قاضی سعید در بعضی قسمت ها حرف های شاذی دارد. از این رو آنها شاید دارای نکاتی باشند که مباحث را چالشی می کنند. نکته مهم دیگر این است که ما در ایران، روز فلسفه، حافظ و ادب فارسی داریم.

به گزارش خبرنگار جماران، دکتر فاطمه طباطبایی در نشست انجمن عرفان اسلامی گفت: این نشست در پیروی نشست هایی است که انجمن عرفان اسلامی درباره شخصیت های عارفی که در ایران هستند، برگزار می کند. ما بر این باوریم که معارف دینی و اسلامی با زبان عرفان بهتر منتقل می شود و جذبه خاص خود را دارد. به ویژه امکان انتقال ساده تری به نسل جدید دارد. از این جهت ما خروجی هایی برای نشست های برگزار شده در نظر می گیریم.

نشست علمی با حضور دکتر فاطمه طباطبایی

وی افزود: این خروجی ها می تواند تورهای فرهنگی برای دانشگاه های خارج از کشور باشد و شخصیت های خود را برای آنها معرفی کنیم. همچنین می توانیم مزار آن بزرگان را به عنوان جاذبه های توریستی مطرح کنیم و کاری کنیم که توریست ها به ایران بیایند و از طریق آن بتوان معارف و آرای این اشخاص را به آنها منتقل کرد. از این جهت این نشست به نام شخصیتی است، به نام «قاضی سعید» که در همه فنون، ادب، فلسفه و فقه و اصول و سیاست دست داشته و دارای آثار زیادی بوده که می تواند مهم باشد.

دکتر طباطبایی گفت: قاضی سعید در بعضی قسمت ها حرف های شاذی دارد. از این رو آنها شاید دارای نکاتی باشند که مباحث را چالشی می کنند. نکته مهم دیگر این است که ما در ایران، روز فلسفه، حافظ و ادب فارسی داریم. لذا انجمن پیشنهاد می کند که روزی را هم به نام «روز معنویت و عرفان» نامگذاری شود که این کار اثرات خاص خود را خواهد داشت. در همین راستا از همه موافقان این طرح تقاضا می کنیم که درباره انتخاب این روز در تقویم، همفکری کنند.

وی بیان کرد: بعد از آنکه این روز در تقویم ایران به تصویب رسید، ما می توانیم آن را با یونسکو مطرح کنیم و یک روز جهانی به نام معنویت و عرفان نامگذاری شود. طبیعتاً اگر ما همت کنیم می توانیم قطب عرفان یا مرکز اصلی آن را ایران قرار دهیم. واقعاً چنین ظرفیتی وجود دارد که ایران و عرفای شیعه چنین پرچمی را به دست گیرند. گرچه ما قصد شیعه و سنی کردن عرفان را نداریم. اما علاقه مندیم که عرفای شیعه پیشگام این مساله باشند.

این استاد عرفان در ادامه اظهار کرد: زیرا از آنجا که برخی عرفای شیعه مفاهیم عرفانی خود را از اهل بیت(ع) گرفتند. این مطالب و مفاهیم ناب تر هستند و بهتر می تواند در این زمان برای نسل جدید و هدایت جامعه مفید باشد.

نشست علمی با حضور دکتر فاطمه طباطبایی

دکتر حبیبی نیز در نشست انجمن عرفان اسلامی گفت: وقتی داشتم روی شرح حال مرحوم قاضی سعید قمی کار می کردم، یکبار در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران مرحوم آقای روضاتی را دیدم که ایشان دارای کتابخانه بزرگی در اصفهان بودند. به ایشان گفتم که بنده در نوشتن شرح حال مرحوم قاضی سعید مشکل دارم. زیرا وی در دوره ای زندگی می کرده که از طرفی می گویند پزشک دربار بوده و از طرفی دیگر هیچ کدام از کتابهایش را تقدیم دربار نکرده است. در حالی که همه در آن زمان در چنین شرایطی، کتاب های خود را تقدیم پادشاهان می کردند.

