته ‌اند.»
دوران دفاع مقدس نیز یکی از درخشان ترین و ماندگارترین برهه های تاریخ ایران اسلامی است که شهدا و رزمندگان با الگوگیری از شخصیت نخستین امام خود، جلوه ای باشکوه از شجاعت، مردانگی و خود گذشتگی شهیدان و رزمندگان را به نمایش گذاشتند.
شهدا در بسیاری از وصیت نامه های خطاب به پدران و مادران خود که سفیران سیره شهدا محسوب می شوند، ضمن دعوت آنها به صبر و بردباری از پدران خود طلب دعای خیر کرده اند که می تواند چراغ راهی برای همه ما باشد.
به مناسبت سیزدهم رجب سالروز میلاد با سعادت حضرت علی(ع) نگاهی به وصیت نامه تعدادی از شهدای استان هرمزگان در وصف «پدر» داریم.

**شهید حمزه رستاخیز
در آغاز روی سخنم با تو پدر عزیز است که زحمات پدری و مادری را برای ما کشیده اید. پدرجان امیدوارم که مرا ببخشید و حلال فرمایید.
پدرجان در ایام عملیات هزاران هزار جوان به خون خویش غلطان می شوند. کسانی عاشقانه به سوی معشوق خویش پر می گشایند که امید هزاران پدر و مادر و نور چشم آنها هستند پس من هم می خواهم مثل آنها به سوی معشوق خویش بشتابم.
پدرجان امیدوارم بعد از من غصه نخورید(غصه خواری نکنید) و گریه و زاری به راه نیندازید چون من درس آزادی و آزادگی را از راهنما و رهبرم آموخته ام. الان چه فرقی با زمان امام حسین(ع) دارد، در آن زمان امام حسین (چون اسلام) را در خطر دید قیام کرد و تنها یاران باوفایش آن هفتادو دوتن بودند که امام را از روی خلوص نیت و از راه وفاداری یاری کردند و همه آنها در صحرای کربلا به شهادت رسیدند تا ریشه و بنیاد اسلام ضربه نخورد و اسلام واقعی از بین برود.
این شهید متولد یکم خرداد در روستای توکهور از توابع شهرستان میناب است که 14 اسفندماه سال 65 در منطقه شلمچه به شهادت رسیده است.

**شهید غلام ذاکری نیای
وی 25 فروردین سال 61 در بخشی از وصیت نامه اش آورده است: پدر بزرگوارم هاشم عباس ذاکری سلام امیدوارم که خداوند صبر و شکیبایی به شما بدهد...مرا حلال کنید و برایم طلب آمرزش کنید.
و اما بعد، پدرجان همان طور که می دانید مملکت ما در حال جنگ است و به خاطر دفع تجاوز دشمن نیاز به خون شهید دارد و می بینید که جوانان این مملکت چه طور عاشقانه به استقبال شهادت می روند و از میهن اسلامی خود دفاع می کنند و آن ها هم پدر و مادر دارند و برای آن ها عزیزند وبا تمام مهرو محبتی که بین آنهاوجود دارد ولی در راه خدا از همه چیز خود می گذرند و در راه معبود نثار می کنند.
پدرجان اگر خدا خواست و من شهید شدم در سوگ من گریه نکید و اشک نریزید و جسد من را در قبرستان ده وسطی دفن کنید تشریفات هم لازم نیست ، خیلی ساده.
این شهید یکم مهرماه سال 34 در روستای فخرآباد از توابع شهرستان میناب به دنیا آمد و 10اردیبهشت ماه سال 61براثر اصابت ترکش در منطقه ام الرصاص عراق به شهادت رسید.

**شهید علی جاجبی
پدرم می دانم که تو مثل کوه استواری و از این که فرزندی را تقدیم اسلام کرده ای سربلندی ولی این را هم به مادرم بگو که در راه خدا جنگیدن و جان دادن افتخاری است برای هر مسلمان.
این شهید یکم فروردین سال 41 در روستای رودخانه از توابع شهرستان رودان به دنیا آمد و 10 تیرماه سال 65 براثر اصابت ترکش به سینه، شکم و پشت در منطقه مهران به شهادت رسید.

**شهید محمد تاج الدینی
پدرم وصیت من این است که اگر مردم مرا ببخشی و از مادرم خواهش کنی که مرا ببخشد.
پدرجانم از تو درخواست دعا دارم که اگر مردم از من راضی باشید و خوشحال شو که من دیگر نمی آیم و به شما آزار نمی رسانم و دیگر گناهانم زیاد نمی شود.
این شهید جاوید الاثر 30شهریور سال 60 در روستای سرنی از توابع شهرستان میناب به دنیا آمد و 28 بهمن سال 64 در منطقه فاو عراق به شهادت رسید.

** شهید غلام جعفرزاده
پدر بزرگوارم نصرالله جعفرزاده سلام پدرجان امیدوارم که حالتان خوب باشد وهمیشه تندرست باشید، از راههای دور دستت را می بوسم و چهره نورانی شما را ملاقات می کنم.
ای پدرم! شما مثل امام حسین(ع) باید صبر داشته باشید هرحادثه ای که دیدید تحمل کنید و به خاطر خداوند هیچ گونه ناراحتی نداشته باشید.
ای پدرانی که بچه هایتان در جبهه هستند خوب چشم و گوش خود را باز کنید که اگر این پسران شما در جبهه لیاقت شهادت داشتند ناراحت نباشید و اگر ناراحت شدید به خدا قسم دل حضرت زهرا(س) را آزار داده اید.
ای پدرم! من از جبهه نمی آیم مگر اینکه جسدم را تحویل شما دهند یا اینکه اثری از صدام و صدامیان در روی زمین باقی نماند آخر من با چه رویی بیایم و در خانه غذای راحت بخورم در صورتی که برادران ما در دزفول و آبادان هر روز کشته می شوند و در خون خود می غلتند.
این شهید یکم آذرماه سال 49 در روستای بیکاه از توابع شهرستان رودان به دنیا آمد و 23 دی ماه سال 62 نیز در منطقه زبیدات عراق به شهادت رسید.
9887 /6048
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.