فقط یک نفر از دلیل رنجی که می بریم،نوشت! یکروز از زندگی خبرنگارها

نرگس سپه وند- خبرنگار باید بنویسد. گاهی هم زیاد از حد هم می نویسد آنقدر که حوصله خواننده سر می رود.
ماخدمتگزار مردمیم حالا که حوصله کافی ندارید روی تیترها بیشتر تکیه می کنیم:
دولت دیگر یارای مبارزه با آوار حجم تلنبار شده بیکاری را ندارد، نیازمند توان بخش خصوصی هستیم
بعد 50 سال فعالیت هنری از حسین فرجی در جشنواره سقایی تجلیل شد!
علیرضا بیرانوند سفیر سلامت و سفیر حفاظت از محیط زیست استان شد
توریست ها می گویند:لرستان بهشتی مخفی ست....اما اهل محل می گویند: خراب شه این جهنم که کار نداره!!
نرگس سپهوند تیتر زده بود:خرمدره نیازمند فرهنگ کار است به جای گلایه دنبال منشا مشکل باشیم!
راننده ها می گویند:توی این شهر هیچی سر جای خودش نیست....
زدن این تیترها کار زیادی نیست به هر حال مردم حق دارن بدانند در شهر چه می گذرد و ما هم وظیفه داریم منعکس کنیم به قول خانم مقدم نیازی هم به تشکر نداریم.
محمد بقال می گوید: خبرنگارها راحت ترین کار دنیا رو دارن چهارتا دروغ سر هم میکنن و بابتش پول میگیرن!!
مهندس سپه وند می گوید:خبرنگار جماعت با چو انداختن میخواین شر درست کنید و الکی ابروی ادارتو میبرین یعنی چیزی حالیتونه!!!
مالباخته بانک آرمان می گوید:اگر عرضه داشتین پول مارو پس می گرفتین!!!
شوکت خانم می گوید:خبرنگار کجا بود من سه ماهه حقوق کمیته امدادم قطع شده شما دستتون با رییس روسا توی یک کاسه اس!!!
باید بشنوی گاهی هم در برخی مجالس تا بفهمند خبرنگاری ازت فاصله می گیرند و وارد کانال محافظه کاری می شوند،حس خوبی نیست همیشه خبرنگار باشی حتی در زندگی شخصی!
مثلا زمانی که میخوای یک عکس یادگاری با دوستت بگیری و او بگوید:نری چاپش کنی تو گزارش تصویری!!
یا دوستت درددل می کند که با ریئس اش مشکل دارد و یکدفعه چشمهایش گرد شود و با عجز و لابه بگوید:تورو قرآن گوشیت روی ضبط نیست!!!
خبرنگار کسی ست که نصف بیشتر روز باید بنویسد کجا و چه کسانی چه چیزهایی گفتند.اگر ساعت کار استاندارد دنیا، هشت ساعت در روز است یک خبرنگار گاه از کله سحر تا نصفه شب مشغول تایپ کردن رخدادهاست!!به چه عشقی!!
همینکه چشم و گوش های بیدار منتظر شنیدن اخبار ما هستند انگیزه شب نخوابی و میخکوب شدن ما پای سیستم است وگرنه کار ما کارگری نیست که بابت اضافه کاری حقوق بگیریم!
امروز روز خبرنگار بود.مهندس خودنیا حرف زیبایی زد:اگر یکروز جای خبرنگار بودم سخت بود. کمتر مدیری حتی در مخیله خود به این فکر می کند، یکروز جای خبرنگارها باشد!
گاه باید پنج بار با یک مدیر تماس برقرار کنی اگر مدیر با قلمت آشنا باشد راست و حسینی به دو علت جواب می دهد: اینکه واقعا نگران اضطراب مردم است و یا اینکه نگران مخدوش شدن اوضاع و احوال اداره اش در رسانه و افکار عمومی ست. به هر حال نیت مهم نیست همین که جواب دهد یعنی برای قلم و مطالبه مردم شهر احترام قائل است.
زمانی به ما آموزش می دادند، گزارش نویسی چشم عقاب روزنامه نگاری ست.چشم این عقاب امروز باید متوجه خبرنگارها می شد از همه زاویه ای؛
من در قبال خاله ثریا که چهار تحصیلکرده فوق لیسانس بیکار در خانه دارد مسوولم.
در قبال ساناز که طلاق گرفته و هنوز مسکن مهر به او تعلق نگرفته!
در مقابل پیرمردی که از بیمه تکمیلی اش گلایه دارد.
کودکی که زمین بازی فوتبال ندارد.
بهبود یافته ای که حق خوشبختی ندارد.