حبیبی با اشاره به اینکه مرحوم روضاتی لبخندی زده و از وی دعوت کرده تا به کتابخانه برود، گفت: آن روز هر کاری کردم، مرحوم روضاتی پاسخ مرا نداد و من مجبور شدم تا دعوت وی را لبیک بگویم و به اصفهان بروم. ایشان در آنجا گفت که این خطا از سوی جد من صاحب روضات الجنات صورت گرفته است. از این رو، نسخه های خطی که به دست وی رسیده، جابه جا شده اند. والا مرحوم قاضی سعید قمی این گونه نیست.

وی افزود: بعد از بحث با مرحوم روضاتی، ایشان قول داد که در این رابطه مطلبی بنویسد. لذا بعدها جزوه کوچکی به نام دو سعید منتشر کرد. که در آن قاضی سعید قمی و محمدسعید حکیم دو فرد مستقل هستند. برادر بزرگ محمدسعید حکیم طبیب دربار بوده و خودمحمد سعید نیز به عنوان طبیب کوچک مشهور بوده است. پس هر دوی آنها طبیب دربار بودند و در عین حال در حوزه های عرفانی و حدیث نیز کار می کردند و از شاگردان ملا رجبعلی تبریزی بوده اند ازنظر تفکر و بر خلاف مشی ملاصدرا بودند.

حبیبی در ادامه گفت: من مجبور شدم در چاپ چهارم کتاب شرح توحید صدوق، مقدمه را اصلاح کنم. در آنجا آوردم که ایشان در تمامی مقدمه های کتاب های نوشته شده، نام خود را محمدسعید قمی، قاضی، شریف و....آورده است و در هیچ کجای نوشته هایش پسوند حکیم وجود ندارد. در حالی که در تمامی نوشته های محمدسعید حکیم این عنوان حکیم وجود دارد.

وی افزود: بنابراین، کتاب «بهشت» که مرحوم استاد مشکات تصحیح کردند، متعلق به محمدسعید حکیم است و نه محمدسعید قمی قاضی. همچنین کتاب دیوان که خانم امیری فیروزکوهی به نگارش محمد سعید قاضی قمی منتشر کرد، همین وضعیت را دارد ومتعلق محمد سعید حکیم است. بسیاری از اشعار نیز که منتسب به قاضی سعید است، نوشته محمدسعید حکیم هستند. همه این موارد را در مقدمه چاپ چهارم کتاب تصحیح کردم.

حبیبی با بیان اینکه باید پرسید چرا این فرد تا این اندازه گم نام مانده است، اظهار کرد: نه تنها در دستگاه صفوی به وی توجهی نکردند، بلکه بعدها نیز همین روند ادامه داشته است. علتش هم می تواند یکی تصوف یا صوفی گری او بوده باشد و دیگری اینکه هیچ گاه کتاب هایش را تقدیم دربار نکرده است. این درحالی است که حتی بزرگانی چون علامه مجلسی و شیخ بهایی به نحوی در مقدمه های کتاب های خود از پادشاهان تعریف می کردند و این شاید مصلحتی بوده که آنها به کار می گرفتند و جای تعریضی به آن نیست.

وی بیان کرد: از آنجا که قاضی سعید قمی چنین کاری نکرده است، شاید همین مساله موجب شده که دربار به وی بی توجه باشد. دستگاه های حکومتی همیشه قدرت دارند و این ممکن است که جامعه نیز به اعتبار آنها، همین کار  را کرده باشد. شرح حال تازه ای که ما در چاپ چهارم کتاب ارائه کردیم، دارای دو صفحه اضافه است که ماقبل آن را از اعتبار خارج می کند.

حجت الاسلام والمسلمین یزدان پناه اظهار کرد: ما در کار قاضی سعید امر بارزی می بینیم که برای من به عنوان مویدی شد بر اندیشه ای که قبلاً مطرح می کردیم.قبلاً اندیشه ای بود مبنی بر آنکه بعد از ابن عربی، فهم متون دینی ما بسیار تغییر کرد. کسانی که در عرفان نظری کار می کنند، معمولاً به دنبال همان عرفان نظری هستند که از ابن عربی و شاگردانش برجای مانده است. اما در تقریرها متفاوت می شوند و ما تبیین های ویژه ای را از دستگاه هستی شناسی عرفانی پیدا می کنیم؛ برای نمونه ملاصدرا برای خود یک تقریر دارد.

وی افزود: حتی قاضی سعید نیز برای خود یک تقریر دارد. این بحثی جدی است که قاضی سعید چگونه دستگاه عرفان نظری خود را سامان داده است؟ آیا تقریرات خود را از قوم یافته یا بر اثر تلاش های خود به آن رسیده است؟ بحث دیگری که مطرح است، مقدار بهره گیری قاضی سعید از سنت فلسفی پیش از خود که یکی از آنها ملا رجب علی و سایرین است. نظر شخصی من این است که استفاده ایشان از سنت دوانی زیاد است.

یزدان پناه در ادامه گفت: بازسازی شخصیت قاضی سعید به طور کلان از اهمیت بالایی برخوردار است. این بازسازی باید با توجه به مجموعه کارهای عرفانی، فلسفی و روایی که انجام داده، صورت گیرد. قاضی سعید در عصر صفویه قرار داشت. از آن زمان حوزه های شیعی به طور اختصاصی احیاء شد. این حوزه های خالص شیعی موجب تألمات اختصاصی در روایات اهل بیت(ع) شد. لذا در این دوره «توحید صدوق» به طور کامل شرح می شود و شرح اصول کافی از سوی صدرا به نحوی کامل انجام می شود. زمانی که ابن عربی کتاب فتوحات را نوشت، در آن بسیار از روایات شیعه استفاده کرد. بعد از آن با اعتراض گسترده اهل تسنن مواجه شد و مجبور شد تا آن کتاب را بازنویسی کند. ما باید تلاش کنیم تا به نسخه اولیه کتاب فتوحات ابن عربی که در موزه ای در ترکیه نگهداری می شود، دسترسی پیدا کنیم.

استاد حشمت پور هم در این نشست گفت: من با توجه به روحیاتی که داشتم، نمی خواستم به فلسفه و عرفان بپردازم، از این رو تصمیم گرفتم که به سمت روایات و آیات بیایم. در همین حال از این وحشت داشتم که گاهی از اوقات فهم خودم را از روایات تحمیل کنم. لذا کوتاه می آمدم و باز هم همان متون فلسفی و عرفانی را مطرح می کردم. تا اینکه تصمیم گرفتم بیشتر به روایات بپردازم و قرار بر این شد که شرح اصول کافی را شروع کنم.

وی افزود: شرح اصول کافی ملا صالح را انتخاب کردم. ایشان در این کتاب هم نظرات صدرا را می آورد، هم نظرات خود را بیان می کند. اما به دلیل طولانی بودن، از آن منصرف شدم و تقدیر بر این بود که سمت شرح توحید بیایم. خواندن شرح توحید را هفته ای یک روز ادامه دادم. این کتاب را فوق العاده و کم نظیر یافتم. قاضی سعید از ذهن بسیار قوی برخوردار بود. به این شکل که می توانست مطالب نو را ذکر کرده و به شکل خود استباط کند.

محمدحسین حشمت پور گفت: قاضی سعید در باب انبیاء مطلب نویی را بیان کرد. در مورد انبیاء ایشان می فرماید، خداوند یک نبی ارسال کرد نه 124 هزار پیامبر و این یک نبی در 124 هزار ظهور ظاهر شده و در هر زمانی متناسب با همان زمان حضور داشته است. این نظر نادری است که ایشان داشتند. متاسفانه، قاضی سعید قمی همچنین گم نام مانده و واجب است که نام ایشان زنده و کتاب های او رایج شود. زیرا ایشان صاحب فکری بسیار مترقی بود.

حجت الاسلام والمسلمین سعید جوادی آملی نیز اظهار کرد: قاضی سعید قمی یکی از شخصیت های ممتاز در احیاء معارف بوده است و توانسته در عصر و روزگار خود، حرکت ویژه ای انجام دهد. مرحوم قاضی سعید قمی یک شخصیت ممتاز ذوالابعادی است که برای جامعه امروز ما و مراکز علمی و تحقیقی، حوزوی و دانشگاهی ما ظرفیت بسیار خوب و قابل تحقیق و بررسی است. جامعیت او در حوزه عقل و نقل و شهود و اقدام جسوانه اش در پرداخت مسائل عمیق و معارفی که هزارسال از آن گذشته بود و کسی جرأت پرداختن به آنها را نداشت، قابل تحسین است.