بیماری که به اشتباه جراحی شده
دانش آموزی که قلیان می کشد
پس امروز دیگر نوبت خبرنگارهاست؛
او خبرنگار است امروز دوازده ساعت پای سیستم تایپ کرده،ناهار هم ساندویچ خورده،کار او ایجاب می کند خواسته هاش سریع و مختصر باشد حتی اگر تولد دخترش باشد، زیاد حق ماندن کنار خانواده اش را ندارد نه اینکه دخترش مهم نباشد چون پاساژ قائم آتش گرفته و همین دختر و نصف مردم شهر از آنجا خرید می کنند...
پاساژ قائم قدیمی بود از اتفاقات اخیرا هم می شد مثال زداما متاسفانه این روزها اگر از مدیری دفاع کنی متهم می شوی به فروش قلم
و اگر هم انتقاد کنی متهم می شوی به باجگیری!
خاصیت کارهای بشر مطلقا خوب یا بد نیست چه اشکال دارد یک گوشه نشریه بنویسم:
شهر خوب را شهروندان خوب می سازند
و گوشه دیگرش:نمایندگان و مدیران بی تفاوت در قبال آوار بیکاری مسوولند!آقای نماینده به جای بیان بیکاری راهکار بده برای رفع بیکاری
اینطوری بهتری است همه شهر می شنود هم مدیریت ارشد.اما نیاز به تکمیل دارد صبر کنید:
اگر شهر خوب بود،مدیران هم خوب بودند.اگر خبرنگارها همیشه مطالبه گر بودند، هیچ حقی ضایع نمی شد.
اگر آگهی ها و منابع درآمدی نشریات عادلانه و منصفانه توزیع می شد،آگهی بر مطالبه گری ارجعیت نداشت.
اینجا شهر خوبی ست بهشتی از نعمات الهی ما علاوه بر خاک و آب و هوای عالی خرم آباد، 203 خبرنگار رسمی صاحبقلم هم داریم اما وجاهت کارمان از آنجایی می لنگد که ابهت مطالبه گری و دادخواهی مردم را به بازاریابها باخته ایم!
بازاریابی یکی از بروزترین شغلهای دنیاست تا آنجایی که در فناوری اطلاعات خواندم به روانشناسان بازار خرید مشهورند،متاسفانه بیکاری و ضعف مدیریت خانه مطبوعات و اجحاف برخی روابط عمومی ها باعث شده آنها هم در خبرنگاری خلاصه شوند!
کسی از ما خبر نمی خرد! ارزش نگاه زنی بی سرپرست که با خبر سه برابر شدن یارانه نقدی اش از شوق برق می زند
یا کشاورزی که دسته های پینه بسته اش نشانم می دهد به حمایت کمیته امداد امیدوار می شود، فروختنی نیست.این اخبار خریداری ندارد چون ما خریدار شادی مردمیم پس نیازی نیست تکرار کنم : سال گذشته در روز خبرنگار چه قولهایی به خبرنگارها دادند و عملی هم نشد!
نصرا.. صیاد از رسانه ابتکار در باب مشکلات این صنف مطلب زیبایی نوشت. خبر ورود وزیر کار را صد بار کپی پیست می کنید و به نقل از فلان و فلان می زنید حالا یکبار هم به نقل از راهکار صیاد جنجال درست کنید.
منتظر می مانیم اگر خبرنگاران فقید استان به کار خودمان وجاهت بخشیدند.تیتر می زنیم:خبرنگاران لرستانی در باب دفاع از منزلت واقعی صنف خودشان هم مطالبه گر خوبی بودند
پنجشنبه هفته پیش در یکی از انجمن های مردم نهاد عمو شاه رضا حرف جالبی زد.
او بازنشسته ارتش است،کار زیادی نمی کند فقط از وقتی متوجه زوال بلوط شده،بلوط می کارد.
گفت:چند ساله خبرنگاری؟ گفتم: سه سال
گفت:چند ماه بیمه داری؟گفتم: بیمه نیستم.
گفت: چرا خبرنگارها حقوقشونوکمه؟گفتم: چون تعداد نشریات زیاده و منابع درآمدی نشریات کفایت نمی کنه.
گفت: همه همینقدرحقوق می گیرند؟گفتم: نه بعضی ها نشریات درآمدشون عالیه.
عمو شاه رضا نگفت:مرده شور خبرنگاری رو ببره که قلمشو میفروشه یا لعنت به اداره ای که اجحاف میکنه فقط گفت: مرده شور پول رو ببره که مرد رو نامرد میکنه!
با جوانمردی کار کنیم
با جوانمردی ریاست کنیم
با جوانمردی خدمت کنیم