وی افزود: قاضی سعید شخصیت ذوالابعادی است که باید از چند وجه او را مورد بررسی قرار داد. تحقیقی که آقای دکتر حبیبی اشاره فرمودند، پژوهشی درباره شخصیت مرحوم قاضی سعید است. یا به تعبیری دیگر قاضی سعید قمی پژوهی بود که این شخص از کجا، چگونه و با چه اساتیدی در چه شرایطی رشد کرده است. به حق تا ما جهات مختلف یک شخصیت را نبینیم، نمی توانیم درباره او داوری جامعی داشته باشیم.

فرزند آیت الله جوادی آملی گفت: بخش دیگری را که جناب آقای یزدان پناه درباره مرحوم قاضی سعید گشودند فضای تاریخی عصر آن مرحوم است. ایشان بسیار پر کار بود و توانست آثار مختلفی را در حوزه های مختلف ایجاد کند. بدون شک با شناخت این فضا و تاریخ و عصر ایشان، راه برای شناخت این شخصیت برای آیندگان مهیا خواهد شد. بحث دیگر، درباره روشی است که بزرگان حکمت و عرفان، آن را برای روش کار خود انتخاب می کنند. مرحوم قاضی سعید قمی در این رابطه جدی تر و بارزتر به میدان آمد و تلاش کرد معارف توحیدی را در قالب عرفانی و حکمی ارائه کند. این خود نیازمند به یک صلابت روشی بود. به تعبیر آیت الله جوادی آملی نیازمند جمع سالم نقل و عقل و شهود است.

همچنین دکتر غفوریان نیز در این نشست گفت: نکته ای درباره مرحوم قاضی سعید در کتاب «تقریرات فلسفه» حضرت امام است که به نظرم جالب است آن را بیان کنم. جلد دوم کتاب تقریرات فلسفه، درس منظومه حضرت امام است که در بحث عینیت ذات صفات، ایشان وقتی می خواهد حرف های قاضی سعید را طرح کند، نکته ای را می فرماید به این مضمون که گرچه وی«قاضی سعید» در خصوصیتی که داشته بی نظیر است. چون انظار عرفانی وی به حالی که برای ماهیه دین عربیه اتفاق افتاده، می رسیده است. این مهم است ایشان که کسی مانند محی الدین در یافته های عرفان بوده است، در عین حال با متانت طوری خود را در قم حفظ کرده و با مقدسین قم سازش نماید که مورد تکفیر واقع نشده و قضاوت قم را تکفل کرده است. 

وی افزود: از نظر امام این خود هنرمندی و رندی مرحوم قاضی سعید را نشان می دهد. نکته ای را دکتر حبیبی اشاره کردند که یک سعید قمی دیگری هم وجود دارد که وی حکیم بوده و کتاب کلید بهشت برای اوست. اما امام جمله ای دارند که به این اظهارات آقای حبیبی مربوط می شود. حضرت امام می فرماید، ظاهراً استاد وی«قاضی سعید» که این سخن را گفته، فیض نبوده بلکه احتمالاً ملای تبریزی بوده که قاضی سعید هم از او هم از فیض، تلمذ نموده است. چنانکه کتاب کلید بهشت که اکنون به معاونت مشکات از سوی قاضی سعید به چاپ رسیده، هرکسی که با مذاق قاضی سعید آشنا باشد، می داند که این کتاب از او نیست.

غفوریان در ادامه اظهار کرد: نکته ای هم راجع به دیدگاه سلبی صفات حق تعالی که مرحوم قاضی سعید به آن اشاره می کند، وجود دارد. ما اگر قاضی سعید را در ظرف زمانی خود در نظر بگیریم. برای یک فردی مانند او، حل کردن یا نسبت دادن صفات به ذات و قائل شدن به عینیت آنها و انتزاع مفاهیم متکثر از ذات واحد، با آن میراث ذهنی که از گذشته برای وی باقی مانده بود، ناممکن بود. اما سیر زمانی پخته شدن آرای وی ارزشمند است؛ این که کسی مانند قاضی سعید بگوید، با این مقدماتی که ما داریم این مسائل قابل حل نیست و ما ناگزیریم که این صفات را سلبی اعلام کنیم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.